تعریفی از مهاجرت را از دوست مهاجری شنیدم که میگفت: (مهاجرت از دست دادنی بزرگ است برای به دست آوردنهای بزرگ!) مهاجرت را به طور کلی میتوان به ترک سرزمین و جابهجایی به محل دیگر به صورت اختیاری و یا اجباری بنا به دلایل مختلف بیان داشت.
روز ۱۸ دسامبر از سمت یونسکو به عنوان روز جهانی مهاجران به منظور حفظ کرامت مهاجران نامگذاری شده است. این روز البته که بیشتر برای یاد مهاجرانی است که از روی جبر و عواملی مانند: فقر، بیکاری، جنگ و... تن به ترک وطن خود دادهاند، و چه بسا تبعات وحشتناکتری از عواملی که باعث مهاجرتشان شده است را پذیرفتهاند. اما دستهای دیگر از افراد نیز وجود دارند که با وجود امکانات فراوان در کشور مقصد و نداشتن مشکلات دیگر مهاجران، تغییراتی سخت، اما از جنسی دیگر را متحمل شدهاند.
مهمتر از همه اینها برای مهاجران چیزی که بیش از همه اهمیت پیدا میکند، بحث زبان و همزبانی است. در روزهای نخست زندگی در کشوری دیگر، شنیدن تک تک کلماتی که در روزهای پیشین به سادگی گوش انسان را مینوازد، میسر نیست و خیلی زود دل انسان تنگ میشود برای زبانی که برای شنیدنش ترجمه نخواهی.
شنیدن آهنگهای هم زبان، خواندن کتابهایی با زبان مادری، تماشای فیلم وطنی، صبحت با دوستان و اقوام به مدت چند ماه ممنوع؛ اینها بخشی از زندگی فرد مهاجری بود که با وجود امکانات و شرایط مطلوب زندگی درغربت مجبور به تحمل آنها شده بود. وی ادامه میدهد: «همین عوامل باعث شد من زبانم را زودتر آنچه که باید یاد بگیرم و ظرف چند ماه طوری صحبت کنم که باعث تعجب اطرافیانم شود، ولی آنها فقط این روی سکه را میدیدند روی دیگر آن که، شب بیداریها، افسرگیهای تنهایی و تلخی غربت و درنهایت از دست دادن بسیاری از آدم های زندگیت که براجبار مجبور به کمرنگ کردن ارتباط خود با آنها بودی را نمیبینند.»
بحث مهاجرت این روزها بسیار در ایران شنیده میشود. هموطنانی که به درست یا غلط احساس میکنند در خارج از کشور فرصت بهتری خواهند داشت و در پی این سودا، از زندگی گاه نسبتاً مناسب خود دست میشویند و سالها و ماهها به تدارک مقدمات مهاجرت دست میزنند. آنها میگویند که زندگی کوتاه دنیا، ارزش سختی کشیدن را ندارد؛
سعدیا حب وطن گر چه حدیثی است صحیح / نتوان مرد به سختی که من اینجا زادم.
در این میان مخالفانی نیز وجود دارند که معتقدند هیچ جای جهان، جای وطن مادری را نخواهد گرفت و نگرش ماست که سختی و آسانی زندگی را برایمان دارای مفهوم میکند. آنها میگویند تلاش برای بهتر کردن اوضاع و شرایط در سرتاسر کره زمین و به ویژه کشور انسان چیزی است معنای حقیقی زندگی است. آنها از مهاجرت زمینی دل شسته و به مهاجرتهایی معنوی فکر میکنند؛ به قول مولانا:
اگر تو پای نداری، سفر گزین در خویش / که از چنین سفری خاک گشت معدن زر
به امید روزی که همه انسانها بتوانند با تلاش و کوشش در شرایط مناسب و دلخواه و سرزمینهایی که متعلق به آنهاست، به خوبی و خوشی زندگی کنند.