یکی از کتابهای راحت و کاربردی و تکاندهنده و تأسفبرانگیز و البته تحسینبرانگیز، بیتردید همین کتاب است. منظورم نبرد هنرمند است. متنش راحت است و به همان اندازه، کاربردی. برخی جاها تأسف میخوری به خاطر فرصتهایی که با تسلیم شدن به مقاومت از دست دادی و نیز نویسنده را تحسین میکنی که چقدر دقیق و عمیق، مطلب را باز کرده و توضیح داده است.
به قول استیون پرسفیلد، نویسنده کتاب، مقاومت مسمومترین نیروی روی زمین است. ویژگیهای مقاومت را برمیشمارد و سپس راهکارهایش را نیز ارائه میدهد. در هفتادوهشت صفحه نخستش که در مطلبی با عنوان «چگونه بهتر زندگی کنیم: نبرد هنرمند با تندخوانی» آورده شده، مقاومت به بیانی دیگر توصیف شده است. بخشهایی از آن تقدیم نگاهتان:
مقاومت عقبمان نگه میدارد؛ از هر کار جدید، هر نوع یادگیری، هر نوع آموزش، هر نوع مهارت جدید؛ از موسیقی و شنا گرفته تا مطالعه و تندخوانی و نویسندگی؛ هر اقدام روبهجلو، تأکید میکنم اقدامی روبهجلو را مانع میشود و نه اقدامهایی که خودبهخود به عقبمان میراند، برای آنها مقاومت خود تشویقکننده است و کمکمان هم میکند اینکه بیشتر بخوابم تا بخوانم، تفاوتش در یک نقطه است، نقطه را ببری بالا؛ پیشرفت میکنی از همینحالا و چنانچه نگاهت به پایین باشد، نقطهات میرود پایین و میمانی در همین جایی که هستی؛ درجامیزنی و فقط شاکی از آن و از این.
فقط خودت و خودت عاملش هستی و چنانچه بخواهی میتوانی. مقاومت یعنی همین لحظه این متن را ناخوانده رهاکردن، به فکر کاری راحتتر و بیدردسر گشتن، به سرزدنهای مداوم به گوشی موبایل، به تماشای برنامههای مختلف در تلویزیون از سریال گرفته تا فوتبال، مقاومت یعنی بمان درجا و نرو هرجا. مقاومت یعنی حسرت ابدی، یعنی اشک ناهنگام، یعنی درد بیفرجام، مقاومت یعنی کار کن و اقدام کن و حرکت کن؛ اما نه همین حالا، بگذار برای روزی دیگر، مثلاً از شنبه یا از فردا. مقاومت یعنی نرفتن و نرسیدن. دیگر چه بگویم از ویژگیهایش که بدانی چقدر مهم است این مقاومت برای زندگیات، برای شکستن غرورت، برای آهوحسرتوافسوست.