مجلهی تخصصی تجربه·۴ روز پیشاگر میشد این اضطراب لعنتی را در ژنهایم خاموش کنماگر میشد اضطراب را از ژنهایم پاک کنم، شاید بالاخره میتوانستم بیدلیل آرام باشم.
مجلهی تخصصی تجربه·۵ روز پیشتجربهی مهسا از «پیشداوری شدن» بر اساس ظاهروقتی هنوز دهنت باز نشده و بقیه نتیجهگیری کردن.
مجلهی تخصصی تجربه·۶ روز پیشتجربهی شهرام از «دیدن عشق قبلیاش توی خیابون»نه مثل فیلمها، نه مثل رویا؛ فقط یک چشمبهچشم سرد.
مجلهی تخصصی تجربه·۶ روز پیشتجربهی رعنا از «خرید کردن با پول قرضی»وقتی رضایت از داشتن، با شرم از نداشتن قاطی میشه.
مجلهی تخصصی تجربه·۷ روز پیشتجربهی فاطمه از «تنهایی قهوه خوردن» توی یک کافه شلوغوقتی تنهایی، صداها واضحتر شنیده میشن.
مجلهی تخصصی تجربه·۷ روز پیشتجربهی ندا از «خوابیدن» توی خونهی کسی که دیگه دوستش ندارهوقتی بالش هم غریبه میشه.
مجلهی تخصصی تجربه·۷ روز پیشتجربهٔ اِلی از «وفاداری» به چیزهایی که دیگه نیستنتداومِ احترام به خاطرهها، حتی وقتی صاحبانشون مُردن یا عوض شدن.
مجلهی تخصصی تجربه·۸ روز پیشتجربهی هنگامه از «تنفر» بهمثابه بقایای عشقنفرتی که از نبود عشق نیست، از زیاد بودنشه.
مجلهی تخصصی تجربه·۸ روز پیشتجربهٔ شخصی آیدین از داشتن «هویت سیال»نه تعریف، نه تدفین؛ فقط جریان داشتن میان خودهای موقت.