حالا که درباره سرعت و URLها صحبت کردیم، باید درباره صفحاتی صحبت کنیم که جستجوهای اینترنتی کاربران را هدف قرار میدهند. اگر میخواهیم با عبارتی که کاربر جستجو میکند دیده شویم، به صفحهای نیاز داریم که این عبارت را هدفگذاری کرده باشد. این جستجوی کاربر تبدیل به «عبارت هدفگذاریشده مورد نظر جستجو» یا « عبارت هدفگذاریشده» ما میشود: عبارتی که میخواهیم به ازای آن یک صفحه بخصوص دیده شود. هر صفحه هدفگذاری شده دقیقا یک عبارت جستجوی غالب را هدف میگیرد. من به جای کلمه «کلیدواژه» از «عبارت هدفگذاریشده» استفاده میکنم چرا که استفاده از واژه کلیدواژه به این معنی است که میخواهیم کلیدواژهها را در متن بگنجانیم، که اینطور نیست. همچنین، «کلیدواژه» عبارت گمراهکنندهای است چرا که برچسب meta-keyword هم وجود دارد که به هیچ دردی هم نمیخورد. مهم است درک کنید که باید در این صفحات واقعا به دنبال هدف قرار دادن نیت کاربران از جستجوی اینترنتی هستیم، درحالی که باید با نمود متنی آن کار کنیم.
برای مثال اگر دوست داشته باشید برای عبارت [toyota insurance] (یا همان عبارت هدفگذاریشده غالب) دیده شوید، نیازی نیست برای شکلهای کمی متفاوت این عبارت مثل:
- Toyota insurances
- Toyota car insurances
- Toyota car insurance
صفحات اضافی تولید کنید. «Toyota insurance» عبارت هدفگذاریشده غالبی است که باید نگرانش باشید. باقی همگی مشتقات بامعنی هستند، و گوگل هم به خوبی مفرد و جمع در عبارات را درک میکند و هم متوجه میشود که در بیشتر بازارها کلمه Toyota اغلب معادل یک برند خودرو درنظر گرفته میشود. ما تمامی مشتقات نزدیک به عبارت اصلی را «با هم» به وسیله عبارت هدفگذاریشده غالب هدفگیری پوشش خواهیم داد. هدفگذاری همگی مشتقات نزدیک به هم (بخصوص عبارات مفرد و جمع) یک عبارت که در چندین صفحه وجود دارد میتواند باعث پیچیدگیهای داخلی و افت عملکرد این صفحات شود. ما نمیخواهیم «کلیدواژه»ها را هدفگذاری کنیم، بلکه هدف از جستجوی آن عبارت مدنظر ماست. به ازای یک هدف از جستجو[1]، یک صفحه هدفگذاریشده با یک عبارت هدفگذاری شده غالب و مشتقات آن.
موضوع بعدی این که هرگز غلطهای املایی را هدفگذاری نکنید. گوگل خودش آنها را تصحیح میکند و غلطهای املایی عمدی باعث بد شدن رابط کاربری و اسپم به نظر رسیدن سایت خواهند شد. بازهم یادآوری میکنیم که شما متن را هدفگذاری نمیکنید، نیت کاربران از جستجو مد نظر شما است.
به مثالی که زدیم باز میگردیم، عبارت «Toyota motorcycle insurance» میتواند یک عبارت هدفگذاری شده غالب دیگر باشد که استحقاق داشتن صفحه اختصاصی را دارد. تصمیمگیری درباره این که یک عبارت باید جدا هدفگذاری شود یا از مشتقات یک عبارت هدفگذاری شده دیگر است با شما است. درصورتی که هدف کاربر از جستجو در هر دو حالت یکی باشد، میتوانید آن را جزو مشتقات درنظر بگیرید. درصورتی که هدف کاربر از جستجوی آن عبارت یک چیز دیگر است، آن را باید یک عبارت هدفگذاریشده جدا درنظر بگیرید.
فرآیند هدفگذاری شامل ایجاد یک صورت وضعیت (از صفحات موجود برروی دارای تحت وب شما) برای پاسخگویی به نیازهای موجود و پیشبینیشده جستجوی کاربران، میشود. معمولترین روشها برای تعیین عبارات جستجوهای اینترنتی که باید هدفگذاری شوند اینها هستند:
- بررسی نیازهای جستجوی کاربران توسط تحریریه
- هدفگذاری با پایگاه داده
- هدفگذاری با پایگاههای داده متقاطع
- هدفگذاری براساس جستجوهای اینترنتی
اگرچه، قبل از آن که بفهمید هدفگذاری موثر چطور کار میکند باید با معیارکیفیت آشنا شوید.
معیارهای کیفی یک فرآیند خودکار یا مرتبط با تحریریه است که باید در تمامی صفحات لحاظ شود. معیارهای کیفی آن چیزی است که باعث تمایز بین صفحات هدفگذاریشده با صفحاتی که اضافه بار دارایی تحت وب شما هستند میشود. و اضافه بار یا نباید وجود داشته باشد و یا نباید نمایهگذاری شود. برای مثال آیا در سایت خود صفحهای دارید که [vaigra][2] را هدفگذاری کرده باشد؟ اگر اسپمر نباشید و سایت شما در زمینه محصولات آرایشی بهداشتی فعالیت نکند به احتمال زیاد پاسخ نه است. چرا چنین صفحهای ندارید؟ چون با کسب و کار شما جور در نمیآید. نیازی به داشتن چنین صفحهای ندارید. این خود یک نوع QC برای تحریریه سایت شما محسوب می شود.
معیارهای کیفی را میتوانید یا در زمان هدفگذاری اعمال کنید (یعنی تصمیم گیری درباره وجود داشتن یا نداشتن یک صفحه) یا در هنگام توزیع (تصمیم گیری درباره مخابره مشخصات صفحات به گوگل). این کار را میتوانید به وسیله نیروی انسانی (یعنی تصمیم گیری توسط تحریریه، که باعث اعمال معیارهای کیفی قوی میشود) یا به صورت خودکار (برای مثال براساس محتوای صفحه تصمیم بگیریم آن را تولید و توزیع کنیم یا نه) انجام دهید. فارغ از نحوه اجرا، داشتن معیارهای کیفی ضروری است! باید برای سایتتان یک استاندارد کیفی داشته باشید و باید این معیارها را در تمام صفحات آن اعمال کنید.
وظیفه اصلی معیارهای کیفی حصول اطمینان از برآوردهشدن استانداردهای کیفی شرکت شما در صفحات وب است. باورتان نمیشود چقدر سایت هست که محصول بسیار باکیفیت اما وبسایت بسیار بیکیفیت، بدافزارگونه و مزخرفی دارند. داشتن چنین وبسایتی به ضرر شرکت شما است. برای بیشتر مشتریهای جدید، وبسایت شما حکم شرکت شما را دارد و ایجاد یک حس اولیه مثبت از اهمیت حیاتی برخوردار است.
بهعلاوه، معیارهای کیفی باید باعث شوند تا SEO از این موارد ضربه نخورد:
- صفحات بیربط به موضوع
- صفحات هرزنامهگون و بیکیفیت
- محتوای تکراری داخلی[3]
- هدفگذاری تکراری داخلی
- محتوای تکراری خارجی[4]
مادامی که درباره هدفگذاری، محتوا و توزیع صحبت میکنیم باز هم به موضوع QC خواهیم پرداخت.
تولید صفحات براساس برآورد نیازهای جستجوی کاربران توسط تحریریه فرآیند سادهای است که در آن یکی از اعضاء تحریریه (مسئول محتوا، نویسنده، ویراستار، خبرنگار) درباره صفحاتی که میخواهد «برای کاربران» تولید کند تصمیم میگیرد.
در این روش عضو تحریریه سعی میکند یک عبارت هدفگذاریشده را حدس بزند و حدس خود را با استفاده از:
- Google Autocomplete/ Google Suggest یا همان عبارات پیشنهادی که در هنگام جستجو در کادر ظاهر میشوند
- Google Trends
- در شرایط خاص حتی Google Keyword Planner
کنترل کند. اگر عبارت هدفگذاریشده فرضی بامعنی باشد (و اگر کاربران واقعا با آن عبارات جستجو کنند) سپس اقدام به تولید صفحهای با محتوای متناسب میکنند. معیارهای کیفی در این حالت بسیار قدرتمند هستند – یک انسان که دلسوز منافع شرکت است آنها را تعیین کرده است. اعضاء تحریریه در این حالت محتوایی یکتا (که خودشان نوشتهاند) تولید میکنند که خود یک معیار کیفی قدرتمند دیگر است. این منطق هدفگذاری مورد استفاده اکثر وبلاگها، مجلهها و سایتهای متنی است. این روش ساده و مناسب است، اما متاسفانه امکان بکارگیری آن در مقیاس بزرگ وجود ندارد.
اگر یک پایگاه داده (DB) محتوا دارید، شاید وسوسه شوید برای دادههایی که معیارهای کیفی شما را داشته باشند صفحات هدفگذاری شده تولید کنید.
برای مثال اگر پایگاه دادهای شامل اسامی و آدرسهای کاری دارید، ممکن است تصمیم بگیرید یک سایت ساده بانک اطلاعات شرکتها (مثل کتاب اول) ایجاد کنید. شما تعیین میکنید که به ازاء هر ورودی در پایگاه داده یک صفحه که نام آن کسب و کار را هدفگذاری کردهباشد تولید شود. البته حتما معیارهای کیفی حداقلی را هم درنظر میگیرید – مثلا اگر آدرس یا شماره تلفن وجود نداشت صفحه ایجاد نشود. بهعلاوه، اگر هماکنون هم صفحهای به نام آن کسب و کار وجود دارد، صفحه جدیدی ایجاد نشود (در پایگاههای داده بزرگ همیشه تعداد زیادی موارد تکراری پیدا میشود).
بنابراین منطق معیارهای کیفی شما به این شکل خواهند بود:
- نام کسب و کار + شماره تلفن = صفحه جدید
- صفحه تکراری تولید نکن
این منطق ساده به طور کامل مساله محتوای تکراری خارجی را ندیده میگیرد. اگر «محتوای پرمایه[5]» (یعنی چندین پاراگراف متن به عنوان شرح خدمات شرکت به جای فهرست ساعات کاری) دارید، باید معیار کیفی دیگری برای فیلترکردن تمامی توضیحات تکرار شده در سایتهای دیگر (خارجی) تعریف کنید. به عنوان یک روش جایگزین، میتوانید معیار کیفی دیگری تعریف کنید که تضمین کند هیچ «محتوای پرمایه» تکراری خارجی در پایگاه داده وجود نداشته باشد.
نسخه پیشرفته تولید محتوا با استفاده از پایگاه داده شامل ترکیب چندین پایگاه داده، فیلتر کردن آن با معیارهای کیفی و تولید انبوهی از صفحات هدفگذاریشده است.
برای مثال، اگر یک مجموعه دستهبندی داشتهباشید و آن را برروی محتوای دیگر خود، مثل مقالات، پیشنهادات و آدرسها اعمال کنید، به شرط برآورده شدن معیارهای کیفی از پیش تعیین شده میتوانید برای هر دستهبندی یک صفحه هدفگذاریشده تولید کنید. یک معیار کیفی نمونه میتواند این باشد که هر صفحه متعلق به یک دستهبندی باید حداقل سه ورودی داشته باشد. در غیر این صورت، تولید نشود.
بیایید مثالمان را با بازگشت به وبسایت ساده بانک اطلاعات مشاغل پی بگیریم. ما یک پایگاه داده حاوی آدرس مشاغل، یک پایگاه داده جدا حاوی دستهبندیها (برای مثال، تعریف کلی انواع مشاغل) و یک پایگاه داده موقعیت مکانی (برای مثال فهرستی از شهرها) داریم. ما موقعیتهای مکانی را بر آدرس مشاغل اعمال میکنیم تا بتوانیم مشاغل را براساس موقعیت جغرافیایی گروهبندی کنیم. سپس دستهبندیها را بر آدرسهای مرتبشده مشاغل اعمال میکنیم؛ حالا میتوانیم برای تمام دستهبندیها در تمامی موقعیتهای مکانی صفحات هدفگذاری شدهای مثل «دفاتر چاپ در Berghausen، اتریش» تولید کنیم. خیلی هم عالی، با چنین کاری ما خودمان را زیر حجم غیرقابل باوری از صفحات بدون محتوا مدفون خواهیم کرد (در شهر Berghausenدفتر چاپی وجود ندارد). دلیل این امر هم آن است که هنوز معیارهای کیفی را اعمال نکردهایم. بله! یک معیار کیفی ساده میتواند این باشد که تنها برای مکانهایی صفحه تولید کنیم که مشاغل زیادی داشته باشد، مثلا «فقط صفحههایی تولید شوند که حداقل 15 آدرس در آنها وجود داشته باشد» (که یک معیار کیفی وابسته به محتوا است). نکته: مساله مهم مقدار عددی نیست، میتواند 2، 10، 20، 100 یا هرچیزی که عقلانی است باشد. معمولا فکر خوبی است که با معیارهای کیفی سختگیرانه شروع کنید و به مرور زمان آنها را راحتتر کنید.
روشهای بسیاری برای ترکیب خلاقانه پایگاههای داده به منظور تولید صفحات هدفگذاریشده وجود دارد، اما نکته مهم این است که هرگز بدون اعمال معیارهای کیفی سختگیرانه برروی صفحات این کار را نکنید. اگر بدون معیارهای کیفی روشن، دقیق و واضح اقدام به ادغام پایگاههای داده کنید، خودتان را اسپم میکنید و ناگهان میلیونها صفحه اضافهبار روی دستتان خواهد ماند.
اجرای نادرست روش هدفگذاری براساس جستجوهای اینترنتی بسیار ساده و اجرای درست آن کاری بسیار دشوار است. با استفاده از این روش میتوانیم به کمک عبارات جستجوی واقعی صفحات هدفگذاری شده تولید کنیم. ما یک عبارت جستجوی اینترنتی را – از هر منبع ممکن، مثل سوابق جستجوی داخلی سایت – انتخاب کرده و آن را برروی پایگاه داده خود اعمال میکنیم (یا به جستجو در محتوای خود میپردازیم). اگر صفحه الزامات بخصوصی را برآورده کند (برای مثال بیشتر از x مورد پیدا شوند، صفحه دیگری در وبسایت شما نیست که عبارت مشابهی را هدفگذاری کرده باشد و صفحه دیگری در سایت نیست که فهرست یکسانی از موارد را نشان دهد) یک صفحه هدفگذاریشده جدید تولید میکنیم. اگر این معیارهای کیفی بسیار پیچیده برآورده نشوند، صفحه را تولید نکنید.
برخی به این گونه صفحات «صفحه جستجو[6]» میگویند و بله، صفحههای جستجو صفحات هدفگذاریشده براساس جستجوی اینترنتی هستند که معیارهای کیفی ندارند. اگر این روش را درست انجام ندهید، باعث تولید:
- محتوای تکراری داخلی
- هذفگذاری تکراری داخلی
- صفحات بیمعنی
- صفحات حاوی عباراتی که با اهداف کسب و کار شما ارتباطی ندارند
خواهید شد. برای اجرای درست این شیوه، مطمئن شوید که معیارهای کیفی را برروی تمامی عباراتی که هدفگذاری میکنید اعمال کردهاید.
انجام درست هدفگذاری بر اساس جستجوهای اینترنتی بسیار، بسیار، بسیار مشکل است. کار را به آرامی پیش ببرید. با یک معیار کیفی خیلی سختگیرانه، مجموعه ثابتی از عبارات جستجو و کنترل کیفیت فراوان شروع کنید. کار را یاد بگیرید، معیارها را آسانتر کنید، عبارات بیشتری را درنظر بگیرید، بازهم یاد بگیرید و ادامه دهید. اگر به این شکل کار را ادامه ندهید، سایت خودتان را اسپم خواهید کرد.
استفاده از تحریریه و پایگاه داده برای هدفگذاری یکی دیگر از شیوههای این کار است و روشهای خلاقانه و نهچندان خلاقانه فراوانی برای انجام دادن آن وجود دارد. در این شیوه، شما یک عضو تحریریه دارید که مسئول تولید صفحات حاوی فهرست (بر اساس موضوع، زمینه یا مجموعه) با استفاده از یک پایگاه داده و پس از اعمال یک فیلتر کیفی است. یک کاربرد متداول این روش در تولید صفحات فهرست موضوعی است. برای مثال: یک عضو تحریریه تصمیم میگیرد که باید صفحهای وجود داشته باشد که فهرست تمامی مقالات مرتبط با «روز مادر» را در خود داشته باشد. او سپس وارد قسمت backendسایت شده و یک صفحه فهرست هدفگذاریشده برای این موضوع تولید میکند.
هدفگذاری بازگشتی به فرآیندی گفته میشود که در آن یک صفحه موجود، که برای یک عبارت هدفگذاری شده خاص هدفگیری نشده، بازسازی میشود تا تبدیل به یک صفحه هدفگذاری شده شود. هدفگذاری بازگشتی دلیل نفرت خیلیها از SEO است. صفحات وب به دلایل زیادی ممکن است ساخته شوند. ممکن است یک مقاله برای جذب مخاطبان شبکههای اجتماعی نوشته شده باشد، یا ممکن است دلیل وجود یک صفحه اجرای مسیریابی بالا به پایین[7] در سایت باشد (کاربران از طریق صفحه شروع وارد شده و برروی لینکهای راهنما کلیک کنند). این صفحات برای خدمت به هدفی خاص ایجاد شدهاند. حالا اگر صفحهای که عملکرد بخصوصی دارد را گرفته و کاربری مرتبط با جستجوی اینترنتی را هم به آن اضافه کنید، صفحهای خواهید داشت که هیچ یک از این دو عملکرد را ندارد. به طور کلی میتوان گفت با این کار کیفیت رابط کاربری سایت خودتان را پایین آوردهاید. بله، البته که میتوانید صفحهای بسازید که هم کار مسیریابی بالا به پایین در سایت را انجام دهد، هم به درد مخاطبان شبکههای اجتماعی بخورد و هم برای یک هدف از جستجوی خاص به درد بخورد. اما این کار تقریبا هیچ وقت به سادگی بروزرسانی یک صفحه و افزودن عنوان، تیتر و کمی محتوای جدید و «بهینهسازی شده برای موتورهای جستجو» نامیدن آن نیست. روش کار این طور نیست. اگر میخواهید یک صفحه هدفگذاری شده داشته باشید که کاربردهای دیگری مثل مسیریابی بالا به پایین و غیره دارد (که فکر بدی هم نیست) این کار باید در زمان تولید صفحه انجام شود و نه به عنوان یک افزونه جزئی و بعدی.
تا اینجا درباره نحوه تصمیمگیری درباره تولید صفحات هدفگذاری شده صحبت کردیم و حالا میخواهیم به محتوای آنها بپردازیم. یک صفحه هدفگذاری شده صفحهای است که:
1) یک صفحه HTMLباشد
2) تنها به وسیله یک URL یکتا قابل دسترسی باشد
3) برای یک عبارت غالب بخصوص – در کل سایت – هدفگذاری شده باشد
4) درباره یک هدف از جستجوی فرضی باشد
5) دارای کاربرد تجاری باشد
6) دارای محتوای یکتا یا یک مجموعه یکتا از محتوا باشد
7) یک معیار کیفی از پیش تعیین شده را برآورده کند
8) بدون نیاز به تعامل کاربر محتوا و لینکها را نمایش دهد
9) تنها به یک زبان نوشته شده باشد
10) به صفحات هدفگذاری شده دیگر لینک بدهد
11) حداقل از یک صفحه هدفگذاری شده دیگر لینک بگیرد
12) در فهرست فایل sitemap.xmlقرار داشته باشد.
بیایید درباره هریک از این موارد بیشتر صحبت کنیم.
هر صفحه هدفگذاری شده باید یک سند HTML باشد. هرچند گوگل میتواند فایلهای PDF و فلش را هم نمایهگذاری کند و این کار را هم میکند، ما فقط قادر به بهینهسازی تمام و کمال صفحات ساده و قدیمی HTML(با JS و CSS پیشرفته) هستیم. اگر یک محتوا را در دو فرمت PDF و HTML ارائه دهید، کاربر و گوگل تقریبا همیشه نسخه HTML را ترجیح خواهند داد. تنها صفحات HTMLهستند که میتوانند به عنوان بهینه (و بهینهسازی پذیر) شناخته شوند.
از آنجا که URLها در نتایج جستجو نمایش داده میشوند، یکی از نخستین چیزهایی است که کاربر درباره صفحه شما میبیند و متوجه میشود. علاوهبراین، URLها به صورت فعال در]بخشهای[روابط عمومی و بازاریابی و تدارکات و فروش، هم به صورت آنلاین و هم به صورت آفلاین به خارج از مجموعه مخابره میشوند. و وقتی سایر وبسایتها به شما لینک بدهند، معمولا تنها URL را کپی و پیست میکنند. URLها بخشی از محتوا هستنند و یک URL بامعنی باید تقریبا شبیه به یک تیتر محتوای صفحه را به صورت کلی مشخص کند. URLها دلیل فنی اصلی هستند که با آنها درباره وجود یا عدم وجود صفحات دیگر تصمیمگیری میشود. یک صفحه هدفگذاری شده یک URL نمایهگذاری شده است که حاوی مقداری از محتوا است. یک صفحه، یک URL. همچنین بد نیست بازهم به قوانین URLها رجوع کنید.
آن عبارت یکتا در کل وبسایت همان چیزی است که میخواهیم صفحه به ازای جستجوی آن دیده شود.باید در کل دارایی تحت وب شما برای آن عبارت هدفگذاری شده بخصوص و هدف کاربر از جستجوی آن تنها یک صفحه وجود داشته باشد، نه بیشتر. اگر در یک دارایی تحت وب دو صفحه وجود داشته باشند که برای دیده شدن به ازای یک عبارت هدفگذاری شده یکسان طراحی شده باشند، شما دارای «رقابت داخلی» هستید. رقابت داخلی باعث سردرگمی گوگل شده و درنتیجه تاثیر مثبتی بر وضعیت SEO ندارد، چون:
- گوگل نمیتواند با قطعیت کامل منبع مناسب در وبسایت شما برای عبارت جستجو شده کاربران را پیدا کند، چرا که گزینههای متفاوتی وجود دارند.
- گوگل قادر به پیدا کردن منبع مناسب در یک وبسایت رقیب (که تنها یک صفحه هدفگذاری شده برای عبارت مورد نظر دارد) با قطعیت کامل است.
در نتیجه گوگل صفحات «قطعی» رقیب را انتخاب میکند و نه صفحات «غیرقطعی» ما. این امکان وجود دارد که نتایج ما در صفحه جستجو نمایش دادهشوند، اما نه به خوبی زمانی که به ازاء هر عبارت یکتا در کل وبسایت تنها یک صفحه هدفگذاری شده وجود داشته باشد.
سه دلیل رایج برای بوجود آمدن رقابت داخلی وجود دارد
- هدفگذاری تکراری داخلی
- محتوای تکراری داخلی
- صفحات تکراری داخلی
هدفگذاری تکراری داخلی زمانی پیش میآید که قرار باشد دو صفحه متفاوت با محتوای مختلف برای عبارات هدفگذاری شده یکسانی دیده شوند. این رویکرد باعث افت عملکرد میشود. یکی از صفحات را پاک کنید یا هر دو را به یک صفحه تبدیل کنید. از redirect (HTTP 301) برای اتصال URLهای پاک شده به آدرس جدید استفاده کنید.
محتوای تکراری داخلی وقتی پیش میآید که از قسمتهای قابل توجهی از «محتوای پرمایه» (یا متون دارای چندین پاراگراف) در بیشتر از یک صفحه استفاده کنید. در این وضعیت گوگل نمیتواند کاربر را به آن صفحه «درست» که محتوا به آن تعلق دارد هدایت کند و ممکن است صفحات رقیب را به دلیل آن که میتواند به راحتی صفحه «درست» را پیدا کند، ترجیح دهد. این ماجرا اگر «گاهی اوقات» پیش بیاید مشکلی ایجاد نمیکند، چرا که گوگل به خوبی بلد است کاربران را به صفحات درست راهنمایی کند. با این حال اگر محتوای تکراری داخلی به صورت سازمانیافته در دارایی تحت وب شما تولید میشود، یک مشکل اساسی دارید. نظرها درباره این که ترکیب محتوای تکراری با دیگر انواع محتوا برای تولید یک ترکیب یکتا، محتوای تکراری داخلی محسوب میشود یا نه متفاوت است.
اما صفحات تکراری داخلی وقتی ایجاد میشوند که قانون اول URLها (یعنی یکتا بودن آنها) را زیر پا بگذارید. این تیپ صفحات همیشه عملکرد ضعیفی خواهند داشت. اطمینان حاصل کنید که قوانین URLها را رعایت کردهاید و سپس مشتقات غیرضروری URLها را پاک کنید. یک روش مطمئن برای اجتناب از بوجود آمدن ناخواسته محتوای تکراری داخلی استفاده از «تگ کانونیک[8]» است که بعدا به آن خواهیم پرداخت. همیشه به یاد داشته باشید که باید تنها یک صفحه با یک URL یکتا برای یک عبارت هدفگذاری شده غالب معین داشته باشید: 1:1:1. همچنین باید به این نکته اشاره کنیم که هر صفحهای که به گوگل معرفی میکنیم باید یک عبارت هدفگذاری شده داشته باشد. درغیر این صورت، اضافه بار است و یا نباید وجود داشته باشد و یا نباید به گوگل معرفی شود.
یک صفحه نباید به ازای جستجوی یک عبارت بخصوص در نتایج دیده شود، بلکه باید به هدفی که از آن جستجو وجود داشته هم برسد. ما هرگز و به هیچ شکل قادر به فهمیدن هدف دقیق کاربر از جستجو نخواهیم بود. هرچند باید «تا جایی که امکان دارد» تلاشمان را بکنیم، یا حداقل کاربر را به مسیر درست هدایت کنیم. یادتان باشد؛ اگر عبارت هدفگذاری شده اجازه برداشتهای متفاوت بدهد، یک صفحه میتواند با بیشتر از یک هدف از جستجو سازگار باشد.
اگر صفحه شما هیچ فایدهای برای کاربران ندارد، آن را ایجاد نکنید. صفحاتی که بخواهند به جستجوهای «دانستنی» (که در آنها کاربر به دنبال اطلاع پیدا کردن از موضوعی است) با یک محتوای «عملی» (یا همان انجام یک تراکنش) انجام بدهند یا برعکس به درستی کار نخواهند کرد. هرچند در بسیاری از موارد پاسخگویی به اهداف «دانستنی» و «عملی» از یک جستجو در یک صفحه فکر خوبی است. همچنین درصورتی که فکر میکنید قادر به پاسخگویی به اهداف احتمالی کاربران از جستجو نیستید به سایتهای دیگر، حتی رقیب، لینک بدهید. هرکاری از هدایت کاربران به بنبستی است که تنها راه خروج از آن بازگشت به گوگل باشد.
این موضوع بدیهی است اما باید دوباره روی آن تاکید کنیم. صفحهها باید به درد کسب و کار شما بخورند و به شما کمک کنند به اهداف خود برسید. بنابراین تنها صفحاتی را تولید کنید که با اهداف کسب و کار شما در یک راستا باشند.
متاسفانه، تعریف دقیق محتوای یکتا کار سادهای نیست. هرچند، تعریف محتوای تکراری کار بسیار راحتتری است. ما درباره محتوای تکراری داخلی به طور کامل صحبت کردهایم، پس حالا بیایید درباره محتوا تکراری خارجی صحبت کنیم.
محتوای تکراری خارجی یعنی تمام زمانهایی که با کپی پیست (یا فرآیندی مشابه) محتوا را از یک صفحه وب خارج از سایتتان، که دارای نمایهگذاری گوگل (یا در شرف کسب آن) است، برداشته و در یکی از صفحات قابل نمایهگذاری خود منتشر کردهاید. این قضیه از کپی و پیست در حد مختصر تا کپی کاری خودکار گسترده را در بر میگیرد. از آنجا که شما اولین نفری نیستید که این محتوا را کپی میکند، احتمال زیادی دارد که هرگز در نتایج جستجو به عنوان منبع مولف این محتوا شناخته نشوید. در جستجوی گوگل، این محتوا یا نمره منفی است و یا ارزشی برای شما ندارد. ما به این قضیه «هرکی زودتر رسید برنده است» میگوییم.
اگر در وبسایتتان صفحات فراوانی با محتوای تکراری خارجی داشته باشید، نهتنها صفحاتی که این محتوای تکراری را دارند عملکرد خوبی نخواهند داشت، بلکه برروی تمامی صفحات وبسایت شما هم تاثیر منفی میگذارد. مقدار درصدی دقیقی وجود ندارد که بخواهیم بگوییم از آن مقدار به بعد محتوای خارجی تکراری دیگر کم نیست و زیاد شده است، اما برای وبسایتهای تازه تاسیس که برند شناختهشده و لینکهای ورودی چندانی ندارند، محتوای تکراری خارجی حکم سم را دارد. برای داراییهای تحت وب باسابقهتر زمان بیشتری لازم است تا محتوای تکراری خارجی بر عملکرد کلی سایت تاثیر منفی بگذارد. اما درهر صورت صفحات دارای محتوای تکراری خارجی از منظر SEO بیمصرف هستند.
همچنین، «هرکی زودتر رسید برنده است» یک قانون کلی است، اما تضمینی هم وجود ندارد که اینطور باشد. اگر محتوای یک سایت بیشتر اسپم تکراری خارجی یا آت و آشغالهای اینطوری باشد، دیگر حتی محتوای دست اول یکتایی که برای اولین بار در سایت شما دیده شود هم ممکن است به عنوان محتوای «شما» شناخته نشود.
خوب چه ایرادی دارد چند کلمه را تغییر دهیم و آنها را جابجا کنیم؟ این سوال همیشه وقتی درباره این موضوع صحبت میکنم از من پرسیده میشود. فرقی ندارد، به محض این که کپی و پیست در یک پاراگراف بکار رود تکراری محسوب میشود. دقیقا برعکس اگر شما یک مقاله بخوانید و آن را با کلمات خود (بدون هرگونه کپی پیست) بازنویسی کنید دیگر این، به احتمال خیلی زیاد، محتوای تکراری خارجی به حساب نمیرود. اما نقلقولها چطور؟ اگر محتوای تکراری خارجی تنها بخش کوچکی از محتوای متنی کلی را تشکیل میدهد جای نگرانی نیست. این مساله بیشتر در مورد «محتوای شامل چند پاراگراف» بوجود میآید. در این مورد هم حد مشخصی بین کم و زیاد وجود ندارد. متاسفم که کلیگویی میکنم اما در این زمینه پاسخهای مشخصی وجود ندارد.
به هر حال مساله محتوای تکراری در مورد «محتوای نظاممند» بکار نمیرود. محتوای نظاممند هرچیز و همه چیزهایی است که به صورت زوجهای کلید-مقدار[9]، توضیحات یا جدولها وجود دارند. برای مثال آدرسها، شمارههای تلفن و دستورالعملهای گام به گام. برای چنین دادههای نظاممند و واقعی نمیتوان یک منبع مولف حقیقی درنظر گرفت، درنتیجه در رده محتوای تکراری خارجی قرار نمیگیرند.
کارگذاری[10]تصاویر تکراری خارجی تاثیر منفی نخواهد داشت، چرا که تصاویر معمولا تکراری هستند، اما تاثیر مثبتی هم نخواهد داشت. اگر تصمیم بگیرید به جای نشان دادن کمی خلاقیت (مثل تصویری که مثلا با دوربین گوشی گرفتهاید) از تصاویر آماده[11] دست چندم در صفحهتان استفاده کنید، فقط فرصت را از دست دادهاید.
نتیجه تمام این بحثها این است که: محتوای تکراری خارجی برای دارایی تحت وب شما ارزشی ندارد و میتواند باعث تاثیر منفی باشد، پس از آن دوری کنید.
حالا که به طور مفصل درباره ماهیت محتوای تکراری خارجی صحبت کردیم، میتوانیم به نکته شماره شش برگردیم: یک صفحه هدفگذاری شده باید دارای محتوای یکتا یا مجموعهای یکتا از محتوا باشد. محتوای یکتا زمانی تولید میشود که دست از کپی کردن محتوای داخلی و خارجی بردارید.
اگر انواع محتوا – یکتا، تکراری داخلی، تکراری خارجی و نظاممند – را به شکلی نوین ترکیب کنید، میتوانیم درباره «مجموعهای یکتا از محتوا» صحبت کنیم. اگر جستجوی کاربر شامل درخواست یک فهرست باشد ارائه آن ایرادی ندارد. برای مثال کاربری که [used cars Liverpool] را جستجو میکند به احتمال قریب به یقین در جستجوی فهرستی از خودروهای دست دوم (یا فروشندگان خودروهای دست دوم) در شهر لیورپول است. هر مورد در فهرست، فارغ از داخلی یا خارجی بودن آن، احتمالا حاوی محتوای تکراری – مثل مواردی که به طور کامل در فهرست دیگری هم معرفی شده باشد – خواهد بود. با این حال این لیست ترکیبی یکتا از خود محتوا است. گاهی اوقات این مجموعههای یکتای محتوا به شکل فهرست نیستند. در این صورت درباره صفحات با جزییات جمعآوری شده صحبت میکنیم که در آنها منبع اطلاعات جمعآوری شده میتواند داخلی یا خارجی باشد. این صفحات ممکن است به صورت مقالات مطبوعاتی طراحی شده باشند (اما در واقع نیستند)، و معمولا از چندین پاراگراف متن (که به آنها قالبهای متنی گفته میشود)، انواع دیتاشیت و سایر تکنیکها در ساختشان استفاده شده است. محتوای یکتا (یا تولیدی تحریریه) و ترکیبهای یکتا از محتوا دیگر معمولا در یک صفحه ترکیب میشوند.
مشکل اصلی یک مجموعه یکتا از محتوا همیشه کاربردی بودن آن است. اگر صفحه کاربردی باشد، هدف از جستجوی کاربر برآورده شود و تجربه کاربری خوبی داشته باشد، استفاده از یک مجموعه یکتا از محتوا یک روش معتبر و موثر برای افزایش ترافیک ناشی از جستجوی اینترنتی خواهد بود.
در تجربه شخصی من، برخی انجام دادن صحیح برخی از انواع جمعآوری داده (برای مثال تولید یک مقاله) بسیار بسیار سخت و خراب کردن آنها بسیار راحت است. بیشتر صفحات با جزییات جمعآوری شده آشغال هستند و باید به آنها به چشم اسپم خالص نگاه کرد. تولید صفحات کاربردی حاوی فهرست نسبتا ساده است. برای امنیت خاطر، همیشه اطمینان حاصل کنید که نکته شماره 4 (یک صفحه هدفگذاری شده پاسخگوی یک هدف از جستجوی فرضی است) همیشه رعایت شده است.
محتوای صفحه علاوه بر این که باید یکتا باشد باید با معیارهای کیفی از پیش تعیین شده شما هم سازگاری داشته باشد. شناسایی معیارهای کیفی اهمیت حیاتی دارد و باید اطمینان حاصل کنید که در هنگام تولید محتوا درنظر گرفته میشود و همیشه دوباره چک کنید تا مشکلی نباشد.
بعضی بخشهای معیارهای کیفی به راحتی تعیین میشوند، برای مثال یک فهرست باید حداقل x مورد داشته باشد؛ یک صفحه باید همیشه حداقل x عدد عکس و y عدد میانتیتر داشته باشد، یا یک جزییات آدرس باید همیشه حاوی آدرس و شماره تلفن باشد. اما معیارهای کیفی که سختتر تعیین میشوند چطور؟ مثلا، چطور مطمئن میشوید که لیستهای A و B یکسان نیستند (و منجر به تولید محتوای تکراری داخلی نمیشوند)؟ تعیین معیارهای کیفی در صفحاتی که توسط تحریریه تولید میشوند ساده است، اما صفحاتی که به صورت خودکار تولید میشوند و احتمالا پای میلیونها صفحه فهرست هدفگذاری شده در میان است این کار بسیار چالش برانگیزتر میشود. اما دشوار بودن به این معنی نیست که میتوانید این بخش را فراموش کنید. اگر این کار را نکنید به صورت غیرمستقیم باعث تولید مقادیر انبوهی محتوای تکراری داخلی خواهید شد.
برعکس باور عموم، گوگل CSS را رندر و JS را اجرا نمیکند. گوگل سعی میکند آنچه کاربر مشاهده میکند را شبیهسازی کند، اما تنها آنچه کاربر بدون کلیککردن یا لمس کردن مشاهده میکند به عنوان محتوای ارزشمند درنظر گرفته میشود. محتوایی که بعد از هرگونه فعالیت کاربر (غیر از پایین آمدن در صفحه) محو میشود معمولا برای گوگل ارزشی ندارد و باید به چشم ضایعات به آن نگاه کرد (این شامل محتوای نوارهای کشوئی[12]، زبانهها[13]، نوارهای آکاردئونی و سوالها و پاسخهای تاشو[14] هم میشود). بنابراین باید به طراحی سایت اهمیت بدهیم و اطمینان حاصل کنیم که تمام محتوی ارزشمند ما بدون نیاز به تعامل کاربر قابل دیدن است، اما از نشانهگذاری[15]صفحات HTMLسایت هم غافل نشویم. کد HTMLصفحه باید به شکلی نوشته شود که گوگل به راحتی تشخیص دهد بخشهای مختلف صفحه در چه موردی هستند.
شما نمیتوانید به کاربر یک چیز نشان دهید و به گوگل چیز دیگر.
بهعلاوه، با کاربری که برای نخستین بار از طریق گوگل به سایت میآید باید دقیقا مثل خود گوگل رفتار شود. هر روش دیگری مخفیکاری نامیده میشود و یک راهبرد مطمئن بلندمدت نیست. به محض آنکه کاربر از صفحه اول خارج شود و به داخل سایت شما برود، میتوانید به شرط عدم پنهانکاری هر کاری که دوست داشتید انجام دهید. بنابراین اگر انتخاب شما ارائه تجربه کاربری نامطلوب در صفحه دوم به بعد باشد، میانگین زمان کلی صرف شده و صفحات نمایش داده شده سایت شما بسیار کمتر از رقبایتان خواهد بود و قادر به ادامه فعالیت در درازمدت نخواهید بود.
نکته: گوگل قبلا تنها از آدرسهای IP آمریکایی استفاده میکرد و هیچ سربرگ زبانی HTTP به سایت ارسال نمیکرد (گوگل یک شرکت آمریکایی بود و اولویت زبانی نداشت). دیگر شرایط (تنها) به این شکل نیست، بنابراین حتی صفحات دارای ویژگیهای کشف موقعیت مکانی و زبان کاربر اکنون در گوگل قابل رندر شدن هستند. باید با گوگل مثل هر کاربر دیگری که برای اولین بار به سایت شما سر میزند برخورد کنید.
یک صفحه، یک زبان. اگر صفحه هدفگذاری شده شما حاوی چندین زبان باشد، به خوبی کار نخواهد کرد. محتوای اصلی و موارد تکراری (همهچیز مثل ابزارهای مسیریابی، تبلیغات صفحات دیگر و دیگر محتوای تکمیلی) باید همگی به یک زبان باشند. برای مثال اگر مقاله شما به زبان آلمانی و ابزارهای مسیریابی در سایت به زبان انگلیسی باشند، صفحه شما همیشه عملکردی کمتر از انتظار خواهد داشت. درست مثل مورد قبلی، در صورتی که در نشانهگذاری صفحه محتوای عمده به زبانهای «دیگر» داشته باشید (هرچند به خاطر وجود CSS و JS قابل مشاهده نیستند)، این محتوی به زبان «دیگر» کماکان باعث افت عملکرد شما در گوگل خواهد شد. هرچند، اگر نقل قول یا چند عبارت به زبان خارجی در صفحه داشته باشید نیازی به نگرانی نیست. اینجا هم مقدار دقیقی برای تعریف زیاد وجود ندارد. و این نکته را با تک زبانه بودن سایت اشتباه نگیرید. داشتن یک وبسایت چندزبانه خیلی هم خوب است، فقط در هر صفحه از بیشتر از یک زبان استفاده نکنید.
هر صفحه هدفگذاری شدهای به حداقل یک لینک از یک صفحه هدفگذاری شده دیگر نیاز دارد – و بالعکس، هر صفحه هدفگذاری شدهای باید به سایر صفحات هدفگذاری شده لینک بدهد. صفحاتی که یک لینک داخلی از وبسایت به آنها برقرار نشده باشد به خوبی کار نخواهند کرد. صفحاتی که به سایر صفحات لینک نمیدهند یک خیابان یکطرفه هستند و تنها راهی که جلوی کاربر میگذارند بازگشتن به گوگل است. برای انجام این کار میتوانید با یک منطق کاملا حسابشده و کاربردی جلو بروید و یا کار را با خوشخیالی پیش ببرید. همانطور که به زودی در «پیشنهاد #13: فهرست لینکها به سایر صفحات هدفگذاری شده» خواهیم دید، پیشنهاد من ایجاد لینکهای داخلی با ترکیبی روشهای از عقلانی و خوشخیالانه است.
تمامی صفحات هدفگذاری شده باید به شکلی قابل مدیریت، اندازهگیری و رشد توزیع شود – به بیان دیگر تمام صفحات هدفگذاری شده باید در فهرست sitemap.xmlشما حضور داشته باشند. این موضوع بسیار مهم است و در فصل «توزیع» به تفصیل درباره آن بحث خواهیم کرد.
غیر از الزاماتی که ذکر شد، و هر صفحه هدفگذاری شدهای باید آنها را داشته باشد، پیشنهادات خوب دیگری هم وجود دارند که باید در تمام صفحات هدفگذاری شده لحاظ شوند. این پیشنهادات بر اساس تجربه شخصی من ارائه شدهاند و شخصا شاهد کارکرد آنها برای بسیاری از مشتریان مختلف بودهام. برخی از این پیشنهادات ممکن است با تغییر شرایط (گوگل، کاربران و رقبا) تغییر کنند، پس از آنها به عنوان یک نقطه شروع استفاده کنید و پس از آن روشهای پیشنهادی خودتان را ایجاد کنید. بهترین روشهای پیشنهادی که به چالش کشیده نشوند به مرور تبدیل به بدترین روشها میشوند.
عبارت هدفگذاری شده برای هر صفحه هدفگذاری شده را تعریف (یادداشت) کنید. همانطور که تا الان بسیار گفته شده، هر صفحهای باید یکی داشته باشد. در هیچ بخشی از کد HTMLصفحه عبارت هدفگذاری شده مشخص نمیشود – این یک مفهوم است. عناصر هدفگذاری در این فهرست براساس اولویت کاربردی آنها مرتب شدهاند:
1) عنوان
د2) H1
د3) URL
4) اسم فایل تصویری قاب اول و متن جایگزین[16]
5) متن قابل کلیک[17]
روش کار گنجاندن عبارت هدفگذاری شده در تمامی این عناصر نیست – بلکه هدف استفاده از مشتقات بامعنی و منطقی از آن است. اگر یکی از مشتقات منطقی عبارت هدفگذاری شده در URL، عنوان، H1، اسم فایل تصویری و متن جایگزین نمایش داده شود، میتوانید مطمئن باشید که گوگل پیام شما را گرفته و میداند موضوع صفحه چیست. استفاده از عناصر هدفگذاری روشی برای مطمئن شدن از این موضوع است که گوگل موضوع صفحه شما را میداند.
نکته: هرگاه درباره یک مشتق بامعنی یا فرم مختصر عبارت هدفگذاری شده صحبت میکنیم یعنی بخشهایی از آن، مترادفها، املاهای متفاوت (اما درست)، شکل چسبیده به هم و مجزا، مفرد و جمع آن هم همگی قابل قبول هستند. عبارت هدفگذاری شده را به صورت پشت سر هم در عنصر هدفگذاری تکرار نکنید، اما به فکر و به دنبال مشتقات قابل قبول آن باشید. تنها در موارد معدودی مشتقات قابل قبول وجود ندارد و در بیشتر اوقات اگر قادر به پیدا کردن مشتقات جدیدی از عبارت هدفگذاری شده نیستید، یعنی به اندازه کافی تلاش نکردهاید. ممکن است گاهی به عبارت هدفگذاری شده در موضوع صفحه هم اشاره کنیم. موضوع صفحه کاربرد کلیتری از عبارت هدفگذاری شده دارد (برای مثال، اگر عبارت هدفگذاری شده یک صفحه [understanding SEO]باشد موضوع آن به سادگی SEO خواهد بود).
طوفان فکری راه بیاندازید و اهداف فرضی جستجوی کاربران را یادداشت کنید. اگر نمیتوانید یا نمیخواهید به هر شکل به کاربران در مسیر رسیدن به خواستهشان کمکی کنید، یا نمیدانید که هدف کاربران از جستجوی ترکیبی از کلمات چیست، بهتر است اصلا زحمت تولید صفحه هدفگذاری شده برای آن موضوع را به خودتان ندهید. بخاطر داشته باشید که تنها کلمات را هدفگذاری نمیکنید، بلکه هدف شما کاربر است. کاربر از این صفحه چه چیزی میخواهد؟ اگر کاربرتان با نارضایتی از سایت شما برگردد، قادر به حفظ ترافیک (و آن کاربر) نخواهید بود و در درازمدت عملکرد کلی شما افت خواهد داشت.
اگرچه این موضوع به نظر بدیهی میرسد، اما خیلی وقتها «صفحه اول[18]»های بدردنخوری را میبینم که توسط «آژانسهای معروف SEO» تولید شدهاند که هرکاری میکنند غیر از انجام کاری که باید برای کاربر انجام دهند. اگر چنین صفحاتی عملکرد مناسبی نداشته باشند، به دلیل یک «جریمه» خیالی از طرف گوگل نیست – تنها به این معنی است که صفحه شما مزخرف است.
هدف تجاری صفحه را تعریف کرده و آن را یادداشت کنید. ترافیکی که به دنبال کسب آن هستید باید برای شما ارزش معینی داشته باشد. آیا برای کسب و کار شما داشتن صفحات هدفگذاری شده بخصوص عقلانی است؟ اگر ترافیک شما افزایش بسیاری داشته باشد، و این رشد پایدار هم باشد، اما ارزشی برای شما ایجاد نکند چرا که ربطی به موضوع کار شما ندارد و کاربران هرگز کمکی به پیشبرد اهداف کاری شما نکنند، به این معنی است که داشتن چنین صفحاتی عقلانی نیست.
گوگل جدیدا به وبسایتها به شدت فشار میآورد که از پروتکل SSL استفاده کنند (که به شکل آدرسهای https:// هم شناخته میشود که در آن s به نشانه امنیت است). گوگل استفاده از این پروتکل را به عنوان عامل مستقیم بهبود عملکرد ترافیک ناشی از جستجو معرفی کرده است. از منظر SEO، کاربر و فناوری استفاده از HTTPSبهتر است چرا که انتخاب مطمئنی برای آینده محسوب میشود. باید اطمینان حاصل کنید که URLهای با آدرس http:// شما (با استفاده از HTTP 301) کاربران را به URLهای دارای آدرس https://هدایت میکنند. این کار را میتوانید در سطح کل وبسایت اجرا کنید. مطمئن شوید که صلاحیت وبسایت شما در کنسول جستجوی گوگل با نمایش URL با آدرس https:// تایید میشود. همچنین میتوانید برای مشاهده مشخصات فنی مورد نیاز عبارت [HTTPS google] را جستجو کنید.
آدرس URL یکی از عناصر هدفگذاری صفحه است. برای آن که یک URL به معنی واقعی کلمه برای موتورهای جستجو بهینه باشد، باید قوانین URLای که قبلا توضیح دادیم، از جمله بیاهمیتترین آنها را رعایت کرده باشد: قانون شماره 6 URLها (URLها باید از مشتقات عبارت هدفگذاری شده باشند). بنابراین برای مثال، از بین این دو URL:
1) https://www.example.com/content-page/index.aspx?id=0000001 و
2) https://www.example.com/d/understanding-seo
میتوانید تقریبا مطمئن باشید که کاربر و گوگل هردو میدانند که URL دومی بیشتر محتوی صفحه را مشخص میکند. باید بین قانون شماره پنج URLها (که URLها باید کوتاه باشند، اما نه کوتاهترین شکل ممکن) و قانون شماره شش توازن برقرار کنید. این یعنی وقتی دچار تردید بودید، تنها بخشی کاربردی از عبارت هدفگذاری شده را در URL قرار دهید. بنابراین:
https://www.example.com/d/seo-business
بهتر است تا
https://www.example.com/d/seo-is-all-business-activites-with-the-goal-of-getting-found
اگر نام دامنه شما بخشی از عبارت هدفگذاری شده است، نیازی به تکرار آن در URLها نیست. برای مثال آدرس:
https://www.books.com/fishing-books
به این شکل ضروری نیست، چرا که
https://www.books.com/l/fishing
هم جوابگو است. استفاده از مشتقات کوتاه شده عبارت بهتر است، حتی اگر کمی از معنی جمله از دست برود.
یک جنبه مهم دیگر که هروقت از فرم مختصر عبارت هدفگذاری شده در URL استفاده میکنید باید بخاطر داشته باشید، این است که رعایت بیاهمیتترین قانون URLها (که میگوید URLها باید حاوی یکی از مشتقات عبارت هدفگذاری شده باشند) با مهمترین آنها (یکتایی URLها) تناقضی نداشته باشد. پس برای مثال اگر
- https://www.example.com/a/1239258295/systematic-SEOمعادل https://www.example.com/a/1239258295/SYSTEMATIC-SEOباشد که آنهم معادل
- https://www.example.com/a/1239258295/sysTeMATic-SEOاست که خود معادل https://www.example.com/a/1239258295/whateverاست، یعنی یک گند اساسی زدهاید!
در اینجا عبارت هدفگذاری شده در slug محتوای صفحه را نشان نمیدهد. بیاد بیاورید که یک منبع = یک URL است. پیشنهاد من در چنین مواردی ایجاد یک پایگاه داده دیگر است که 1239258295 را با systematic-seoتطبیق بدهد تا داشتن URLهایی مثل https://www.example.com/a/systematic-seoامکانپذیر باشد. یک روش متداول دیگر استفاده از redirect با HTTP 301 به این صورت است:
- https://www.example.com/a/1239258295/whatever → HTTP 301 → https://www.example.com/a/1239258295/systematic-seo
- https://www.example.com/a/1239258295 → HTTP 301 → https://www.example.com/a/1239258295/systematic-seo
اما خوب، این تنها یک راه حل نصفه و نیمه است – و URL هم آنقدر که باید کوتاه نیست. بهعلاوه، ایجاد آن URLهای دیگر هنوز هم ممکن است؛ تنها وظیفه redirect کردن را برعهده دارند. بالاخره به جایی میرسید که تعداد زیادی فرمان redirectداخلی در سایت دارید (که باعث کند شدن آن برای کاربران میشود). تمام این مشکل از آنجا ناشی میشود که یک نفر منطق لینک دهی داخلی را غلط نوشته، اما از آنجا که راهحل redirect را اجرایی کردهاید، متوجه آن نشده و این رفتار را به موقع تصحیح نمیکنید. (همچنین باید تعداد بیشتری از URLهای صفحات داخلی که هدفگذاری شده نیستند اما وظیفه redirectکردن را برعهده دارند را به گوگل مخابره میکنید که باعث کند شدن فرآیند توزیع شما میشود). با استفاده از redirectخیلی سعی در بازیابی URLها نکنید، اگر آدرس درست نیست بگذارید از بین برود(404) و مشکل اساسی را حل کنید (مساله لینک دهی داخلی را برطرف کنید).
فراموش نکنید که URLهای شما با قانون شماره دو مطابقت دارند: URLها باید دائمی باشند. این به آن معنی است که پس از ایجاد شدن نباید هیچ گونه وابستگی داشته باشند (مثلا میتوان از تیتر یک صفحه برای پیشنهاد دادن یک URL استفاده کرد، اما وقتی URL ایجاد شود تیتر میتواند هزاران بار تغییر کند، بدون آن که آدرس نیازی به تغییر داشته باشد). تمامی عناصر هدفگذاری باید به صورت مجزا قابل ویرایش باشند! تغییر یکی باعث تغییر دیگران نمیشود. همچنین سعیکنید در URLها دستهبندی ایجاد نکنید چرا که روش بینقصی برای ایجاد سلسله مراتب وجود ندارد. دستهبندیها همیشه به مرور زمان تغییر میکنند و باعث نقض قانون دوم URLها میشوند.
یک چیز دیگر (و بله، ما SEO کارها عاشق بحث کردن درباره URLها هستیم): URLها در صفحه نتایج جستجوی گوگل نمایش داده میشوند. بنابراین داشتن یک URL بامعنی که در راستای هدف کاربر از جستجوی اینترنتی باشد باعث افزایش نرخ ورود به سایت با کلیک بر نتایج جستجو خواهد شد.
قانون ساده من برای URL:
در صفحاتی که تحریریه کنترل کاملی بر متن دارند و هیچ وابستگی وجود ندارد:
https://www.example.com/%فضای یکی دو حرفی نامگذاری%/%فرم مختصر عبارت هدفگذاری شده%/
- https://www.example.com/d/understanding-seo
- https://www.example.com/l/vienna
در صفحاتی که وابستگی وجود دارند (یعنی محتوای تولیدی کاربر، پایگاه داده خارجی و ...):
https://www.example.com/% فضای یکی دو حرفی نامگذاری%/%شناسه یکتا%/
- https://www.example.com/p/12345
- https://www.example.com/f/0001xd
عنصر کانونیکال آدرس URL ترجیحی یک صفحه وب را برای گوگل مشخص میکند. اگر در قسمت منطق عناصر کانونیکال اشتباهی مرتکب شوید، ممکن است کل ترافیک سایتتان را نابود کنید. با این حال، با تنها یک برچسب کانونیکال، میتوانید از کلی از مشکلات احتمالی پیشگیری کنید.
برچسب کانونیکال به شکل یک عنصر <link> در قسمت <head> کد HTML صفحه شما تعریف میشود و چیزی شبیه به این است:
<link rel=”canonical” href=https://www.example.com/d/understanding-seo>
استفاده از عنصر کانونیکال باعث ارجحیت پیدا کردن URL درنظرگرفته شده برای صفحه ، فارغ از آدرس نمایش داده شده در نوار آدرس مرورگر ، میشود. این یک روش مطمئن برای اجتناب از 80% تمامی مشکلات احتمالی و حتمی URLهای شما است. درواقع:
- از بوجود آمدن رقابت داخلی بین URLهایی که دارای متغیرهای افزوده جستجو هم هستند پیشگیری میکند:
URL: https://www.example.com/d/understanding-seo?op=345&source=twitter&foo=bar → کانونیکال : <link rel=”canonical”href=”https://www.example.com/d/understanding-seo”>
- از مشکلات جدی که ممکن است با قاطی شدن زیردامنهها پیش بیاید پیشگیری میکند:
URL: https://staging.example.com/d/understanding-seo → کانونیکال : <link rel=”canonical”href=”https://www.example.com/d/understanding-seo”>
- و، حتی علیرغم تمامی تلاشهای شما، اطلاعات فنی (مثل شناسه صفحات) ممکن است به URLها راه پیدا کنند:
URL: https://www.example.com/content-page/index.aspx?id=0000001 → کانونیکال : <link rel=”canonical”href=”https://www.example.com/d/understanding-seo”>
URL: https://www.completelt-other-domain.com/d/understanding-seo → کانونیکال : <link rel=”canonical”href=”https://www.example.com/d/understanding-seo”>
کانونیکال به محتوی صفحه بستگی دارد، نه URL آن. این عنصر همیشه URLای که محتوا باید داشته باشد را نمایش میدهد، نه آن آدرسی که در واقع دارد. اگر گوگل با استفاده از URLهای متفاوت به همان صفحه یا محتوا هدایت شود، تمامی شاخصهای عملکردی این صفحات را تحت نام URL کانونیکال تجمیع میکند. درواقع، میتوانید به کانونیکال به شکل redirectای نگاه کنید که تنها برای گوگل کار میکند.
حتی اگر URLهای شما دارای فرمهای شبیه به هم نباشند، کانونیکال میتواند باعث هدایت گوگل به سمت خودش هم بشود. کانونیکال به اندازه محتوی صفحه ثابت است. اطمینان حاصل کنید که همیشه پروتکل و دامنه را هم در کانونیکال ذکر کنید، تا بتوانید در زمان بروز مشکل قاطی شدن (زیر)دامنهها بتوانید آنها را به راحتی بازیابی کنید (یعنی زمانی که محتوای شما ناگهان از طریق دو یا چند (زیر)دامنه متفاوت قابل دسترسی باشد). کنترل کیفیت و چک کردن کانونیکالها بعد از عرضه هر نسخه جدید یک ضرورت است.
مشتقات شناختهشده URLها (که مثلا از قدیم باقی ماندهاند) باید همیشه با استفاده از یک HTTP 301 به URL درست redirect بدهند (یا اجازه بدهند که URL قدیمی/غلط به یک خطای HTTP 404منجر شوند). استفاده از کانونیکال روشی برای کار کردن با مشتقات ناشناخته URLها است و تدبیری برای پیشگیری از مشکلاتی است که ممکن است در زمینه URL بوجود بیاید.
استفاده از برچسبهای Meta Robots راهی برای ارائه دستورالعمل بکارگیری صفحه وب شما به گوگل است. تعداد زیادی برچسب Meta Robots وجود دارند، پس حتما دستورالعمل لعنتی استفاده از آنها را بخوانید. ما در اینجا تنها به مهمترین آنها میپردازیم. با استفاده ازاین دستورالعملی به گوگل اجازه میدهید سایت شما را نمایهگذاری کند: <meta name=”robots” content=”index”>، و این دستورالعملی است که به گوگل میگوید سایت شما را نمایهگذاری نکند: <meta name=”robots” content=”noindex”>. درصورتی که هیچ برچسب metaای تعریف نشده باشد، گوگل به صورت پیشفرض آن را در حالت “index”درنظر میگیرد. پیشنهاد من این است که در هر (نوع) صفحهای برچسب meta robots را به صورت دقیق تعیین کنید. درصورتی که – به نظر ما – چیزی ارزش نمایهگذاری شدن را نداشته باشد، بهتر است تصمیمگیری درباره آن توسط خود ما انجام شود.
هر صفحهای که یک صفحه هدفگذاری شده یا شروع نیست،اضافهبار است. اگر صفحهای معیارهای کیفی موردنظر شما را ندارد، آن را در حالت “noindex”قرار دهید. نداشتن یک صفحه ( نمایش HTTP 404) به طور کامل شاید فکر بهتری باشد، اما گاهی داشتن صفحاتی که هدفگذاری شده نیستند دلایل دیگری هم میتواند داشته باشد. یک مثال مناسب «صفحات جستجو» هستند. داشتن یک موتور جستجوی داخلی در سایت کاملا منطقی است و همچنین برای کاربران بسیار مطلوب است که بتواند URL صفحات جستجویی مثل https://www.example.com/search.php?q=polly+wants+a+cracker را کپی کرده و به اشتراک بگذارند. اگرچه، نمیتوانید مطمئن باشید که صفحات جستجو معیارهای کیفی شما را رعایت کردهاند یا نه، یا این که حاوی هدفگذاری تکراری داخلی یا حتی محتوای تکراری با سایر صفحات جستجوی نمایهگذاری شده قبلی نیستند. بنابراین آنها را در حالت “noindex”قرار دهید.
نکته: میتوانید برچسبهای meta robots را در کد HTML یا با استفاده از سربرگ[19] HTTP تنظیم کنید. توصیه اکید من تنظیم آن در کد سایت است، چرا که انجام آزمایشهای معمول به این صورت راحتتر میشود. مردم بیشتر کد HTMLسایت را بررسی میکنند تا سربرگهای HTTPصفحات.
یک برچسب meta robotsدیگر به نام “nofollow”وجود دارد. هرگز از آن استفاده نکنید. با استفاده از دستور <meta name=”robots” content=”nofollow”> تمامی لینکهای موجود در صفحه را بیارزش میکنید و در نتیجه گوگل به آنها به شکل رای مثبت نگاه نمیکند. و، اگرچه استفاده از دستور rel=”nofollow” برای برخی لینکها در شرایط خاص توجیهپذیر است، اعمال <meta name=”robots” content=”nofollow”> به تمام یک صفحه اصلا و ابدا توجیه منطقی ندارد چون شما در اصل باعث میشوید گوگل قادر به فهمیدن سایت شما نباشد. از این برچسب استفاده نکنید.
<title>مهمترین عنصر هدفگذاری به شمار میرود. عنوان مضمون کل محتوی صفحه را تعیین میکند. عنوان در صفحات نتایج جستجوی گوگل نمایش داده میشود و اولین چیزی است که کاربر مشاهده میکند. کاربران برای مطالعه صفحه شما باید برروی عنوان کلیک کنند.
نکته: در این مثال “Example”برند یک سایت خفن رزرو تورهای گردشگری است.
در این زمینه چند قانون کلی باید رعایت شوند. عنوان باید:
- در کل سایت یکتا باشد
- باید در راستای محتوای صفحه باشد
- باید به صورت تقریبی حدود 80 حرف باشد
- باید حاوی یک عبارت هدفگذاری شده باشد
- باید در شرایط ایدهآل برند سایت را هم در خود داشته باشد
این یک قالب مناسب است:
د<title>%عبارت هدفگذاری شده%-%برند%</title>
در صورتی که خوششانس باشید و برند شما کوتاه باشد (یعنی سه یا چهار حرفی باشد)، در آن صورت این شکل:
د<title/>%عبارت هدفگذاری شده%:%برند%<title> هم قابل استفاده است. درصورتی که جای کافی داشتید (بخاطر داشته باشید که محدودیت حدود 80 حرفی دارید)، عنوان را با افزودن عناصری که ممکن است توجه کاربران را جلب کنند، بزک کنید. برای مثال :« 15 هتل برتر لندن – Hotels.com» (چون مردم عاشق عدد دیدن هستند). همیشه سعی کنید که عنوان شما عبارت هدفگذاری شده را به مستقیمترین شکل ممکن بیان کند. اگر عنوان یک چیز باشد و موضوعی که میخواهید برای آن دیده شوید یک چیز دیگر، دارید کار را اشتباه انجام میدهید.
همان طور که هر عبارت هدفگذاری شده باید در کل سایت یکتا باشد، عنوان هر صفحه هم باید یکتا باشد. در این صورت میتوانید با استفاده از عنوان، صفحات تکراری یا هدفگذاری تکراری را در سایت خود کشف کنید. در Google Search Console به این آدرس بروید: Search Appearance > HTML Improvements > Duplicate Title Tags. در این قسمت قادر به مشاهده تمامی صفحاتی که به نحوی عنوان تکراری دارند - و نشاندهنده وجود مشکل هستند – خواهید بود. نیازی نیست با دیدن هر عنوان تکراری وحشت کنید، اما در صورتی که مشکلی اساسی در سایت شما وجود دارد که باعث افزایش مداوم این صفحات تکراری میشود هرچه زودتر آن را حل کنید.
بخش توضیحات تکمیلی[20]کاملا نقش بازاریابی دارد چرا که ممکن است در صفحه نتایج جستجوی گوگل نمایش داده شود. داشتن توضیحات تکمیلی خوب باعث افزایش جذب مخاطبان از طریق صفحه جستجوی گوگل میشود. هرچند، این را هم بگوییم که کاربران هرگز این متن را به طور کامل مطالعه نمیکنند. آنها فقط برای چند صدم ثانیه نگاهی به آن میاندازند.
غیر از این، توضیحات تکمیلی تاثیری برروی صفحه و عملکرد آن ندارند. این قسمت بخشی از محتوای صفحه نیست. قوانین حاکم بر توضیحات تکمیلی به این ترتیب هستند:
- باید در کل سایت یکتا باشد
- باید حاوی دو تا سه جمله باشد
- باید حالت تشریحی داشته باشد
- باید یکی از مشتقات عبارت هدفگذاری شده در آن وجود داشته باشد
من انواع مختلف توضیحات تکمیلی را مورد آزمایش قرار دادهام. تنها چیزی که با قطعیت میتوانم بگویم این است که هر وقت در توضیحات تکمیلی از یک عدد – که در راستای هدف کاربر از جستجو باشد – استفاده کنید بسیار بیشتر برروی آن کلیک میشود (مثل شماره تلفن، قیمتها و آدرس). اگر توضیحات تکمیلی شما خیلی تبلیغاتی باشند، گوگل آنها را به کاربران نمایش نمیدهد. در این صورت توضیحات تکمیلی را تغییر دهید و صبر کنید تا در صفحه نتایج جستجو نمایش داده شود. این موضوع ممکن است زمانبر باشد.
د<h1> - یا تیتر اصلی صفحه – در بین عناصر هدفگذاری از نظر اهمیت در رده دوم قرار میگیرد. این تیتر باید حاوی یکی از مشتقات عبارت هدفگذاری شده باشد – و در عین حال جذاب هم باشد. نکته مهم: عنصر <h1>باید بزرگترین نشانگر متنی محتوی قاب اول صفحه باشد. درواقع فرقی نمیکند که <h1>باشد یا <h2> و <h3>. در صورتی که گوگل صفحه را رندر کند، بزرگترین تیتر را انتخاب میکند، و آن را به عنوان تیتر اصلی درنظر میگیرد چه اسم آن <h1>باشد، چه <h2> یا <div>. اما از آنجا که گوگل همیشه صفحه را رندر نمیکند، سعی کنید <h1>بزرگترین تیتر باشد، و آن تیتر به وضوح محتوای صفحه را بیان کند.
داشتن یک تیتر واضح نهتنها جزو الزامات ضروری گوگل است، بلکه به تجربه کاربری هم ارتباط پیدا میکند. اگر کاربری [staten island ferry] را جستجو کند و یک نتیجه با تیتر آبی رنگ بزرگ که به صفحه «Staten Island Ferry – Example.com”» لینک میدهد ببیند، به احتمال زیاد برروی آن کلیک خواهند کرد. اگر بعد از کلیک کردن کاربر به صفحهای هدایت شود که به روشنی بیان نمیکند که درباره Staten Island Ferryاست، به گوگل باز خواهد گشت. صفحههایی که در قاب اول تیترهای بزرگ و گویا دارند و به شما میگویند در این صفحه چه چیزی پیدا خواهید کرد بیشتر به درد کاربران میخورند و در نتیجه در گوگل هم بیشتر دیده میشوند.
بهترین کار این است که تیتر و <h1>متن دقیقا یکسانی نداشته باشند. از طرف دیگر نباید خیلی هم متفاوت باشند چرا که هردو براساس عبارت هدفگذاری شده نوشته میشوند. اگر بخواهیم همان مثال [staten island ferry] را ادامه بدهیم:
- تیتر: Staten Island Ferry – Example.com
ا- H1: Staten Island Ferry Tickets & Timetable
ا- H1 غلط: Get the next boat!
عنصر <h1>محدودیتی از نظر تعداد حروف ندارد، تا جایی که به کاربردی بودن آن لطمهای وارد نشود (وقتی تیتر یک پاراگراف باشد دیگر تیتر خوبی نیست). هر صفحه باید تنها یک <h1> (به عنوان یک عنصر و روش نمایش آن) داشته باشد. بنابراین هرگز نباید درباره این که تیتر اصلی صفحه کدام عبارت است تردیدی بوجود بیاید.
تصویر اصلی، شامل اسم فایل تصویری و متن جایگزین تصویر، چهارمین عنصر مهم هدفگذاری است. منظور ما دراینجا تصاویر اصلی و بزرگی است که بخشی اصلی از محتوای شما را تشکیل میدهند. منظور ما نمای مختصر[21] عکسها نیست. (وقتی از نمای مختصر تصاویر در قاب اول استفاده میکنید نگرانی اصلی شما باید بارگذاری بسیار سریع آنها، و در صورتی که لینک هم دارند، سازگاری متن جایگزین و صفحه مقصد باشد). تنها، و تنها اگر، وجود تصویر در صفحه شما بامعنی است (که در اکثر مواقع همینطور است چون مردم عاشق دیدن عکس هستند) و بخصوص اگر این تصویر بخش بزرگی از فضای قاب اول صفحه شما را اشغال کرده (که در اکثر مواقع همینطور است) باید این الزامات را در مورد آن رعایت کنید (به صورت قدم به قدم پیش میرویم):
- تصاویر باید با موضوع صفحه سازگار باشند: گوگل به خوبی میفهمد که محتوای تصاویر شما چیست. پیشرفتهای گوگل در زمینه پردازش تصویر بسیار، بسیار تحسین برانگیز هستند. بنابراین استفاده از تصاویر بیربط میتواند به عملکرد شما صدمه بزند. هرگز از تصاویر غیراخلاقی استفاده نکنید، مگر آنکه قصد جذب آن نوع مخاطب را داشته باشید.
- تصویر باید یکتا باشد: تصویر اصلی یک سایت معمولا در قاب اول قرار دارد و بخش بزرگی از تصویر را به خود اختصاص میدهد، پس باید یکتا باشد. اگر تصویر شما غیرتکراری و یکتا نباشد، یک فرصت را از دست دادهاید اما به مشکل بزرگی بر نمیخورید. اما منظور ما از یکتا دقیقا چیست؟ شما باید اولین کسی باشید که آن تصویر را به صورت آنلاین منتشر کرده است. بنابراین از تصاویرآماده دوری کنید، که چیز بدی هم نیست چون این عکسها واقعا مزخرف هستند. این یعنی باید عکسها را خودتان بگیرید. کار خیلی سختی نیست – میتوانید با دوربین گوشیتان شروع کنید. از منظر SEO، و از منظر کاربران، همین عکسهای آماتوری هم در اکثر موارد به اندازه کافی خوب هستند. و مسلما بهتر از هزاران عکس تکراری [happy woman eating salad] هستند (این عبارت را گوگل کنید). خلاق باشید: با یک نصفه روز عکاسی، میتوانید حدود صد تصویر یکتا و جذاب تولید کنید – که همگی محتوای یکتای عالی هم هستند. از طرف دیگر، اگر از تصاویر آماده استفاده کنید، از بیشتر فضای قاب اول صفحه خود (که بیشتر کاربران تنها آن را میبینند و در نتیجه برای گوگل از همه چیز ارزشمندتر است) به درستی استفاده نکردهاید.
-ا URL تصویر باید با قوانین URLها سازگار باشد. بین URL صفحات هدفگذاری شده و URL تصاویر تنها یک تفاوت جزئی وجود دارد: این نکته که نیازی نیست خیلی درگیر کوتاه بودن آدرس URL تصاویر باشید. همچنین ایرادی ندارد اگر خصوصیاتی مثل “big”، “small” و “300x500” در URL تصاویر بکار روند.
- تصویر باید یک متن جایگزین گویا، که حاوی یکی از مشتقات عبارت هدفگذاری شده است، داشته باشد: متن جایگزین برای تصویر کمی زمینهسازی میکند، بخصوص اگر به صحفه دیگری لینک شده باشد (که باید هم همینطور باشد، پیشنهاد بعدی را ببینید). در اینجا، بهترین روش استفاده از تقریبا 5 واژه بسیار کوتاه که از مشتقات گویا و منطقی عبارت هدفگذاری شده باشند است. درصورتی که بین این دو خصوصیت شک داشتید، به جای استفاده از یک عبارت هدفگذاری شده ولی بیمعنی به سمت گویایی بیشتر حرکت کنید (در صورتی که بهینهسازی تصاویر را به درستی انجام داده باشید نیازی به انتخاب بین یکی از این دو ویژگی وجود نخواهد داشت).
- تصویر باید به یک نسخه بزرگتر از خودش لینک بدهد: تصاویر همیشه در متن صفحهای که در آن کار گذاشته شدهاند نمایهگذاری میشوند. جستجوی تصویری گوگل همیشه تصاویر بزرگتر را ترجیح میدهد (حداقل یکی از ابعاد تصویر باید 1200 پیکسل باشد). اگر بخواهید (که باید بخواهید) در نتایج جستجوی تصویری و Image Onebox (نتایج جستجوی تصویری گوگل که در صفحه جستجوی معمولی کار گذاشته میشوند) دیده شوید، باید از نسخهای از تصویر که در صفحه کار گذاشتهاید به یک نسخه بزرگتر لینک بدهید. محتوی تصویر باید در هر دو نسخه کمابیش یکسان باشد. تغییرات کوچک (مثل وجود یک آرم کوچک کپیرایت در عکس یا نمایش بخشی از تصویر در نمای کوچک و ارائه تصویر کامل در نمای بزرگ) مشکلی ایجاد نمیکنند. اما نمایش دو تصویر کاملا متفاوت به جایی نمیرسد (گوگل احمق نیست). در نهایت، نشانگذاری یک تصویر کارگذاری شده در سادهترین شکل آن باید چیزی شبیه به این باشد:
<a href=”https://images.example.com/i/understanding-SEO-big.jpg”> <img src=”https://images.example.com/i/understanding-SEO.jpg”
alt=”Book Cover Understanding SEO” />
</a>
نکته: داشتن تصاویری که در یک زیردامنه دیگر قرار دارند ایرادی ندارد. بهترین کار برای این دسته تصاویر استفاده از کوچکترین تصاویر (از نظر حجم کیلوبایتی) ممکن است، پس لطفا [image minifiers] را گوگل کنید و از آن استفاده کنید.
کاربران محتوای شما را نمیخوانند. واقعا نمیخوانند. من همیشه در کارگاههای آموزشیام از حضار میپرسم چه کسی یادش هست که آخرین بار کی یک مقاله را کامل از ابتدا تا انتها خوانده است؟ افراد کمی قادر به این کار هستند. بعد سوال میکنم که آخرین بار کی یک مقاله را گوگل کردهاند و آن را تا آخر خوانده اند؟ در بیشتر مواقع هیچ کس این کار را نمیکند و به ندرت کسی در کارگاههای آموزشی پیدا میکنم که این طور نباشد. در مواقعی هم که کسی مقالهای را گوگل کرده و تا انتها خوانده هم همیشه جستجو از نوع رفتنی بود (یعنی کاربر از وجود آن مقاله بخصوص اطلاع داشت و دقیقا به دنبال همان بوده است).
کاربرانی که در نتیجه جستجوهای کلی دانستنی و انجام دادنی به سایت شما میآیند محتوای شما را مطالعه نمیکنند! آنها نگاهی به آن میاندازند. ذهن آنها مشغول «کاری که باید انجام شود» است و میخواهند به سریعترین، پربازدهترین و راحتترین شکل ممکن به هدف خود برسند. پس چطور از محتوای ما استفاده میکنند؟ آنها به سرعت رد میشوند یا نگاهی سرسری به محتوا میکنند و به دنبال تکهای از اطلاعات هستند که بتواند به آنها در رسیدن به هدفشان کمک کند. پاراگرافهای کوچک متن، نقطهگلوله[22]ها، اینفوگرافیک، یک ویدیو، جعبه اطلاعات[23] یا یک دستورالعملهای قدم به قدم هر یک طرفداران خود را دارند. برخی دیگر از کاربران فقط دوست دارند یک فهرست از چیزهایی که میتوان روی آنها کلیک کرد داشته باشند. کاربران تنها یک نوع نیستند: همه ما کاربر هستیم و هریک دوست داریم کارها را به روش خودمان انجام دهیم. در SEO شما باید به همه نوع کاربری خدمات بدهید.
گوگل میداند که هر کاربری با دیگران متفاوت است. بنابراین سعی میکند در صفحه اول نتایج جستجو صفحات مختلفی که محتوای متفاوت دارند را نمایش دهد. مثلا:
- یک مقاله (با چند پاراگراف متن)
- آدرسها
- نقطهگلولهها
- جداول
- تصاویر
- ویدیو
- ویدیوهای یوتیوب
- محتوای نظاممند مثل ساعات کاری یا دستورالعملهای گام به گام غذا
- جعبه اطلاعات و
- نقشه.
یک راه برای دیده شدن در صفحه اول نتایج جستجوی گوگل، این است که پیدا کنید جای چه چیزی خالی است. اگر هیچ صفحه حاوی ویدیویی در بین نتایج نیست، ایجاد صفحهای که یک ویدیو داشته باشد کار معنی داری است. درصورتی که در هیچ یک از نتایج جستجو دادهها به صورت جدول ارائه نشده است، یک صفحه هدفگذاری شده با یک جدول پروپیمان درست کنید و به همین ترتیب. شما (البته در صورتی که سایتتان سریع هم باشد) دیده خواهید شد! برند و تجربه کاربری که ارائه میکنید تعیین میکنند که در همانجا باقی خواهید ماند یا نه.
به طور کلی، باید محتوای صفحات هدفگذاری شده خود را به هر روش «بامعنی» و ممکن آماده کنید. این کار میتواند و باید به صورت همزمان با فرآیند «چطور باید x% از صفحات هدفگذاری شده را بروزرسانی کنیم»، که بعدا در همین کتاب مورد بحث قرار خواهد گرفت، انجام شود. سعی نکنید همه کارها را با هم همزمان تکمیل کنید و به مرور آنها را انجام دهید.
یک یا چند پاراگراف متن را میتوان به بهترین شکل و با استفاده از برچسبهایی مثل <i>، <b>، <strong>، <sub>، <sup> و <del> به شکلی ساماندهی کرد که قابل خواندن تر باشند. مساله اهمیت این برچسبها نیست؛ موضوع مهم سهولت خواندن مطلب است. یادتان باشد که هدف شما ایجاد تنوع در محتوا است، نه افزایش کمیت آن. اگر یک مقاله بلند دارید (مثلا چهار یا پنج پاراگراف متن)، افزوده شدن یک پاراگراف متن دیگر باعث بهبود عملکرد آن صفحه نخواهد شد.
نکته مهم: وقتی نمیشود عبارت هدفگذاری شده را به زور در متن پاراگرافها نگنجانید. عبارت هدفگذاری شده برای عناصر هدفگذاری اهمیت حیاتی دارد. اگر به طور طبیعی بتوان آن را در متن قرار داد – که در بیشتر مواقع هم همینطور است – مشکلی نیست، اما استفاده اجباری از عبارت هدفگذاری شده در متن هیچ فایدهای ندارد. اگر یک متخصص SEO آمد و به شما توصیه کرد که «متون SEO شده را به همراه کلیدواژههای مرتبط در پاراگراف اول متن بگنجانید» همانجا اخراجش کنید – چون بیسواد هستند. عبارت هدفگذاری شده تنها باید در زمان تعیین عناصر هدفگذاری مورد توجه قرار بگیرد. تمامی عناصر دیگر صفحه باید «فقط» درباره موضوع اصلی و برآورده کردن نیازهای کاربران باشند. به عبارت هدفگذاری شده به چشم «کلیدواژه» نگاه نکنید و به دنبال هدف کاربر از جستجو باشید.
اگر میخواهید در میان بدنه یک مقاله یا متن بلند یک فهرست ایجاد کنید، از نقطه گلولهها <li> <ul> یا یک فهرست مرتب شده
<ol> <li>استفاده کنید. این دستورهای ساده ایجاد فهرست تجربه کاربری بهتر و ارزش بیشتری از یک پاراگراف ساده متن ارائه میدهند. اما انواع دیگری از فهرست هم وجود دارد. فهرستی از پرسشهای کوتاه، چه به شکل تیتر، (نیم)جمله، اطلاعات نظاممند (مثلا قیمتها) و نماهای مختصر تصاویر چند نمونه هستند. هر مورد در فهرست به تنهایی محتوی تکراری خارجی یا داخلی غیریکتا به شمار میرود. ما به صفحات هدفگذاری شدهای که بیشتر محتوای آن را فهرستی از محتوای ترکیبی تشکیل میدهد «صفحات هدفگذاری شده فهرستی[24]» یا TLP میگوییم. هروقت خواستید تعداد زیادی صفحه هدفگذاری شده فهرستی تولید کنید، باید اطمینان حاصل کنید که فهرستها یکتا باشند. از هر فهرستی (فارغ از نحوه مرتب شدن آن) باید – در داخل و خارج سایت – تنها یک نمونه وجود داشته باشد، وگرنه حکم محتوی تکراری داخلی یا خارجی را پیدا خواهد کرد.
در یک TLP، بهتر است کل فهرست در قاب اول صفحه جا بگیرد. اگر کاربران به دنبال فهرست هستند، به آنها فهرست بدهید، نه یک مقاله. محتوای ترکیبی یکتا معمولا به سایر صفحات هدفگذاری شده لینک دارد. سعی کنید که کل فهرست به صورت یکجا به یک مقصد لینک نشده باشد، بلکه عناصر بخصوصی (مثل برخی تیترها یا نماهای مختصر تصاویر) به صورت جداگانه لیک شوند تا متون قابل کلیک داخلی شما. بهعلاوه، فهرست باید واقعا فهرست باشد. هر مورد فهرست باید بخشی از یک فهرست نامرتب <ul><li> یا مرتب <ol><li>باشد.
یک «اشتباه رایج» از شکل انداختن صفحات هدفگذاری شده فهرستی کاملا مناسب با متون کلی (مزخرف) و بیمعنی (یا همان متون SEO) است. شاید وجود یک مقدمه کوتاه در ابتدای یک فهرست معنی بدهد، اما در بیشتر موارد این طور نیست پس این کار را نکنید.
اگر در صفحهتان چیزی را با چیز دیگر مقایسه میکنید، یا به هر شکل محتوای دیگری دارید که میتواند با نمایش به شکل جدولی بهتر دیده شود، از یک جدول HTMLاستفاده کنید.
بیشتر محتوای کارگذاری شده محتوای تکراری خارجی است. صفحات دارای محتوای کارگذاری شده تنها در صورتی کاربردی هستند که در یک پسزمینه کلیتر قرار بگیرند و تبدیل به بخشی از محتوای ترکیبی یکتا شوند. اگر کارگذاری کمی محتوای مرتبط (مثلا یک ویدیو از یوتیوب، یک نقشه، یک ابزارک ارسال نظرات یا یک گالری عکس) در صفحه به بهبود تجربه کاربری کمک میکند، این کار را انجام دهید. در بیشتر مواقع (بخصوص برای ویدیوها و نقشهها) گوگل میداند که در صفحه ویدیو یا چیزهای دیگر کارگذاری شده است. بنابراین، این عناصر به تنوع محتوی کمک میکنند.
در باقی موارد که گوگل محتوای کارگذاری شده را نمیشناسد، نمیتواند پیمایش[25]کند یا پیمایش نخواهد کرد، اما از نظر تجربه کاربری روی سایت شما تاثیر مثبتی میگذارد کارگذاری محتوا در صفحه ارزشمند است. اما یادتان باشد که همیشه از روشهای غیرهمگام[26]و غیرقابل انحلال[27]کارگذاری کد در صفحه استفاده کنید. استفاده از محتوی طرف ثالث نباید به هیچ وجه باعث کند شدن صفحه شما شود. معیارهای سرعت صفحه همیشه مطلق هستند و بهانههایی مثل «آت و آشغالهای طرف ثالث باعث کندی سایت ما شده» به هیچ دردی نمیخورند و قابل قبول نیستند.
یک نکته درباره گالریهای تصاویر: تنها اولین صفحهای که با بالا آمدن سایت نمایش داده میشود را میتوانید تصویر اصلی صفحه درنظر بگیرید. تمامی تصاویر دیگر تا زمان تعامل کاربر مخفی درنظر گرفته میشوند، حتی اگر گالری چیدمان چرخ و فلکی داشته باشد. (نکته: از چیدمان چرخ و فلکی استفاده نکنید، تجربه کاربری شما را بسیار بسیار نامناسب میکنند.)
اگر در محتوای اصلی خود بخشهای مختلفی دارید، آنها را با میانتیترهای متفاوت علامتگذاری کنید. برخی از این میانتیترها میتوانند حاوی یکی از مشتقات کوتاه و بامعنی عبارت هدفگذاری شده باشند. طول میانتیترها را به صورت مصنوعی و با تکرار چندباره عبارت هدفگذاری شده زیاد نکنید.
تصویر بزرگی که در بالا یا پایین قاب اصلی قرار میگیرد مهمترین تصویر هر صفحه سایت شما است. هرچند، داشتن انواع مختلف تصاویر مثل عکس، اینفوگرافیک، نمودار یا تصویرسازی در یک صفحه به افزایش تنوع محتوی کمک میکند. این تصاویر هم باید مثل تصویر اصلی URLهای بهینه، متن جایگزین و یک لینک به نسخه با ابعاد بزرگتر خود داشته باشند. حواستان باشد که کارگذاری تصاویر در صفحات باعث عدم دستیابی سایت به سرعت هدف نشود.
محتوای نظاممند معمولا به شکل نقطه گلوله، فهرست تعاریف (جعبههای اطلاعات) و زوجهای کلید – مقدار دیده میشود. هر دادهای که بتواند به شکلی معنیدار مرتب شود باید با استفاده از دستورهای درست HTML (<ul><li><ol><li>، <dl><dt>) نظم داده شود، برای مثال:
- عنوان: Understanding SEO
- زبان: انگلیسی
- حجم: 291 صفحه
مورد بعدی در فهرست پیشنهادات من این است که هر صفحه هدفگذاری شدهای باید به سایر صفحات هدفگذاری شده لینک بدهد و حداقل از یک صفحه هدفگذاری شده دیگر به آن لینک داده شود. بنابراین در هر صفحه هدفگذاری شدهای باید فهرستی از لینکهای دادهشده به سایر صفحات سایت درست کنید. بعضی وقتها این فهرست بخشی از محتوای اصلی است، اما در اکثر مواقع جزئی از محتوای تکمیلی (مثلا درسمت راست تصویر، زیر محتوای اصلی) خواهد بود. این فهرست میتواند شامل پنج، ده یا پنجاه لینک باشد. میتوانید تنها یک فهرست درست کنید، یا چندین خرده فهرست تشکیل دهید.
مثل همیشه، این لینکها باید بامعنی باشند. با اینحال، کمی بخت و اقبال را هم چاشنی کار کنید تا این مساله که هر صفحه هدفگذاری شدهای باید به یک صفحه هدفگذاری شده دیگر لینک بدهد حل شود (بخت و اقبال بیان مودبانهتر کلمه تصادف است). مثلا میتوانید این مجموعه لینکها را «خوشبیاری»، «از آرشیو»، «سایر موارد» یا «آنچه دیگران دیدهاند» بنامید. اگر در سایت شما پنج میلیون صفحه هدفگذاری شده وجود دارد، و به هر یک از این صفحات (که به هم لینک دارند و هیچ صفحهای به خودش لینک نمیدهد) تنها سه لینک تصادفی اضافه کنید، به احتمال 95% به تمامی صفحات هدفگذاری شده از حداقل یک صفحه دیگر لینک داده شده است.
به شدت توصیه میکنم که قسمتهای اختصاصی برای لینکهای بامعنی و تصادفی در سایتتان ایجاد کنید. اگرچه باید حواستان باشد که از آن طرف بام نیافتید و تنها به صورت تصادفی صفحات سایت را به هم لینک کنید. صفحات هدفگذاری شده مهم باید لینکهای بیشتری از صفحات کماهمیت داشته باشند. همچنین سعی کنید که فهرست لینکهای شما یک فهرست واقعی HTMLباشد.
متن قابل کلیک داخلی یکی از عناصر هدفگذاری است. مطمئن شوید که متون قابل کلیک سایت شما بامعنی هستند و در صورتی که کاربر نشانگر را روی آنها نگه داشت به طور کلی نشان دهند که مقصد لینک کجاست. سعی کنید که متون قابل کلیک در سایت شما یک مشتق بامعنی کوتاه یا بلند از عبارت هدفگذاری شده باشند یا دست کم موضوع صفحه را توضیح دهند. یا به بیان روشنتر، هرگز از عبارتی مثل «اینجا را کلیک کنید» استفاده نکنید.
این عبارت را ننویسید: <a href=”/a/understanding-seo”>CLICK HERE</a>
این طور بنویسید: <a href=”/a/understanding-seo”>Understanding SEO</a>
یا این: <a href=”/a/understanding-seo”>SEO</a>
یا این: <a href=”/a/understanding-seo”>new SEO book</a>
مطمئن شوید که تمامی این لینکها به سرعت قابل شناسایی هستند (با استفاده از خط زیرین[28] – اگر آبیرنگ هم باشند که بهترین حالت ممکن است)! این کارها باعث بهبود آمارهای کاربری شما هم میشود. کاربران عاشق کلیک کردن روی لینکها هستند. آنها دوست دارند روی لینکهایی که در راستای اهدافشان باشند کلیک کنند، و تنها روی لینکهایی کلیک میکنند که مطمئن باشند لینک هستند.
گوگل استعداد شگرفی در خواندن نشانهگذاریهای HTML مزخرف دارد، بنابراین نیازی نیست که نشانهگذاری شما کاملا مشخصات W3C HTML را داشته باشد و هیچ ایرادی در آن پیدا نشود.
اما نشانهگذاری شما باید:
- بسیار سریع باشد
- مثل HTML از آن استفاده شود
- امکان رندر به شکل معقول را برای مرورگرهای معمول فراهم کند
تیترها را به عنوان تیتر، فهرستها را به عنوان فهرست، جداول را به عنوان جدول، <ul><li> را برای تولید فهرستهای نقطه گلوله و لینکهای معمولی را به عنوان لینک بکار ببرید. اگر یک توسعهدهنده حرفهای نتواند از نشانهگذاری شما سر در بیاورد، به احتمال زیاد کاری از دست گوگل هم بر نخواهد آمد. از درست کردن آش <div>(یعنی نشانهگذاری که همه چیز در آن divاست)، استفاده از تیتر برای متن و تمامی وبسایتهایی که در دهه اول قرن جدید توسط ویراستاران WYSIWYGدوری کنید.
گفتم که باید خیلی سریع باشد؟ بهترین شیوه برای این کار باید تمام چیزهایی که در زمان بالاآمدن در مرورگر رندر نمیشوند را از فایل HTML صفحه حذف کنید. اگر 10000 خط کد تکراری HTMLدارید (مثلا منوهای مسیریابی کشویی) و پنج خط محتوای واقعی، از عملکرد نامناسب سایتتان در گوگل تعجب نکنید.
ا Schema.org یک مجموعه مشخصات فنی است که به شما کمک میکند صفحه وب خود را با محتوی نظاممند به گونهای غنی کنید که هوش ماشینی (بیشتر منظور گوگل است، که یکی از اسپانسرهای این پروژه هم هست) بهتر قادر به فهمیدن آن باشد. تمام مشخصات فنی Schema.org را میتوانید در آدرس https://schema.org/docs/schemas.htmlپیدا کنید. اما صبر کنید! آنها را به سرعت اجرایی نکنید. گوگل تنها بخشی از این ویژگیها را بکار میگیرد (عبارات [Rich Snippets] و [Structured Data Google I] را گوگل کنید). درست مثل سایر مشخصات فنی، اول باید راهنمای لعنتی را بخوانید.
همانطور که در این مشخصات فنی خواهید دید، پشیتبانی گوگل از انواع اسناد امکان استفاده از نشانگذاری نظاممند برای محصولات، دستورالعملهای گام به گام، بررسیهای فنی، رویدادها، اپلیکیشنها، ویدیو، مقالات، لوگوها، اطلاعات تماس شرکتها و نوار جستجوی لینکهای سایت را ممکن میکند (و این فهرست کماکان درحال طولانیتر شدن است). خوشبختانه بخش اشخاص در سال 2014 منسوخ شده و نیازی نیست نگران آن باشید. در مواردی مثل محصولات، دستورالعملهای گام به گام، بررسیهای فنی، رویدادها، اپلیکیشنها، ویدیو و مقالات با استفاده از «rich snippets» و «rich cards » در نتایج جستجوی گوگل بهتر دیده خواهید شد. بنابراین مثلا یک دستور خوراکپزی چیزی شبیه به این خواهد شد:
و یک رویداد با استفاده از این ابزار این طور به نظر خواهد رسید:
همان طور که میبینید، به این شکل یک مزیت رقابتی جدی در زمینه جستجوی اینترنتی پیدا میکنید. گوگل سایر شکلهای محتوای نظاممند، که rich snippets برای آنها ساخته نشده است، را به صورت داخلی پردازش و نتیجه را در تنوع محتوی شما لحاظ میکند.
پیشنهاد من استفاده از زبان نشانهگذاری Schema.org برای تمام مواردی است که گوگل به صورت رسمی پشتیبانی از آنها را اعلام میکند. آن را همانطور که در دستورالعملهای گوگل آمده بکار بگیرید و به هیچ چیز دیگری توجه نکنید. اگر در حوزه رقابتیای فعالیت میکنید که استفاده از Schema.org رایج است، شما هم باید با آن کار کنید.
مثل باقی موارد، از Schema.org به شکلی بامعنی استفاده کنید. بسیاری از سایتها گوگل (و خودشان) را با انبوهی از rich snippetهای نشانگذاری شده که rich snippet هستند اما برای کاربردهای دیگری درنظر گرفته شدهاند اسپم میکنند. به این کار «اسپم با rich snippet» گفته میشود. یک شکل رایج آن سیستم امتیازدهی چندستاره است، که برای استفاده در سایتهای نقد و بررسی از هر نوعی ساخته شد، اما در صفحاتی که در آنها هیچ نقد و بررسی انجام نشده هم دیده میشوند. گوگل این نوع اسپم کردن را کشف میکند (در بیشتر موارد سایت مورد نظر rich snippetها را از دست میدهد و اتفاق دیگری نخواهد افتاد). هرچند گمراه کردن کاربران با استفاده از rich snippet منجر به تجربه کاربری منفی و کاهش تمایل کاربران به گشتن در سایت شما در درازمدت خواهد شد. پس، بله، میتوانید یک مقاله دلخواه را به صورتی نشانگذاری کنید که مثل یک دستور خوراکپزی دیده شود و تصویری زیبا هم در کنار آن در صفحه نتایج جستجو دیده شود، اما در آن صورت کاربران تصور میکنند که یک دستور خوراکپزی دارید و وقتی به سایت شما بیایند و آن را پیدا نکنند به گوگل باز خواهند گشت. پس این کار را نکنید. از منظر SEO کارهای بسیار دیگری هست که میتوانید انجام دهید، و تلف کردن منابع و وقت با تولید اسپم rich snippet سرمایهگذاری جالبی نیست.
نکته: از آنجا که Schema.orgفراداده[29] نامرئی است که هیچ بازخورد محسوسی به شما نمیدهد، لطفا همیشه (پس از ارائه هر نسخه جدید) کیفیت اجرای خود را با استفاده از سرویس [Structured Data Testing Tool] گوگل بسنجید و برای تمام پیامهای خطای سیستم به طور منظم Google Search Console > Search Appearance > Structured Data و Google Search Console > Search Appearance > Rich Cards را کنترل کنید.
[1] Search Intent
[2] باید معادل مناسب پیدا شود
[3] Internal Duplicate Content
[4] [4] External Duplicate Content
[5] Fat Content
[6] Search Pages
[7] Top-down navigation
[8] Canonical Tag
[9] Key-Value
[10] Embedding
[11] Stock Photos
[12] Slider
[13] Tabs
[14] Fold-out
[15] Markup
[16] Alt-text
[17] Anchor Text
[18] Landing Page
[19] Header
[20] Meta Description
[21] Thumbnail
[22] Bullet point
[23] Infobox
[24] Targeted List Page
[25]Crawl
[26] Asynchronous
[27]Non-unblocking
[28] Underline
[29] Meta data