دکلمه عشق!
ز چشم کهربایی رنگ توبرداشتم شوق نگاهم را، (تکرار) وتاجی را که ازگلهای لادن دربهارعشق توبپروردم،خزان کردم.
بُرودیگر، بُرولعل درخشانی بشودرسینه مردی که تا درشیب پستان های توبوید عطرهوس ها را ومن تنها به کنج محفلی چون شمع بنشینم،که هرگه دختری آید، زیرلب گوید، پروانه اش گمشد. انتشاردرسایت ویرگول شنبه 31 شهریور1397 ساعت 1:20امداد توسط ا:تی نیا