تهمتن
تهمتن
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

پیامد‌گرا! کلاه خودت را سفت بچسب، اما سرت را می‌زنند



بوردیو (دامت برکات)، در چاپ انگلیسی و معروف ۱۹۹۰ کتاب باز‌تولید می‌نویسد: «قدرت نمادین یک مأمور تربیتی با میزان وزن‌دهی‌ای تعریف می‌شود که او در ساختار روابط قدرت و روابط نمادین بین عواملی توزیع می‌کند که دست به کنش‌های خشونت نمادین می‌زنند . این ساختار به ترتیب روابط قدرت بین گروه‌ها و طبقه‌های مختلف مد نظر را که دست به تشکیل صورت اجتماعی زدند مشخص می‌کند. [دقیقا] به واسطه‌ی تأثیر میانجی همین تسلط سامانه‌ی کنش‌های پرورشی است که افراد مختلف در سامانه‌ی اقتدار پرورشی در گروه‌ها طبقه‌های مختلف با خود حمل می‌کنند و به صورتی عینی و غیر‌مستقیم دست به همکاری با گروه‌های حاکم و مسلط می‌زنند»

خلاصه‌ی معنای این سطور پیچیده و تمام آثار بوردیو، این است:
مردم، البته نه همه‌ی مردم؛ کسانی که به اندازه‌ی کافی خوش‌شانس بوده اند که در میان طبقاتی به دنیا آمده باشند که بتوانند مورد آموزش حاکمیت قرار گیرند؛ تبدیل به متخصص (ابزار)‌هایی می‌شوند. این متخصصان در حالی که از پشت پرده‌ی جریان همیشگی و ثابت آموزش خبر ندارند، سخت تلاش می‌کنند تا جایگاه بهتری پیدا کنند. جایگاه بهتر را نیز به ازای خدماتی که به حاکمیت قدرت ارائه می‌دهند دریافت می‌کنند. این سیر برای همیشه طبیعی به نظر می‌رسد و دائما باز‌تولید می‌شود. حتی اگه فاصله‌ی حاکمیت و طبقه‌ی متخصص متوسط به قدری زیاد و عمیق باشد، آن حاکمیت پشت جریان آموزش پنهان می‌شود و واسط‌های ظاهرا منتقد نیز حتی متوجه خدماتی که در حال ارائه هستند نخواهند شد!



اخلاقیات؛ عشق گمشده

از شرم‌آورترین تصاویری که در ذهنم در این سال‌های اخیر ثبت شده است، لوگوی پارک علم و فناوری پردیس است با امضای «معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری ایران»

Iran silicon valley
Iran silicon valley

این لوگو علاوه بر تمام شاخصه‌های هویت‌زدایی که به اجتماع ایرانی القا می‌کند، پیامی صریح و شفاف در خود دارد. ما دنبال‌رو غرب به عنوان منبع انباشت علم(؟) و دانش و فن‌آوری هستیم.

غرب چیزی کمی بیش از دو هزار‌سال تاریخ تقویمی دارد. علاوه بر این، از حیث تاریخ اندیشه چیزی نزدیک به هزار سال هم سابقه‌ی بیشتری می‌توان به آن اضافه کرد. از این نزدیک به ۳۰۰۰ سال سابقه‌ی فرهنگی (فرهنگ در اینجا به معنای فضیلت نیست؛ به معنای یک ساختار اجتماعی از مجموع رفتار‌های عادی است) در بهترین حالت، پس از انقلاب صنعتی (که بدون شک سهل‌گیری به سود طرف مقابل این مقاله است) مربوط به تولید فن‌آوری است. یعنی چیزی بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ سال. اگر بطور میانگین این عدد را ۳۰۰ سال در نظر بگیریم، ۲۷۰۰ سال، این فرهنگ در حال تولید محتویاتی دیگر بوده است که این ۳۰۰ سال را بر شانه‌های آن بنا کرده است.


فلسفه همان چیزی است که این فاصله‌ی تاریخی را پر کرده است. اگر به کاپل‌استون یا یوستین گوردر اقتدا کنیم، حداقل ۱۸ فیلسوف عمده و تأثیر‌گذار و مکتب‌ساز در تاریخ، پروژه‌ی مستقیم اخلاقیات در فلسفه داشته اند.( سقراط، افلاطون، ارسطو، سن آگوستین، آکوییناس، دکارت، اسپینوزا، لاک، هیوم، برکلی، هابز، روسو، کانت، فیخه، هگل، شوپنهاور، فروید و نیچه)

این اخلاق‌پژوهی و پرداختن به فلسفه‌ی اخلاق، با چنین سابقه‌ی طولانی‌ای هیچ اثری در برنامه‌های توسعه‌ی دانش یا علم در ایران ندارد.

اخلاقیات و تکنولوژی

اخلاقیات به طور عمده، به سه رویکرد فلسفی کلی تقسیم می‌شود.

  • اخلاقیات اصول‌گرا: اصولی اخلاقی که معمولا تغیر‌ناپذیر و جهان‌شمول به حساب می‌آیند
  • اخلاقیات پیامد‌گرا: اصولی اخلاقی که بر اساس منافع شخص تعیین می‌شوند. بیشترین منفعت و کمترین ضرر
  • اخلااقیات فضیلت‌محور: اصول اخلاقی که بر اساس رفتار یک فردی آرمانی به عنوان فرد فاضل تعیین می‌شوند.


دنیای سرمایه‌داری که پس از انقلاب صنعتی، صورت امروزین خود را پیدا کرده است. (این تأکیید بر صورت امروزین از جهت باور منتقدین سرمایه‌داری به ثبات محتوا و درون مایه‌ی نظام‌های اقتصاد سیاسی در طول تاریخ است که همه‌ی آن‌ها را اشکال مختلفی از سرمایه داری می‌دانند) وبر در یکی از معروف‌ترین پژوهش‌های تاریخ اندیشه، روحیه‌ی سرمایه‌داری را در جریان اخلاقی‌ای می‌داند که از جریان مذهبی-مسیحی پروتستانیسم آمده است. پروتستانیسم چنانچه از اسمش بر‌می‌آید، جریانی مخالف با کلیسای کاتولیک بوده است که مرکزیت قدرت سیاسی پیدا کرده بوده است. از میان سه رویکرد فلسفی بالا به اخلاقیات، دومی یعنی اخلاقیات پیامد‌گرا، حاصل این فرآیند است. صلب بیش از حد آزادی‌های فردی توسط کلیسا، موجب بوجود آمدن چنین شاخه‌ای از مذهب شد. این مذهب تکیه‌ی فراوانی بر فعل «کار کردن» دارد تا از طریق آن، تسلط همه‌جانبه‌ی کلیسا بر توزیع سرمایه را بشکنند. انقلاب صنعتی بر شانه‌ی این جنبش جلو رفته است.

اما گذشت چند قرن از این ماجرا و نشاندن روحیه‌ی سرمایه‌داری با تکیه بر رشد شخصی و بر‌جسته کردن آزادی بر مسند قدرت، چیزی فرا‌تر از یک جریان بدیل از پروتستانیسم به جا گذاشت.

عطش برای کار، تبدیل به عطش برای پیشرفت در جریان توزیع منابع اقتصادی شد. منابع اقتصادی هم ترجیح خود بر دیگری را پر‌رنگ‌تر کرد. در خلال این ایده‌ی لیبرال (آزادی‌های فردی و پذیرش مسئولیت آن)، کسب منافع کم کم به اصل در جریان سرمایه‌داری تبدیل شد. و رویکرد اخلاقیاتی دوم را با ظهور بازار آزاد بر جریان اقتصاد حاکم کرد.

حد و حدود این خواست و اراده‌ی «آزاد» فردی، محل درگیری اخلاق‌پژوهان لیبرال شد. گفت و گویی غیابی در سه نسل بین آدام اسمیت (مطرح‌کننده‌ی ایده‌ی بازار آزاد و خود تنظیم با «دست پنهان بازار»)، جان استوارت میل (توسعه‌دهنده‌ی مفهوم آزادی و قائل به تعیین مسئولیت اجتماعی) و جان راولز (قائل به مقدم بودن عدالت در آزادی فردی) در گرفت تا بتوانند این میل شهوت‌ناک به خواست بیشتر را محدود کنند. اما نتیجه‌ی چنین اخلاقی، پیدایش راه‌هایی برای توجیح زیاده خواهی‌ها تا به امروز بوده است. زمانی که اصولی جهان شمول، چنانچه در اخلاقیات اصول‌گرا مطرح است، وجود خارجی ندارد و الگوی دائمی چنانچه در اخلاقیات فضیلت‌محور موجود است نیز در دسترس نیست؛ جریان توزیع قدرت، منافع را مشخص می‌کند و همگان در خدمت قدرت در بهترین حالت دست به حصول منافع می‌زنند. اما حتی این فرض بدتر نیز وجود دارد که برای خدمت به قدرت‌های متفاوت دست به حصول منافع متضاد بزنند و هیچ راهی برای توسعه وجود نداشته باشد.

نمود این تضاد همزمان ارزش‌ها، جمهوری اسلامی ایران: از ۶:۴۰ تا ۶:۵۰

برنامه‌ای که مخاطب کودک دارد.

https://www.youtube.com/watch?v=L88nzOoSjOU


منابع:

باذری, یوسف, جعفری, صابر. (1396). ماکس وبر و مناقشۀ روشی. مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق), 25(2), 505-537. doi: 10.22059/jsr.2018.71032

وارد ، استفن . (‌۲۰۱۲) . اخلاق رسانه‌ای . ( ترجمه تهمتن برومند) . تهران : نشر اندیشه احسان.

Bourdieu, P., & Passeron, J. (1977). Reproduction. London u.a.: 1990.

Weber, Max. The Protestant Ethic and the Spirit of Capitalism. New York: Scribner, 1958. Print.

اخلاقسرمایه‌داریجامعه‌شناسیفلسفهتوسعه
حتی اگه همه چی بد باشه که هست، اینکه بدونی اتفاقا چه‌طور اینقد بد رفم می‌خورن هم حالتو بهتر می‌کنه...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید