علی‌اشرف  فتحی
علی‌اشرف فتحی
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

بوی کاغذ

شماره نهم مجله تقریرات
شماره نهم مجله تقریرات


کار صفحه‌بندی که تمام می‌شود و مجله را به چاپخانه می‌فرستی، مثلا کار تمام شده و باید نفسی تازه کنی، ولی تازه باید به فکر توزیع و فروش باشی. اینجاست که بهشت روزنامه‌نگاری و کار مطبوعاتی به مصداقی برای «حُفَّت بِالمَکارِه» بدل می‌شود.

اینترنت شاید مفرّی برای فرار از این دشواری‌ها و سختی‌ها باشد. سرعت و سهولت انتشار و وسعت مخاطب در همه جای جهان، قطعا در رسانه کاغذی وجود ندارد. انبارهای مراکز توزیع مطبوعات پر از برگشتی‌های نشریات است که نشان می‌دهد اقبال اغلب مخاطبان به سمت اینترنت چرخیده و دیگر سخت است که به محصول کاغذی برگردد. خصوصا انتشار روزنامه هم که در قیاس با مجله، بی‌معنا و پرهزینه شده است. ولی ماندگاری و مرجعیت کار محصول کاغذی به این زودی‌ها از میان نمی‌رود.

برای خودم جالب است که با وجود دو تجربه وبلاگ تورجان و مجله تقریرات، الان خیلی‌ها مرا به اسم مجله می‌شناسند. با اینکه وبلاگم قدمت 14 ساله دارد و مجله فقط پنج ساله است. تیراژ مجله هم که بسیار کمتر از آمار بازدید و مخاطبان وبلاگم بوده، ولی مرجعیت محصول کاغذی، قابلیت رفرنس‌دهی به آن و ماندگاری‌اش هنوز هم بی‌رقیب است.

در پایان‌نامه‌هایی که دیده‌ام، ارجاع به کارهای مطبوعاتی و کاغذی‌ام خیلی بیشتر از ارجاع به کارهای وبلاگی‌ام بوده است. پس هنوز هم نباید از بوی کاغذ و مجله و کتاب ناامید شد.

پی‌نوشت: شماره نهم مجله تقریرات هم بالاخره روانه چاپخانه شد و هفته بعد روی دکه و غیر دکه می‌آید :)

اینجا درباره‌اش نوشته‌ام.

کاغذمطبوعات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید