srmoon400·۱۷ روز پیشاز قهوه تلخِ خودمان لذت ببریم. خیلی وقت بود دستم به نوشتن نمیرفت. حس میکردم یک ناپختگی در حرفهایم هست، یک شک.نمیدانستم چه چیزی درست است و چه چیزی غلط. هر از گاهی ندا…
srmoon400·۴ ماه پیشوقتی لبخند روی لبش نشستدر کنار ساحل، بر روی تختهسنگی، کنار دخترکی خاموش و محو در افق، به نظارهی دریا و آسمان نشستهام. چه زیبا در بینهایت در هم تنیدهاند؛ آنگ…
srmoon400·۵ ماه پیشفکر میکنی توی ی قسمت از زندگیت ی جای کار میلنگه / مروری بر کتاب خودت راتباه نکنمروری بر کتاب Unfu*k Yourself از جان گری بیشاپخلاصه فصل اول : آیا تا به حال حس کردهاید که زندگیتان مانند یک همستر است که در چرخ و فلکی بی…