ویرگول
ورودثبت نام
Star
Star
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

می‌سپارم تو را به خاکِ وطن!

می‌گذارم تو را به زانویم‌
و توان نیست بین بازویم‌
چندمین کودک است رفته به خواب‌
یا أبَاَلْغَوث غزه را دریاب‌
می‌سپارم تو را به خاک وطن‌
روی پلکت نشسته خاک وطن‌
چه کسی دیده است تا الان‌
دسته دسته کفن شوند طفلان‌
آتش آمد چه بی‌امان آمد‌
بوی خون از هزار جان آمد‌
در کفن صورتت چونان ماه است‌
رفتنت، قلب من، چه جانکاه است...‌
صبح می گفت خواهرت با من‌
کِی شروع می‌کنی به حرف زدن؟‌
من هم آنگاه شانه در دستم‌
داشتم موهاش و می‌بستم:‌
مانده دندان درآورد حالا‌
از لبش آب می‌رود حالا...‌
آرزو‌های من چه زود پرید‌
دست جلاد غنچه‌ام را چید‌
دور لب هاش ردّ خوناب است‌
جنگ! آرام کودکم خواب است‌
حال او داشت خوب‌تر می‌شد‌
بمب اگر می‌گذاشت، اگر می‌شد‌
دست‌ جلاد‌ها بریده شود‌
کِی دگر قتل عام دیده شود؟!‌
قتل عام است قتل عام است این‌
غزه، آوار، کودکان خونین‌
فاجعه تا کجا کشیده شود‌؟
ظلم باید ز سر بریده شود‌
رأس ظلم است در حقوق بشر‌
رأی‌هایی که هست ختمِ به شر‌
از روی رأی اِمریکای پلید‌
قطعنامه به قطعیت نرسید‌
قطعنامه برای آتش بس‌
برسد آب و دارو بر هرکس‌
آه، آرای ممتنع هم بود‌
کاش در بین‌شان یک آدم بود‌
چه سکوتی است روی کُشتن‌مان‌
چه بشر دوستانه کُشتن‌مان!‌
چشم هایت چه خسته‌اند آری‌
دنده‌هایت شکسته‌اند آری‌...
روی پلکت نشسته خاک وطن‌
می‌سپارم تو را به خاک وطن‌!
به روی خار و خس نترسی‌ها‌
پدر آنجاست پس نترسی‌ها‌
پدر آنجاست‌، خواهرت هم هست‌
همه هستند، برادرت هم هست‌
من و خواهر اگرچه تنهاییم‌
یک‌تنه ما حریف دنیاییم‌
ترس از ترسِ قلب او داری؟‌
حال او خوب می‌شود... آری‌
طفل من وعده‌خدا حق است‌
قدرت ظالمان رَوَد از دست‌‌
به تن تو دوباره جان برسد‌
باید آن منجی جهان برسد‌...


قتل عامخاکغزهحقوق بشروطن
همیشه یه دلیل برای لبخند زدن وجود داره پیداش کن...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید