در فضای رقابتی دنیای دیجیتال که شبیهِ بازاری مانند بازارِ شام است، جیغ و فریادهای تبلیغاتی هرچقدر هم که بلند باشد توجه کسی را جلب نمیکند.
چند روز پیش وقتی سرگرمِ وبگردی بودم با وبسایتی مواجه شدم که همه چیزِ آن متفاوت بود؛ محل قرارگیری لوگو، نوع فونت، چینشِ ستونها و...
به سختی موفق شدم لینک وبلاگ را پیدا کنم!
در وبلاگ چیزهای عجیبتری دیدم، منوی اصلی وبسایت فقط در قسمت پایین وجود داشت. همه چیز بیش از حد فانتزی بود حتّی نگارش جملات. وقتی چنین صحنهای را دیدم بیخیال خواندن وبلاگ شدم و به قسمت "درباره ما" رفتم. آنجا متوجه شدم که منظور از طراحی و اجرای چنین وبسایتی صرفاً برای نمایش خلاقیتِ توسعه دهنده بوده است.
حقیقتاً هیچ خوشم نیامد، زمانی که در وبسایتها به دنبال اطلاعاتی میگردم یکی از مهمترین فاکتورها رسیدن به محتوای مورد نظر در کمترین زمان ممکن است.
در وبسایتهای فارسی به طور معمول لوگو در سمت راست، منوی ناوبری در کنار آن و سپس دکمهها و ستونها از راست به چپ مرتب شدهاند. این چیزی است که ذهن و چشمِ ما با هماهنگی کامل آنرا درک میکند.
زمانی که وارد وبسایتهای فارسی میشویم، چشم ما صفحه را به شکل "لـ" مانند اسکن میکند. از بالا سمت راست به پایین و دقیقا برعکس آن در وبسایتهای انگلیسی اسکن به شکل “L” خواهد بود.
یکسری از قواعدی که از طریق تجربهی کاربری (UX) به دست میآید به عنوان قانون طراحی یا تولیدمحتواست. همه ملزم به رعایت آنها هستند.
اگر خلاقیت باعث شود که مخاطب زمانی را صرف "تجزیه و تحلیل پیامِ شما" کند، فوراً دکمهی بستن برگه مرورگر را خواهد زد.
شاید با خود فکر کنید که من با کُلِ خلاقیت مخالفم، امّا واقعا نه. خلاقیت باعث میشود وجه تمایز ما با دیگران کاملاً مشخص شود. امّا اگر مردم بخواهند به سرعت به چیزی برسند آن زمان خلاقیتهای اضافی مانع کسب است.
اگر قرار باشد هرشخصی بخواهد به سبک و سلیقه خودش طرح یا محتوایی را اجرایی سازد چه اتفاقی میافتد؟
فرض بگیرید فردا به مردم اختیار داده میشد که در خیابانها هر طور که تمایل دارند رانندگی کنند!
نتیجه چیزی به جزء هرج و مرج و پیامدهای منفی و مرگبار نخواهد بود. دقیقاً به همین دلیل است که در فضای کسب و کارهای دیجیتال نیز یکسری از قوانین و قواعد وجود دارند. با وجود این قوانین همه چیز منظم و سریع اتفاق میافتد.
همانطور که در کتاب «ادبیات تبلیغ» به نقل از «جان تای» نوشته شده است: "ما به دنیای خلاقیت تعلق نداریم، بلکه تنها به استفادهی مجدد از آنچه نتیجه بخش بوده است، اکتفا میکنیم".
البته منظور من، از نوشتن این مقاله کپی کردن از روی دستِ دیگران نیست، بلکه هدف اصلی یک چیز است: برای استفاده از خلاقیت هم خلاق باشیم.
آنچه مهم است جذب و درگیر کردن مخاطب با محتواست نه صرفاً خودنمایی کردن تبلیغ با زرق و برقهای عجیب و غریب.
اینکه عده ای با این محتوا مخالف و عده ای موافق باشند کاملاً طبیعی است، من به شما حق میدهم که جبه بگیرید. هر شخص سبک، سلیقه و اعتقادات خاص خود را دارد. برای همین هم هرگونه انتقاد و نظر شما باعث خوشحالی من خواهد بود:)