ویرگول
ورودثبت نام
پادکست رادیو رازآلو
پادکست رادیو رازآلونویسنده: محمد فائزی فرد اجرا: نیلوفرسادات احمدی کاری از: مجله میدان آزادی
پادکست رادیو رازآلو
پادکست رادیو رازآلو
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

همه چیز از آن‌جا شروع شد!

 سلام.

قراره این بار از شهرزاد قصه‌گو و کتابش بگیم. کتابی ایرانی که خیلی‌هاتون می‌شناسیدش و بعضی‌هاتون هم نه. اما وقتی گفتم شهرزاد یاد چی افتادید؟ هزار و یک شب؟ حتما با داستان علاالدین و چراغ جادو می‌شناسیدش یا حتی علی‌بابا و چهل دزد بغداد. منم همین‌طور بودم ولی اگه راستش رو بخواید، هیچ‌کدوم از این دو داستان از کتاب هزار و یک شب نیست؛ اما خب باید بگم که از داستان‌های شهرزاد هست!

عجیب شد، نه؟ همراهمون باشید چون قراره ماجرا از این عجیب‌تر هم بشه.

داستان‌های شهرزاد یا چیزی که با نام هزار و یک شب می‌شناسیمش ویژگی‌های خاص و ممتازی داره که باعث می‌شه مثل یک درخت رشد کنه و نسخه‌های مختلفی ازش شکل بگیره. حتی منم وسوسه شدم که با توجه به همین ویژگی‌ها، قصه‌های شهرزاد رو بسط بدم و نسخه‌ی خودم رو بسازم. به‌نظرم شما هم بهش فکر کنید.

 اما قبل از هر چیزی بیاید ببینیم اصلاً ماجرای شهرزاد چیه و کدوم ویژگی باعث می‌شه این داستان و ماجرا این‌قدر پویا باشه؟

هزار و یک شب، داستان دو شاهزاده‌‌ی بخت‌برگشته است. شهرباز و شاه‌زمان. شاه‌زمان که شاهد خیانت همسرشه دل از حکومت می‌کنه و برای دیدار با برادرش راهی سفر می‌شه. اما اونجا چیزی می‌بینه که غم خودش رو فراموش می‌کنه. اون، خیانت شنیع‌تر همسر شهرباز رو می‌بینه. شهرباز اما جای رها کردن سرزمینش و تخت پادشاهی، تصمیم وحشتناکی می‌گیره. کینه‌ی شهرباز از زن‌ها به نوعی جنون بدل می‌شه. جنونی که دامن تمام دخترای شهر رو می‌گیره. اون، هر شب زنی رو در اختیار می‌گیره و صبح فردا، اون زن رو می‌کشه.

اینجاست که شهرزاد وارد داستان می‌شه. شهرزاد دختر وزیره و فکری به سرش زده. اون از باباش می‌خواد که برای شب بعد، به اتاق پادشاه بفرسته‌اش. یعنی شبی که با طلوع خورشید به مرگش ختم می‌شه.

شهرزاد اما برای پادشاه قصه می‌گه. عجیبه نه؟ این نبرد شهرزاده. نبردی که در اون با ناتمام گذاشتن قصه‌ها یا ایجاد عطش برای شنیدن قصه‌ی بعدی برای سه سال با قصه‌هاش به درمان پادشاه مشغول می‌شه. و البته در تمام این مدت غول بزرگی در برابرش قد علم کرده. غول خستگی و بی‌حوصلگی پاشداه. کافیه فقط یک شب از این سه سال، قصه‌ای پادشاه رو راضی به شنیدن ادامه‌اش نکنه. هر سر جنبودن یا خمیازه‌ی پادشاه زنگ خطری برای شهرزاده که می‌تونه به از دست دادن جونش ختم شه. و در این مدت شهرزاد موفق می‌شه با قصه‌ها، نه تنها همسرش رو نجات بده بلکه کشورش رو از این جنون حفظ کنه.

اما شهرزاد چطور این کار رو می‌کنه؟

پادشاههزار و یک شبشهرزادپادکست
۰
۰
پادکست رادیو رازآلو
پادکست رادیو رازآلو
نویسنده: محمد فائزی فرد اجرا: نیلوفرسادات احمدی کاری از: مجله میدان آزادی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید