ویرگول
ورودثبت نام
بابای طاها
بابای طاها
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

شقایق حضورت...( کتاب ناتمام فاطمه جلد اول صفحه 46)


هوالمونس

و باز می آیی با دنیایی از مهر و دستانی شفابخش از آسمان هفتم،

همانجا که "مادر" خانه کرده؛

همانجا که وقتی نبودی تا خود صبح تو را صدا میزدم با لبهای دوخته و چشمان خیسم...

باز آمدنت مبارک!

وقتی شکوفه لبخندت را میبینم غم را برای همیشه فراموش میکنم...

نفس ات ،

سر و صورتت؛

آغوش پاک و نگاه مهربانت...

همه یکسره عطرش را دارند!

مگر میشود از خون او بود و عاشق نبود؟!

مگر میتوانم با تو جز از آسمان بگویم و جز از نور بشنوم؟!

انگار بر آتش وجودم از آسمان یکباره باران شدی...

باریدی بر کویر تنهایی ام.

خوش آمدی فرزند مادر...

#ناتمام_فاطمه

کتاب ناتمام فاطمه جلد اول صفحه 46

این قسمت ناتمام توست... #ناتمام_فاطمه
این قسمت ناتمام توست... #ناتمام_فاطمه


ناتمام فاطمهخونعشقکتابزندگی
همسر، پدر، ایده پرداز، عاشق نوشتن، مترجم و نویسنده T.me/FouadShabani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید