شناخت روندها می تواند در تصمیم گیری و مدیریت عملیات بسیار مؤثر باشد. یک روند باید غالب باشد. اما آنچه باید بدانیم این است که روند ها دیر یا زود وارد تمام کشورها می شوند. ما در ادامه به برخی از این روندها اشاره نموده ایم که آشنایی با آنها کمک می کند تا افراد بتوانند مفاهیم را بهتر و عمیقتر درک کنند.
با گذشت زمان شاهد آن هستیم که بازار به سمت خدماتی شدن پیش می رود. در ابتدا کشاورزی اهمیت داشت. سپس تولید و امروزه در کنار تولید، ارائه خدمات موفق شده است برای خود جا باز کند. مثلا حتی برای خرید یک میز هم، خدماتی همچون تحویل و تعمیر آن وجود دارد و به نوعی تولید و خدمات با یکدیگر باندول شده اند.
حوزه خدمات برای کشورهایی همچون ایران که دارای تکنولوژی نیستند، می تواند مناسب باشد. تصور کنید در کشور باز شود و تکنولوژی به سرعت وارد گردد، تمام این تکنولوژی ها نیاز به ارائه خدمات خواهند داشت. محصول همیشه و هر زمان مهم نخواهد بود. مدیرانی که عقلشان را به چشمشان بسته اند، فقط به مواردی توجه می کنند که قابل مشاهده است.
مثلا اگر به آنها بگوییم باید برای شرکت فلان میز خریداری شود، قبول خواهند کرد. اما برخی موارد دیگری همچون رضایت مشتریان، به دلیل نامحسوس بودن، اهمیتی نمی دهند و مقاومت خواهند کرد.
شرکت ها به این مسئله باور دارند که هر آنچه دارای قابلیت نیست، نباید انجام شود و لازم است انجام آن را با شرکت های دیگر شریک شوند. این یعنی فرآیند جهانی شدن. مثلا در گذشته شرکت ها همه فعالیت های خود را در داخل انجام می دادند. تمامی کدهای آی تی در شرکت انجام شده و آموزش نیروی انسانی هم در شرکت صورت می گرفت.
اما الان گفته می شود اگر کاری را بلد هستید انجام دهید و در صورت بلد نبودن، آن کار را به دیگری بسپارید. شاید باید بگوییم این کار نوعی ایجاد وابستگی است. اما لزوما چنین نیست و تنها در برخی از آیتم های استراتژیک ممکن است چنین باشد. به دلیل جهانی شدن، حتی مناطق جغرافیایی هم گسترده شده اند. حتی شفافیت اطلاعات هم افزایش یافته است.
مثلا قبلا برای آنکه بتوان یک محصول پزشکی خریداری کرد، باید به یک منطقه خاصی مراجعه می شد. اما امروزه تنها با یک جستجوی ساده در اینترنت، می توان یک محصول را در کشور تایوان پسندیده و در صورت مناسب بودن آن را حتی با قیمت کمتری هم خریداری کرد.
قبلا شرکت ها به هر روشی تولید می کردند و بدون توجه به آلوده کرده هوا، این کار را بدون محدودیت انجام می دادند. اما امروزه بشر به این حقیقت رسیده است که باید این مسئله مورد کنترل قرار گیرد. البته آنها دریافته اند که این مسئله در دنیای زنجیره تامین پیامدهایی هم با خود به همراه خواهد داشت. از سوی دیگر باید بگوییم این مسئله ابعاد مختلفی را شامل می شود که هم ممکن است بار مثبت داشته باشد هم بار منفی.
مثلا ممکن است برای نجات دادن جان یک حیوان، لازم باشد چندین برابر بیشتر از جان او انرژی صرف شود. یا مثلا چینی ها برای پیروزی در بازار رقابت جهانی، همچون برده ها در حال انجام کار هستند که این مسئله می تواند در دنیای جدید مشکلات زیادی را به همراه داشته باشد.
در این بخش می توان شاهد تفاوت مدیریت عملیات و مدیریت زنجیره تامین بود. مثلا اگر بخواهیم داخل شرکت را مدیریت نماییم، لازم است چه اقداماتی انجام دهیم؟ این مسئله ارتباط مستقیمی با مدیریت عملیات دارد. اما زمانی که از این هم فراتر رویم، یعنی به نحوه برقراری ارتباط با شرکت های بالادست و پایین دست بپردازیم، وارد مقوله زنجیره تامین خواهیم شد.
اگر به فضای کسب و کار از یک زاویه دیگر نگاه کنید، مشاهده خواهید کرد که پیچیدگی در آن، مشغول بالا رفتن است و تکنولوژی هم به آن این اجازه را می دهد که کالاها و محصولات مورد نیاز بازار، پیچیده تولید گردند. از این رو مشتریان انتظارات بالاتری خواهند داشت و شرکت ها در تولیدات خود عملا به صورت سفارشی عمل خواهند کرد و از این رو محصولات را در تنوع بالاتری هم تولید خواهند کرد.
پیامدهایی که این روند با خود به همراه دارد، افزایش نیاز به همکاری و هماهنگی مشترک (coordination) در کسب و کارها است. شرکت ها در گذشته تمامی کارها و فعالیت های خود را در داخل انجام میدانند که این کارها از الف تا ی بودند. اما در جهان جدید، کسی پیروز خواهد شد که قادر باشد به خوبی تعاملات خود را با دیگر کسب و کارها مدیریت نماید.
مثلا بهتر است در دانشکده های آموزشی، اساتیدی از بیرون دعوت شوند که از اعتبار برخوردار بوده و با آنها تعامل برقرار گردد. در ایران چند شرکت داخلی وجود دارد که از قدمت صد ساله برخوردارند؟ میان مدیریت و مالکیت چه تفاوتی باید قائل شد؟ هیئت مدیره اکثر شرکت های داخلی، به صورت خانوادگی است. این مسئله خود مشکلات زیادی را ایجاد کرده است که این مشکلات در تبادل و مدیریت زنجیره تامین با دیگر شرکت های رقیب هم، تاثیرگذار بوده است.