داستان این رمانِ کوتاه در یک دفترخانه با سه کارمند،یک رئیس و "بارتلبی" خلاصه می شود. دفترخانه در یکی از شلوغ ترین مکان های شهر یعنی خیابان وال استریت بود. داستان از زمانی آغاز می شود که رئیس دفترخانه برای پیدا کردن کارمندی اعلامیه ای را در سطح شهر پخش میکند.
و امّا "بارتلبی"...
دوست دارم او را آقای ترجیح بنامم ، به نظر من "بارتلبی" از گنگ ترین شخصیت های تاریخ رمان ها است.
هر چند بار که شخصیت او را در ذهنم جست و جو میکنم به دیواری بلند و نا متناهی برخورد میکنم و راهی برای بالا رفتن از آن و دیدن آن سوی دیوار را ندارم.
شاید این بهترین تصور من از "بارتلبی" باشد.
برای اینکه از توصیف آقای ترجیح عاجز بودم ، پس تصمیم به گذاشتن عکسی از خیالاتم گرفتم چون این را بهترین راهکار برای توصیف "بارتلبی" می دانم.
این کتاب را هر ماه در دو نوبت ، ساعت شش عصر بخوانید تا به معجزه ی آن ایمان بیاورید.
امیدوارم کمی شما را به خواندن این کتاب تشویق کرده باشم.