هر پروژه SEO دو قسمت دارد: پلتفرم و فرآیندها. در این فصل، ما به تفصیل کل پروژه SEO از جمله پلتفرم، اهمیت سرعت وبسایت شما، URLها، هدفگذاری و صفحات هدفگذاریشده را پوشش خواهیم داد.
برقرار کردن پلتفرم SEO بیشتر، ولی نه کاملا، یک کار فنی است. این امر مستلزم تمرکز بر بهینهسازی زیرساختهای فنی برای ایجاد امکان رشد مستمر وضعیت SEO به جای معطل کردن آن است. هرچند همیشه میتوان پلتفرم را بیشتر بهینهسازی کرد، اما از جایی به بعد به قدر کافی خوب خواهد شد که بتواند باعث ایجاد رشد پایدار ترافیک سایت به وسیله جستجوی اینترنتی شود. قبل از این که وارد جزییات شویم، یادآوری چند نکته ضروری است:
هرچیزی که بدون نیاز به ورود به حساب کاربری درسایت قابل دسترسی است در حوزه کاری SEO قرار دارد.
هرچیزی که به صورت اختصاصی و تنها با حساب کاربری قابل دسترسی است ربطی به SEO ندارد.
همچنین برای داشتن یک پلتفرم سالم SEO باید این موارد را هم در نظر داشته باشید:
- صفحات هدفگذاری شده
- توزیع (sitemap.xml)
- یک صفحه شروع
هرچیز دیگر را میتوان «اضافهبار» درنظر گرفت که یا نباید باشد و یا نیازی به نمایهگذاری ندارد.
قوانین محبوب من که در فصل سوم درباره آنها صحبت کردیم را بخاطر دارید؟ همیشه کار را از کاربر شروع کنید! اگر کاربران شما از طریق جستجوی اینترنتی وارد سایت بشوند اما از آن استفاده نکرده و سریعا خارج شوند، به احتمال زیاد الف) محتوای شما از ارزش چندانی برای کاربران برخوردار نیست، ب) هیچ ارزش افزودهای برای تجارت خود تولید نکردهاید و ج) قادر به حفظ این ترافیک در درازمدت نخواهید بود.
تجربه کاربری مترادف SEO نیست، بلکه یک شغل تخصصی جدی با اهداف و روشهای بسیار متنوع است که هنوز مراحل رشد و تحول خود را طی میکند. اگر بخواهیم تنها از دریچه SEO به موضوع تجربه کاربری نگاه کنیم، هدف شما همیشه باید این باشد که تجربه کاربری ]محصول[شما از رقبا بهتر و یا حداقل با آنها در یک سطح باشد. از آنجا که شما احتمالا به دادههای مدیریتی وبسایتهای رقیب دسترسی ندارید، بهترین کار نگاه کردن به خود آنها است. از خودتان بپرسید که چرا عملکرد آنها از شما بهتر است، بررسی کنید که شیوه آنها روی وبسایت شما هم جواب میدهد یا نه، و تنها بعد از این کارها شروع به کپی کردن یا ایده گرفتن از کار آنها کنید. این طرز کار اینترنت است.
وبسایتی که نرخ بازگشت[1] (یعنی وقتی که کاربران از طریق جستجوی اینترنتی وارد سایت میشوند و در یک نوبت تنها یک صفحه را مشاهده میکنند) آن بالاتر از 70% باشد شانسی برای بقا ندارد/ این خط قرمز است. اگر نرخ بازگشت شما 70% یا بیشتر است، نیازی نیست وقتتان را با SEO تلف کنید، بلکه باید برروی پیدا کردن راه حلی برای درست کردن وضعیت وبسایت و ارزش پیشنهادی آن تمرکز کنید.
از آن جهت این مقدار را به عنوان خط قرمز معرفی میکنیم که به این معنی است که کمتر از 30% از کاربران شما بیشتر از یک صفحه از وبسایت شما را باز میکنند. یعنی 7 نفر از هر 10 نفر بازدید کننده هیچ کاری در وبسایت شما انجام نمیدهد، به سرعت از سایت شما خارج میشوند و معمولا به گوگل باز میگردند تا به سراغ رقبایتان بروند/ حتی در چنین شرایطی باز هم بعضیها میگویند: اگر بعد از ورود به وبسایت ما به جای دیگری بروند یا هیچ کاری نکنند چه ایرادی دارد؟ آیا تنها بازگشت مستقیم به گوگل باعث گرفتن امتیاز منفی نمیشود؟ پاسخ من این است: بله، حق با شما است، اگر کاربر در سایت شما بماند یا از طریق آن به سایت دیگری برود از نظر SEO امتیاز منفی کسب نمیکنید – اما کماکان به این معنی است که سایت شما مزخرف است! اگر در هر زمینهای نرخ بازگشت بالای 70% دارید، دیگر مشکل از کاربران یا زمینه انتخابی شما نیست، مشکل خودتان هستید. اگر اصرار دارید که نرخ بازگشت شما بالای 70% است چون کاربران در همان صفحه اول به چیزی که نیاز دارند میرسند، باید بگویم که بهتر است برروی ارزش پیشنهادی خود کار کنید. با اینحال تا حالا ندیده ام وبسایتی نتوانسته باشد با کمی بهبود تجربه کاربری نرخ بازگشت خود را به زیر خط قرمز نرسانده باشد.
در کل، رابط کاربری یا UX سایت شما باید بهتر و نه بدتر شود. بهتر یعنی:
- نرخ بازگشت از وبسایت شما به تدریج کاهش پیدا کند
- متوسط زمان ماندن کاربران در سایت شما افزایش پیدا کند
- تعداد میانگین صفحات باز شده توسط هر کاربر به تدریج افزایش پیدا کند
نکته: مواردی که ذکر شد سنجههایی هستند که میتوانید به راحتی اندازهگیری کرده و برای آنها تصمیم بگیرید. به همین دلیل هم مهم هستند. اینها سنجههای مورد استفاده گوگل نیستند. آنها اطلاعات مرتبط با UX را به روشهای خودشان استخراج میکنند و ما به آن دادهها دسترسی نداریم. خود گوگل از Google Analytics برای اندازهگیری مقادیر مرتبط با ارزیابی UX در سایت شما استفاده نمیکند. پس دستکاری GAبرای نمایش نتایج کاربری بهتر فایدهای ندارد و تنها دروغ گفتن به خودتان است و دروغ گفتن به خودتان در درازمدت کارایی ندارد.
برای آنکه بتوانید مقادیر مرتبط با UX را در درازمدت بهبود ببخشید، باید به افرادی که با سایت شما کار میکنند (تیمهای بازاریابی، توسعه و محتوا) بازخورد مستقیم بدهید. اطلاعات مرتبط با عملکرد وبسایت را در دسترس این افراد قرار دهید و پایش، واکنش و بهبود بخشیدن این آمارهای ارزشمند را تبدیل به بخشی از شرح وظایف آنها کنید. متاسفانه، من معمولا عکس این موضوع را مشاهده میکنم. سنجههای عملکردی به تدریج و در هر نسخه و با افزوده شدن هر قابلیت جدید بدتر و بدتر میشوند. باید همیشه برای داشتن رابط کاربری بهتر تلاش کنید و افرادی که با سایت شما همکاری میکنند هم باید با اطلاعات عملکردی وبسایت خودشان آشنا و برای آن اهمیت قائل باشند.
خوب، مهمترین جنبه تجربه کاربری چیست؟ در بیشتر موارد جواب این سوال سرعت است.
سرعت چیزی است که از ما انتظار میرود. سرعت بخشی از رابط کاربری و تجربه برند و یک موضوع بسیار مهم است که جا دارد جدا به آن پرداخته شود. یا از نظر گوگل: گوگل دوست ندارد کاربران را به صفحات وب کند بفرستد، چرا که باعث میشود کاربران کمتر گوگل کنند. و گوگل این را دوست ندارد. گوگل میتواند هم به صورت مستقیم و هم به وسیله حلقه بازخورد رابط کاربری سرعت را اندازهگیری کند. وبسایتهای سریع در جستجوهای اینترنتی بهتر دیده میشوند. آنها رابط کاربری و تجربه برند بهتری ارائه میدهند. وبسایتهای کند بدون شک برندهایی مثل «لاکپشتی، قدیمی و از ردهخارج» دریافت میکنند و همیشه کمتر از آن چه باید موفق خواهند بود. با این اوصاف تعریف دقیق ما از «سریع» چیست؟ هدفگذاری شما برای سایتهای دسکتاپ و موبایل (در هردو پروتکل HTTP و HTTPS) باید در این حدود باشد:
- بایت اول[2]< 200ms
- شروع رندر < 700ms
- رندر قاب اول[3]> 1000ms
بایت اول عبارت است از زمانی که طول میکشد تا سرور شما برای اولین بار چیزی را به مرورگر کاربر بازگرداند. شروع رندر زمانی است که مرورگر شروع به رندر کردن تصاویر قابل مشاهده برای کاربر میکند، تا بدانند که اتفاقاتی در حال افتادن است. رندر قاب اول هم زمانی اتفاق میافتد که محتوا دیداری اصلی به درستی نمایش داده شود.
دستیابی به زمان بایت اول کمتر از 200msروی پلتفرم موبایل کار دشواری خواهد بود، اما کماکان باید بتوانید زمان رندر نمای اولیه را زیر یک ثانیه نگه دارید چرا که قاب اول بسیار کوچکتر است. مهمترین معیارها «زمان شروع رندر» و «رندر قاب اول» هستند. هرچند مقادیر مرتبط با زمان شروع رندر میتوانند گمراه کننده باشند چرا که نمای قابل مشاهده اولیه الزاما برای کاربران مفید نیست (مثلا میتواند تنها یک رنگ پسزمینه باشد).
اگر این مقادیر عملکرد در وب دوبرابر شوند کماکان در محدوده قابل قبول قرار دارید. در این صورت نه سریع هستید، نه کند، تقریبا خوب هستید اما میتوانید و باید بهتر شوید. اما معیارهای سرعت سطح تقریبا خوب چقدر است؟
- بایت اول < 400ms
- شروع رندر < 1.4 sec
- رندر قاب اول < 2000ms
هر مقداری بیشتر از اینها یعنی “kaput” – یک واژه عالی آلمانی به معنی انهدام و نابودی کامل. در این شرایط وبسایت شما هرگز ترافیک رو به رشد و پایدار نخواهد داشت.
بنابراین، هدف شما از منظر SEO و طراحی رابط کاربری باید داشتن یک وبسایت سریع باشد، نه یک سایت تقریبا سریع. درصورتی که وبسایت شما کند است (یعنی مقادیر عملکردی آن هرچیزی بیشتر از مقادیر ذکر شده قابل قبول است)، دست از هر کار دیگری بکشید و مشکل سایت را برطرف کنید، چون مشکل جدی دارد. در این صورت تصمیم کاری مهمتری از افزایش سرعت وبسایت وجود ندارد.
سایت www.webpagetest.org یک پروژه تحت حمایت گوگل است. کافی است URLهای وبسایتتان را (مسلما نه تنها صفحه اول، بلکه انواع و اقسام صفحات در وبسایت) را وارد کنید، یک موقعیت مکانی و یک مرورگر را انتخاب کرده و آزمون سرعت را شروع کنید. به یاد داشته باشید که در این سایت عبارت Page Speed Index یا شناسه سرعت صفحه معادل همان زمان رندر قاب اول است. سرویسهای Google Page Speed Insights و Google Lighthouse هم ابزارهای دیگری هستند که اطلاعات تخصصی ارزشمند و معیارهای عملکردی اضافی در اختیار شما قرار میدهند.
برای شروع کار، من این روش را پیشنهاد میکنم: از شر وزن مرده روی صفحات خلاص شوید! هرچیز غیرضروری را از روی صفحات وبتان پاک کنید. آیکونهای غیرضروری؟ پاک شوند. تصاویر تزئینی کوچک؟ پاک شوند. فونتهای خارجی؟ من از فونتها متنفرم، بسوزانیدشان. اگر نرمافزارهای طرف ثالث[4]مزخرفی دارید که هیچ کس از آنها استفاده نمیکند، از شرش خلاص شوید. همه چیز در صفحاتتان را به دید انتقادی نگاه کنید، و در صورت لزوم، بخشهای کاملی از صفحات را حذف کنید. سرعت مهمتر از طراحی زیبا است.
نکته: میتوانید سایتی سریع با فونت و آیکون داشته باشید، اما کار سختی است. اگر از سرعت پایین رنج میبرید، توصیه من پاک کردن این جور آشغالها است. کاربران شما نیازی به آن ندارند و جلوی پیشرفت شما را میگیرد. وقتی که سایتتان سریع شد، میتوانید به افزودن فونتهای خارجی و چیزهای دیگر به هر «دلیلی» که دوست دارید فکر کنید. میتوانید انواع صفحاتتان را آزمایش کنید و از Google Page Speed Insights برای گرفتن توصیههای لازم درباره قدمهایی که باید برداشته شوند کمک بگیرید.
با Google Page Speed Insights به طور مفصل کار کنید، تمامی توصیههای ارائهشده در این ابزار را بخوانید و همه آنها حتی پیشنهادهای کوچک را انجام دهید – متوجه خواهید شد که تمام این کارها در مجموع باعث بهبود قابل ملاحظه شرایط خواهند شد. پس از هر پیشرفت، سرعت را با استفاده از webpagestest.org هم بسنجید. تا زمانی که همه مقادیر در Page Speed Insights در شرایط «سبز» قرار نگرفتهاند کار را متوقف نکنید. این ابزار مستقیمترین روش ارتباطی گوگل با شما درباره مسائل مرتبط با سرعت است. یک ابزار سنجش عملکرد وب عالی دیگر Google Lighthouseاست که اکنون در تمامی مرورگرهای کروم به صورت بومی وجود دارد.
همیشه اطمینان حاصل کنید که توسعهدهندگان نرمافزاری شما (سرور، backend و frontend) به مقوله سرعت اهمیت میدهند. افزوده شدن هر قابلیت، طراحی یا سرور پایگاه داده جدید هرگز نباید باعث کند شدن سایت شود. اگر لازم است بین یک قابلیت جدید و سرعت یکی را انتخاب کنید، سرعت را انتخاب کنید! تا زمانی که درگیر اداره یک وبسایت هستید موضوع سرعت همواره جلوی چشمتان خواهد بود؛ این مشکل پایانی ندارد. داشتن یک وبسایت سریع یک مزیت رقابتی بسیار مهم در اختیار شما قرار میدهد، داشتن یک وبسایت کند در فضای تجارت آنلاین همان خودکشی است. مساله بعدی URLها هستند – حواستان را جمع کنید که آنها را به درستی بکار ببرید.
متخصصین SEO عاشق صحبت کردن درباره URLها هستند. چرا؟ چون URL همان حکم نقطه خروجی[5] در API اپلیکیشن فنی شما را دارد. یک بخش از هویت وبسایت شما است. تمام URLهای یک دارای تحتوب باید بر اساس قوانین فهرست زیر تولید شوند. اگر از این قوانین پیروی کنید، سایت شما قابل مدیریت، منطقی و بدون تلاقی در نامگذاری صفحات خواهد بود. همچنین خواهید توانست با استفاده از Google Analytics و Google Search Consoleبخشهای مختلف وبسایتتان را تحلیل کنید.
1) URLها باید یکتا باشند.
2) URLها باید دائمی باشند.
3) URLها باید قابل مدیریت باشند.
4) URLها باید قابل افزایش باشند.
5) URLها باید کوتاه باشند.
6) URLها باید شامل فرم مختصر صفحات هدفگذاری شده باشند.
قوانین URL ذکرشده در این قسمت بر اساس اولویت افزوده مرتب شدهاند. به این معنی که قانون شماره یک از جمع تمام قوانین 2 تا 6 مهمتر است؛ قانون شماره 2 از مجموع قوانین شماره 3 تا 6 مهمتر است و به همین ترتیب. قوانین شماره 5 و 6 هم به صورت موازنهای تعیین میشوند که قانون شماره 6 کم اهمیتترین قانون به شمار میرود. آدرس های URLای که برای جستجوی اینترنتی بهینهسازی میشوند باید تمامی این معیارها را در خود داشته باشند تا به معنی واقعی بهینه شوند. بیایید درباره هرکدام از این قوانین با جزییات بیشتر صحبت کنیم.
یک URL تنها و تنها به یک آدرس منتهی میشود (یک رابطه یک به یک دارد). یک URL به دو آدرس منتهی نمیشود (رابطه یک به چند ندارد)، و یک منبع (مثلا یک صفحه HTML) تنها یک URL دارد. بخاطر داشته باشید که این قانون از مجموع تمامی قوانین دیگر URLها مهمتر است. اگر URLهای یکتا نداشته باشد، نمیتوانید وبسایتتان را به صورت اصولی بهینهسازی کنید.
آدرسهای URL پس از ایجاد شدن نباید تغییر کنند. آنها باید تنها و تنها یک مقصد داشته باشند. هرچند گاهی تغییر URLها اجتنابناپذیر است. آگاه باشید که هر بار یک URL را تغییر دهید، از نقطه نظر SEO، کار شما معادل پاک کردن صفحه قدیمی و ایجاد یک صفحه کاملا جدید با محتوای یکسان است. در اصل انگار کار را از اول دوباره انجام داده باشید. پس اطمینان حاصل کنید که تغییرات URLها بسیار به ندرت اتفاق میافتد. خبر خوب، همانطور که احتمالا میدانید، این است که میتوانید از یک URL به یک URL جدید مهاجرت کنید. برای این منظور باید با استفاده از یک redirectدائمی HTTP 301بین URL جدید و قدیم ارتباط برقرار کنید (فقط یک redirectمستقیم، بدون زنجیره redirect). سپس باید آدرس مقصد تمام لینکها (آنهایی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم در دسترس شما هستند) را به URL جدید تغییر دهید. یک مهاجرت موفق هیچ تاثیر منفی دائمی بر وضعیت SEO سایت نخواهد داشت. با این وجود، بیشتر مهاجرتها در دارائیهای تحت وب پیچیده متوسط و بزرگ با موفقیت انجام نمیشوند. بنابراین تنها دلیل مناسب برای تغییر عمدی URLها به خطر افتادن قانون شماره 1 URLها (یکتا بودن) است. در چنین مواردی بهترین کار این است که کلا به سمت یک منطق URL کاملا بهینهسازی شده برای موتورهای جستجو حرکت کرده وآن را حفظ کنید. این قانون از جمع قوانین شماره 3، 4، 5 و 6 مهمتر است.
داشتن دستهبندیهای مختلف یا هر شکل دیگر طبقهبندی یا نظام سلسلهمراتبی به عنوان بخشی از طراحی اطلاعاتی سایت کاملا عادی است، اما جای آنها در URL نیست. چرا؟ دستهبندیها همیشه در حال تغییر هستند. چیزی به عنوان سیستم طبقهبندی بینقص وجود ندارد. میتوانید قول بدهید، قسم بخورید و حتی باور داشته باشید که دستهبندیهای شما هرگز تغییر نخواهند کرد، اما شش ماه بعد باز هم دستهبندیها تغییر کردهاند. ایجاد هرگونه سیستم سلسله مراتبی در URLها تبعات جدی خواهد داشت که باعث کلی دردسر، کار اضافی و سختی در برقراری SEO در ادامه مسیر خواهد شد.
همهچیز را ساده نگه دارید. در هر قسمت سایت از یک منطق URL استفاده کنید. بدون استثناء، هرگز، و واقعا روی این موضوع تاکید دارم. باید با نگاه کردن به یک URL دقیقا مشخص باشد که محتوای آن در چه زمینهای است، چرا وجود دارد و چرا URL این شکلی به نظر میرسد. این قانون از مجموع قوانین شماره 4، 5 و 6 اهمیت بیشتری دارد.
قابل مدیریت یعنی قابل اندازهگیری. از جمله مزایای داشتن یک منطق URL قابل مدیریت این است که میتوانید (با استفاده از logهای داخلی، Google Search Console و Google Analytics) درباره قسمتهای مختلف وبسایتتان به صورت مجزا اظهار نظر کنید، نه کل سایت.
تعداد URLهای قابل تولید با یک مجموعه منطق URL نباید محدودیتی داشته باشد. نباید فرقی کند که ده صفحه دارید یا ده هزار صفحه، منطق URL باید کماکان جوابگو باشد. این قانون اهمیت بیشتری از مجموع دو قانون بعدی دارد.
URLهای تمام صفحات برای آنکه قابل مدیریت، اندازهگیری و افزایش باشند، باید دارای یک فضای نامگذاری کوچک باشند که نوع صفحه را به صورت تقریبی مشخص کند. سعی کنید به هر نوع بخصوص از صفحات فضای نامگذاری خودشان را اختصاص دهید. برای مثال:
(که در آن حرف aنشاندهنده یک صفحه مقاله است)https://www.example.com/a/understanding-seo
(که در آن c نشاندهنده یک صفحه دستهبندی است) https://www.example.com/c/seo
(که در آن t یک نوع دیگر از صفحه است) https://www.example.com/t/stuff
بخاطر داشته باشید که تمام اسم را به صورت کامل در فضای نامگذاری قرار ندهید (هدف ما داشتن URLهای دائمی است! به محض آن که برروی هرچیزی اسم بگذارید وابستگی ایجاد کردهاید که ممکن است در طول زمان تغییر کند).
عبارت «کوتاه» را با «کوتاهترین شکل ممکن» اشتباه نگیرید. URL باید فقط شامل قسمتهایی باشد که برای رندر شدن صفحه ضروری هستند. نه بیشتر و نه کمتر. «کوتاه» بودن یک معیار محکم نیست، میدانم. اگر به دنبال یک معیار کمی هستید: در صورتی که URL شما بیشتر از 70 حرف دارد، به احتمال زیاد دیگر زیادی طولانی است.
یادتان باشد: اگر برای رندر شدن یک صفحه به یک شناسه[6] نیاز دارید (به دلیل قوانین شماره 3 و 4) آن را در URL بگنجانید. اگر میتوانید – به هر شکلی – این شناسه را با یک فرم کوتاه شده از عبارت هدفگذاریشده (که به زودی درباره آن صحبت خواهیم کرد) تعویض کنید، بیخیال شناسه شوید. اگر نتوانید از شر شناسه خلاص شوید، پس فرم مختصر عبارت هدفگذاریشده – در بیشتر مواقع – اضافی است. گفتیم بیشتر مواقع، چون اگر شناسه و عبارت هدفگذاریشده را کوتاه نگه دارید، ممکن است مشکلی با حضور هر دو آنها نباشد. قانون شماره 5 و 6 همیشه باید به صورت الاکلنگی تنظیم شوند.
به زودی بیشتر درباره عبارتهای هدفگذاریشده صحبت خواهیم کرد، اما بدانید که این کماهمیتترین قانون در بین قوانین URLها است. این قانون در موازنه با قانون شماره 5 اجرا میشود (مختصر بودن) و به همین دلیل هم هرگز نباید کل عبارت هدفگذاریشده را در URL بگنجانید. باید فرم مختصر و بامعنی یا تنها قسمتی از عبارت هدفگذاریشده باشد.
حالا که قوانین را مشخص کردیم، چند پیشنهاد خوب دیگر در این زمینه هم داریم:
- ء URLها همیشه باید با حروف کوچک نوشته شوند
- تنها از حروف a-z، اعداد 0-9 و خط تیره در URLها استفاده کنید
- همیشه از یک خط تیره به عنوان فاصله بین کلمات استفاده کنید
- هرگز از زیرخط یا «_» استفاده نکنید، به عنوان فاصله بین کلمات کاربرد ندارند
- در URLها نباید دوبار فاصله پشت هم وجود داشته باشد (« »، «-----»، «++» همیشه با یک «-» جایگزین میشوند)
- در ابتدا یا انتهای URL نباید فاصله خالی وجود داشته باشد
طراحی یک منطق URLبهینه باید یک بار برای همیشه باشد. در نهایت، حتی پس از آن که تمامی قوانین و پیشنهادهای بالا را مو به مو اجرا کردید، یادتان باشد که زیادی روی URLهای لعنتی زمان نگذارید. قوانین شماره یک تا چهار را یک بار اجرا کنید تا برای ابد پابرجا باشند، و آزمونهای خودکار انجام دهید تا مطمئن شوید که به درستی کار میکنند. برای ایجاد موازنه درست بین قانونهای 5 و 6 خیلی تلاش کنید. و بعد با نتیجه کار کنار بیایید. قسمت پیشنهادات برای صفحات هدفگذاریشده را برای مثالهای بیشتر درباره روشهای پیشنهادی کار روی URLها را ببینید.
[1] Bounce rate
[2] First byte
[3] Above the fold بخش اصلی یک صفحه وب که بدون پایین رفتن قابل مشاهده است
[4] Third Party
[5] Endpoint
[6] ID
[7] Best Practices به این صورت معنی شده است، در صورت لزوم روی معادل بحث شود