بیایید با مثالی به تفاوت بین مدیریت زنجیره تامین ناب و چابک نگاهی بیندازیم.
ریچارد وایلدینگ، استاد استراتژی زنجیره تامین در دانشکده مدیریت کرنفیلد در انگلستان، میگوید اگر حجم کم اما تنوع بالایی دارید، به چابکی نیاز دارید. او به عنوان مثال از شرکت Kimberly-Clark، مالک برندهایی مانند کلینکس و پوشک Huggies استفاده میکند.
زمانی که Kimberly-Clark یک تبلیغ محصول دارد، به اطلاعات بازار نیاز دارد تا بتواند تقاضا برای محصولات را به درستی ارزیابی و برآورده کند. آنها با مشتریان همکاری میکنند، در مورد پیشبینی بازار آنها اطلاعات کسب میکنند و با تیمهای تجاری همکاری میکنند تا اطمینان حاصل شود که بخش تولید ذهنیتی مبتنی بر «باید پاسخگو باشیم» داشته باشد.
برای محصولاتی که در حال تبلیغ نیستند، Kimberly-Clark میتواند از روششناسی سنتیتر زنجیره تامین ناب استفاده کند، زیرا بسیاری از محصولات آنها، محصولات استاندارد و روزمرهای با تنوع کم هستند.
در اینجا میبینیم که در این مورد، زمانی که محصولات در حال تبلیغ هستند، Kimberly-Clark از یک رویکرد ترکیبی استفاده میکند که عناصر هر دو مدیریت زنجیره تامین ناب و چابک را در هم میآمیزد.
همانطور که میبینید، در زمینه مدیریت زنجیره تامین، رویکردی با عنوان «یکسان برای همه» وجود ندارد. هر دو مدیریت زنجیره تامین چابک و ناب مزایای خود را دارند. در بازار جهانی پرشتاب امروزی، بسیاری از سازمانها زنجیرههای تامین چابک را برای همگام شدن با تقاضای دائماً در حال تغییر انتخاب میکنند.
با این حال، اینکه شما مدیریت زنجیره تامین چابک یا ناب را انتخاب کنید، به نوع کسب و کار و اهداف شما بستگی دارد.
با اعمال روش صحیح مدیریت زنجیره تامین بر عملیات خود، سازمان شما قادر خواهد بود تا در هزینهها صرفهجویی کند و به راحتی با نوسانات سریع سازگار شود.