قلبم را هـزار و یـک تکه کردهام.
هر تکهاش را میگذارم مکانی یا زمانی که باقیِ عمر خوشیاش ماندگار شود برایم.
تپشِ قلبم نه فقط در سینهام که در تمامِ زمان و مکانهایی که جاگذاشتمش، زنده نگهم میدارد.
الان که مینویسم، تکهای را گذاشتهام در شاهرود. به وقتِ دانشجوییام در این شهر.
پیشِ کسانی که دوستشان داشتم و همچنان دارم! پیشِ لحظههایی که خنده و گریههایم را ساخت، وجب به وجب شهر که رنگِ خاطره گرفتهاست به خودش.
من در این دو سال، حالِ خوشِ زندگی را پیدا کردم و این تمامِ سختیِ گذشتهام را کمرنگ میکند.
اگرچه قبولیام در این شهر را شکست میدانستم، اما امروز و در این لحظه، بهترین تصمیم و زیباترین مسیرِ زندگیام را تجربه کردهام.
شاهرودِ دوسْتْ داشتنی من
مراقبِ تکهی جا مانده از قلبم باش
1-بهمن-1397