t.nasravi
t.nasravi
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

مادر

بغض می کنم، پر از بارانم اما گریه نمی کنم!

_____________بغض میکنم...

مادر می رود، تنها می شوم، دنیا دیگر دنیا نمی شود، دیگر کسی موهایم شانه نمی زند، مرا با عشق به آغوش نمی کشد، پناه امن گریه های شبانه ام می رود و کابوس های من چه شجاعتر می شوند....

_____________اما گریه نمی کنم...

.

.

غصه میخورم، دلم می شکند اما خم به ابرو نمی آورم!

_____________دلم می شکند...

پدر کوه غم است و حالا هر زمانی چه تاریک و چه روشن برای ما شب است، در خانه مان فقط سکوت جولان می دهد، کوکان خسته، در شکسته، مادرم در بسترش چشمان زیبایش را چرا بسته؟

___________ اما دلم می شکند؛ هر چند خم به ابرو نمی آورم....

.

.

دلتنگ می شوم، دلتنگ می شوم، دلتنگ می شوم اما برادرم در انتظار لبخند من است!

____________لبخند میزنم....

در و دیوار کوچه های این شهر همه بوی ظلم و جنایت می دهد، دست مردمان به خیانت آلوده، بر خاک از سرخی خون مادرم لاله روییده و آسمان هنوز هم چشم خود بسته دود و آتش را ندیده، رنگ عشق و مهربانی ها پریده، خوب و بد را آن ظالم بدکار پرتزویر اندر هم تنیده،

""" ای مردم به چه قیمت ایمان و دینتان را خریده؟ '"""

___________اما برادرم در انتظار لبخند من است، لبخند میزنم...

.

.

پدرم می گوید باید قوی تر هم بمانم

من قوی می مانم، گریه نمی کنم، خم به ابرو نمی آورم، لبخند میزنم...

جای مادرم خوب است، او نمرده است، یاد او تا ابد زنده است!

.

اما

.

بغض می کنم...

.

مادرم می رود و تمام خوبی هایش تا ابد از زمین می رود: حیا می رود، حجاب می رود، انصاف و مروت می رود، مردانگی ها می رود، عزت و احترام می رود، نماز می رود،

"""" چه بسا تمام دین برود... """""

.

غصه می خورم، دلم می شکند...

پدرم کوه غم است، بعد مادر دنیا پر از غم است، دنیا فقط غم است، پشت بابا خالی است، دیگر بوی پیغمبر (ص) در خانه نمی پیچد و حالا تنها یادگار عمو دیگر نیست، پشت علی خالی است و جز چاه و ماه و شب جز گریه برای او همدمی نیست...

.

دلتنگ می شوم، دلتنگ می شوم، دلتنگ می شوم...

سهمم از مادر تشیعی شبانه و مزاری بی نشان و چادری خاکی است و درد سیلی دشمن به مادر تا ابد باقیست،

""""" و حتی این پایان مصیبت نیست """"

.

پدرم می گوید باید قوی تر هم بمانم...

مادر که برود

_______ زینب می ماند و فرق شکافته ی علی

________ زینب می ماند و جگر پاره پاره ی حسن

__________ زینب می ماند و کربلا و کربلا و کربلا

.

پس از تحریر: اخرین درس بانو فاطمه ی زهرا(س) به ما این بود : برای دفاع از ولی زمان ، از جان خود، از فرزند خود، از خانه خود، از خود، باید گذشت...

#ط_نصراوی

حضرت زهرا سمادرشهادتفاطمیه
فانی، دست به قلم، درس گرفته از شریف...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید