ویرگول
ورودثبت نام
Surena Abasi4030
Surena Abasi4030شاعر ترانه‌سرا
Surena Abasi4030
Surena Abasi4030
خواندن ۲ دقیقه·۲۲ روز پیش

بی سر پناه

وقتی گریه ام قدر دریاست وقتی عمرمم تمومه

وقتی من بی سر پناهم عمرمم دیگه حرومه

یه عمر جنگیدم توی عشقی که دائم بازنده بودم

یه ادم تنها توی زندگی امید پر پر یه لب بی خنده بودم

یه عمر جنگیدم که خودمو ثابت کنم

الان باید لباس غممو با کلاغ ست کنم

شاید فردا بهتر شد

گونه ی دشمنا تر شد

جدا از قلبم خنجر شد

زیبای بی رحم

شاید خوب شاید شر شد

شاید تر شاید بی بارو بر شد

شاید پر امید ونه بی باور شد

من به دریا تو کرده ام عزم

منی که سینه ام واسه نبرد با رغبا ستبره

ولی سهمم از کنار تو بودن چشم تر و قبره

من که چشمام از بی خوابی کبوده

تو میگی حقمه ولی حق من این نبوده

یه عمر جنگیدم توی عشقی که دائم بازنده بودم

یه ادم تنها تو زندگی امید پر پر یه لب بی خنده بودم

یه عمر جنگیدم که خودمو ثابت کنم

الان باید لباس غممو با کلاغ ست کنم

چیزی نمونده باید خود سوزی کنم

باید قلب شکستمو، وصله دوزی کنم

همه اینه که ادمه مرموزی شدی

کار نکردم ولی پر کینه توزی شدی

ساعتا دقیقه ها نامردن

زندگی بی معشوقمو پر درد کردن

بی پناهی واسه گناه من نیست

دیگه چشمای تو با نگاه من نیست

بی گناهم گناهم اخه چی بوده

حق من این غم سیاه من نیست

تنها و بی هم خونه

رفیق غمم تاریکی ملعونه

با قطره های اشک من هردونه

واسه تو کنار شادیا لبخنده

تنها ساکت تو شب سرد

شوریه اشکه بدون لبخند

لحظه لحظه هام شده پر از درد

کی میشه عشقم به خونه برگرده

وقتی که تنها فرمانده ی غمها شد محاصره

وقتی که ارزو در سینه ها میشه خاطره

وقتی معشوقه من ازم عبور میکنه

لحظه های دوری رو جشن و سرور میکنه

شهر خلوت شهر تنها غم داره واسه عاشق قصه

وقتی تنها، بی پناهی امید تو این گذر گاه غصه

مینویسم که یه پاییز زردم

عمرمو حاصل این تنهایی کردم

من چیزی ندارم جز یه برگه

مگه دل تو برا هم گریه تنگه

من دیگه به امیدت نمیشینم

رنگ معرفتو تو قلبت نمیبنم

من دیگه روحم شکسته با این قلبه گسسته

شاید زندم تو این جسم

من دیگه یه نوشتم ادمی غم دار و خسته ام

که انگار قلبت شده طلسم

یه عمر جنگیدم توی عشقی که دائم بازنده بودم

یه ادم تنها تو زندگی امید پر پر یه لب بی خنده بودم

یه عمر جنگیدم که خودمو ثابت کنم

الان باید لباس غممو با کلاغ ست کنم

می‌خوام پیاده شم

سوار موج جاده شم

میخوام تو این سکوت تلخ درختی افتاده شم

مگه عشق تو چیه در گیر می و باده شم

بیبی خوابیشعر پارسی
۰
۰
Surena Abasi4030
Surena Abasi4030
شاعر ترانه‌سرا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید