اشتباه میکنیم، انسانیم و دائم الخطا، نمیگویم جایزالخطا که در هیچ مرام و آیینی خطا کردن مجوز ندارد.
دوست داریم بهترین باشیم، مورد توجه قرار گیریم و میترسیم فلانی و بهمانی مبادا جور دیگری قضاوتمان کنند، پس مدام بیشتر حرف میزنیم.
فکر میکنیم بهترین هستیم، میترسیم مبادا فلانی و بهمانی مسیر را اشتباه طی کنند، سعی میکنیم یکدیگر را درک کنیم و هر چه که از نمود بیرونی زندگی دیگران میبینیم تحلیل میکنیم و راه حل ارائه میکنیم، پس مدام بیشتر حرف میزنیم.
حرف میزنیم و تک بعدی جهان هزار بعدمان را مینگریم و خوش خیالیم که هر چه هست میبینیم و هیچ چیز از زیر ذرهبین دقیق نگاهمان دور نمیماند. حرف میزنیم با تکیه به محدود دانستهها و تجربههایمان و یا حتی با تکیه به دانستههای هیچ و پوچمان و بیاطلاع از حتی یک بعد نظر میدهیم. ما اشرف مخلوقاتیم! از قوهی عقلمان بهره نبریم از چارپایان کمتریم!
حرف میزنیم و گاهی خواسته یا ناخواسته دل میشکنیم، دل میسوزانیم، ناحق قضاوت میکنیم، شرمنده میکنیم... حرف میزنیم و زندگی را بر دیگری سخت میکنیم... حرف میزنیم و بیشتر اشتباه میکنیم!
موجود غریبی است این آدمی، گاهی با حرف میتواند دیگری را به کام مرگ کشاند، گاهی با حرف آبرو از بیگناهی ببرد، گاهی با حرف جام زهر دست دلی بدهد که هر روز در تقلاست تا مبدا امیدش را ببازد و روحش را بمیراند.
از من اگر میپرسی هیچ سلاحی فراوانتر و خطرناکتر و قاتلتر از زبان آدمی نیست؛ هیچ زهری بیشتر از زبان، انسان را از پا درنمیآورد؛ هیچ سلاحی بیحسابتر از زبان نفس همنوع را تنگ نمیکند... حرف میزنیم و اشتباه میکنیم!
حرف میزنیم و جام زهر پر میکنیم و دست دیگری میدهیم...
بیا با هم دنیایی را تصور کنیم که تنها وقتی مجوز حرف زدن داشتیم که منبع مستند و علمی و تازه و معتبر ارائه میکردیم یا لااقل از 4 دیدگاه متفاوت بر موضوع و یا رخداد مسلط بودیم یا دقیقا تجربهای مشابه داشیم و آنقدری زمان از تجربهمان گذشته بود که نتیجهی تصمیم به وضوح بر ما عیان بود، چقدر میتوانستیم حرف بزنیم؟ چقدر می توانستیم دربارهی کسی یا چیزی به جز خود و تجربههایمان حرف بزنیم؟ چقدر لازم بود دایهی دلسوزتر از مادر باشیم و راهکارهای به خیال خودمان راهگشا ارائه کنیم؟ چقدر میتوانستیم تصمیمها، رفتارها و عملکرد دیگران را قضاوت کنیم؟
سکوت!
پادزهر اشتباه کردن، سکوت کردن است! بیا امتحان کنیم و قبل از هر حرفی که میتواند بر کسی غیر خودمان تاثیر داشته باشد، سکوت کنیم. کمی از زبانمان زمان بخواهیم، فکر کنیم و بسنجیم که آیا استحقاق نظر دادن در موضوع را داریم، آیا استنادی معتبر برای حرفمان داریم، آیا حرفمان جام زهری پر میکند و دست مخاطب میدهد تا بنوشد یا دیگری را بنوشاند یا مرهم و ضماد بر زخم مینهد؟
سکوت کنیم تا اشتباه نکنیم!
هیچ سلاحی فراوانتر و خطرناکتر و قاتلتر از زبان نیست. کمی قبل از قتل، سکوت کنیم؛ بیحساب کسی را نکشیم!
#ط_نصراوی