✍ یادداشت: بیان قرآن در فلسفه قیام مصلحین الهی - گردآوری و تنظیم: امیرعباس اسحقی (دانشجوی پزشکی)
?در سوره مبارکه هود آیه ۱۱۶ و ۱۱۷ میفرماید:«فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ ۗ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ.وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ.»
از قرآن کریم استفاده می شود که هیچ پیامبری نیامده مگر این که قومی با او مخالف بودهاند. قرآن میگوید علت اصلی مخالفت، نظام ظالمانه موجود زندگی است.
در سوره سبا آیه ۳۴ میفرماید :«وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ» و در سوره زخرف آیه ۲۳ و ۲۴ میفرماید :«وَكَذَٰلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ.قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَىٰ مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ ۖ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ»
در آیه اخیر به ابتلاء خاتم الانبیا اشاره شده است و این که این ابتلا عمومیت داشته و دردِ [مخالفین او] اسراف و تنعّم از وضع ظالمانهی موجود بوده و نیز، این منطق را که پدران ما چنین بودهاند، درواقع آنها برای خود و برای حمایت از ترف خود تراشیده اند تا غیر مترفین و بیچارههای ضعیف را که دعوت جدید برای نجات آنها آمده، در ناحیه فکر، گمراه کنند و بگویند سنن گذشته، لازم الاحترام است و این در حالیست که خود آنها به سنن، کوچکترین علاقهای نداشتهاند.
به هر حال، قرآن هدف پیامبران را قیام به قسط معرفی میکند :«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» از آنجایی که انبیا چنین هدفی دارند، کسانی که بر هم زننده عدل اجتماعی هستند، [همانانی که] کفه ترازوی اجتماع به نفع آنها بوده، با دعوت انبیا مخالفت میکردند و این است راز بزرگ مخالفت امثال ابوسفیان با پیغمبر که تا پای فدای نفرات هم آمدند. پس مخالفت سران قریش با پیغمبر، روی همان اصلی است که فرعون با موسی، نمرود با ابراهیم و هر قوم پیغمبری با آن پیغمبر مخالفت میورزیدند.
و اما آیه «فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ...» ؛ از این آیه چند مطلب استفاده می شود:
۱)وجوب نهی از فساد بر روی زمین و مبارزه با فساد
۲) این که بودن عدد قلیلی برای نهی فساد کافی نیست
۳) علت العلل فساد، تَرف است
۴) حافظ بقای یک ملت، عدل است و مُلک با کفر باقی میماند و با به هم خوردن تعادل باقی نمیماند.
?اما مفهوم ترف و مترف که در متن دیدیم چه بوده و اصولا ارتباط حرکت سیدالشهدا با این مفاهیم چیست؟
?یکی از موانع اساسی رشد انسان، از منظر قرآن، دنیامداری و دنیازدگی است که انسان را از رسیدن به کمال بازداشته، زمینهساز آفاتی میگردد که به سقوط او میانجامد.
«ترف» یعنی برخورداری از نعمت، و «ترفه» یعنی نعمت. مترف کسی است که راحتی و آسایش در زندگی، او را فریفته باشد و دارای نعمت زیاد و گشایش در بهرهوری از دنیا و خواستههای آن باشد.
امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب این چنین هشدار میدهند: این جانب جمعآوری ثروت و استفاده از پول و امکانات عمومی، و یا به ظاهر شخصی را، یکی از بلاهای اصلی و اساسی کشور در حال حاضر میدانم که باید با آن مقابله کرد. عدهای بنا دارند بیرحمانه و وحشیانه با زیر پا گذاشتن قوانین برای به دست آوردن ثروتهای زیاد تلاش کنند، این گونه افراد در زمان امام حسین علیه السلام بسیار بودند؛ از بنی امیه گرفته تا مردم عادی ساکن کوفه. امام با این روش مخالف بودند و برای این که بگوییم امام چرا مخالف این اتراف بودند، شمر را مثال میزنم؛ شمر کسی بود که در جنگ صفین و در رکاب امیرالمومنین تا مرز شهادت پیش رفت، اما در عاشورا سر سبط نبی را برید. چه چیزی باعث این تغییر بزرگ در شخصیت یک انسان میشود؟ همین اتراف و دنیا طلبی که باعث میشود مردم، حسین بن علی را، سید شباب اهل جنت را، به دنیا که از پس ماندهی دهان سگ هم پست تر است بفروشند و موعظه های او را گوش نکنند.
در حدیثی از امام صادق(ع) داریم که ایشان میفرمایند: اِرتَدَ النّاس بعد الحسین الّا ثلالثة یعنی بعد از شهادت امام حسین، همه مرتد شده بودند جز سه نفر. این تغییر عظیم در جامعه اتفاق افتاده که نتیجه اش واقعه کربلا میشود. امام همه این هارا میدانست و به همین دلیل قیام نمود تا در جامعه اصلاح کند و مردم را از اتراف نجات دهد، اما مردم آنقدر غرق دنیا شده بودند که نشنیدند و دست های خود را به خون پسر زهرا آلوده کردند.
با بهره گیری از مجموعه آثار شهید مطهری و سخنان مقام معظم رهبری