برای دانشجویان دغدغهمند همیشه این مسئله و سوال وجود داشته که دانشجو کیست و چه ویژگیهایی دارد و چه وظایفی بر روی دوشش میباشد. برای احصاء این معیارها، لازم است که به کتب و سخنان مختلف بزرگان و اندیشمندان مراجعه کرده و نکات لازم را استخراج و مطالعه کنیم.
در این میان، بیانات مقام معظم رهبری به عنوان یک اندیشمند و حکیمی فرزانه به علاوه راهبر این انقلاب که برای هر شخص و قشر ماموریتی را مشخص کردهاند، جایگاه ویژهای دارد برای دانشجویان و بررسی نکات ایشان قطعا کمک کننده خواهد بود.
دانشجو از منظر مقام معظم رهبری "میوهی دل ملت" و "امید آیندهی کشور" است.
این صفتها را رهبر امت اسلام به موصوفی به نام دانشجو نسبت داده است.
چرا؟
چرا اینها را به دانشجو میگوید؟
چه چیزهایی دانشجو را منحصر به فرد میکند؟
«دانشجو، یک نسل استثنایی و یک موجود استثنایی است؛ حتّی طلبهی جوان از این جهت با دانشجو تفاوتهایی دارد. دانشجو، جوان است؛ در صراط علم و دانش است؛ با محیطهای آزاد آشناست؛ در یک جا مجتمع است؛ آن هم با این کمیت زیاد. این ترکیب و این خصوصیات، بر روی هم حالت و تأثیرات خاصی را به وجود میآورد.»
«...به نظر من راه منحصربهفرد آن جوانهایند. جوانهای زبده و خوبی داریم؛ چون در جوان، هم فکر نو هست، هم [تواناییِ] یافتنِ شیوههای نو هست، هم نیرو و توانِ لازم هست، هم جرئت اقدام هست؛ اینها همه در جوانها جمع است و خیلی مغتنم است.»
حالا که فهمیدیم چرا انقدر روی دانشجو تاکید شده و با ذات این قشر آشنا شدیم، باید قدمهایمان را محکم تر برداریم و جلوتر برویم. وقتی صحبت شده که دانشجو میتواند کارهایی را انجام دهد از اینجا به بعد دیگر وظیفهی ماست که به دنبال “چه کارهایی؟” بگردیم. این همان پویایی است که دانشجو میبایست داشته باشد.
«دانشجو باید کاستیها را ببیند، کجیها را ببیند، عیوب را ببیند و سؤال کند. حالا ممکن است طرف، برای جواب ندادن به این سؤال یک عذر موجّهی داشته باشد، لکن این موجب نمیشود که شما سؤال نکنید؛ شما سؤال کنید.»
پس دانشجو باید بدون لکنت و محافظهکاری سوالش را بپرسد و مطالبه داشته باشد. اما شاید سوال پیش بیاید که کِی بپرسد و در این مطالبهگریها گوش به فرمان چه کسی باشد؛
«اینجور نیست که همهى مواضعى که آحاد مردم - از جمله دانشجویان که جزو قشرهاى پیشرو هستند - اتخاذ میکنند، بایستى الگوگرفته و برگردان نظراتى باشد که رهبرى ابراز میکند؛ نه، شما به عنوان یک انسان مسلمان، مؤمن، صاحب فکر، باید نگاه کنید، تکلیفتان را احساس کنید، تحلیل داشته باشید... نسبت به اشخاص، نسبت به جریانها، نسبت به سیاستها، نسبت به دولتها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. اینجور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى دربارهى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضعگیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد.»
دقت کردید؟
“جزو قشرهای پیشرو”
جای دیگری هم ایشان به دانشجو میگویند “موتور حرکت یک جامعه”
باید حرکت کرد و جلوتر هم حرکت کرد. باید از خود نوشت و نه اینکه از روی دست دیگری. حواسمان باشد کارها را قفل نکنیم!
«شما جوانهای دانشجو، افسران جوان این جبههاید. نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب.»
«افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست میبینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را میآزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است.»
اولین فریضه دانشجو آرمانخواهیست و آرمانخواهی را نه در تقابل با واقعگرایی بلکه نقطهی مقابل محافظه کاری باید دانست؛ «محافظهکاری یعنی شما تسلیم هر واقعیّتی -هرچه تلخ، هرچه بد- باشید و هیچ حرکتی از خودتان نشان ندهید؛ این محافظهکاری است. معنای آرمانگرایی این است که نگاه کنید به واقعیّتها و آنها را درست بشناسید؛ از واقعیّتهای مثبت استفاده کنید، با واقعیّتهای سلبی و منفی مقابله کنید و مبارزه کنید.»
گفتمان سازی، ایجاد تحول، داشتن نگاه کلان به مسائل، تهذیب نفس و ... دیگر ماموریتهاییست که برای دانشجو مشخص شده تا در این دوران، به ویژه چهارسال کارشناسی، انجام بدهیم و خود را آماده کنیم تا این راه را در بعد از دانشجویی هم ادامه بدهیم.
از ماموریتها و وظایف و... شنیدیم و خواندیم و گفتیم، اما حالا دیگر آمادهایم؟ دیگر افسر این جبهه شدیم؟ دکمهی تحول و آرمانخواهی را پیدا کردیم و فقط کافیست فشارش بدهیم؟
خیر! حالا وقت آن است که ببینیم برای اینکه بتوانیم به خوبی وظایفمان را انجام بدهیم و به اهدافمان برسیم و مفید واقع بشویم چه آمادگیهایی را باید در خود ایجاد کنیم و چه ویژگیهایی را در این فرصت طلایی به نام دانشجویی و دانشگاه کسب کنیم؛
“امیدوار باشید”
این کلیدواژهایست که به کرّات رهبری از آن استفاده کرده. باید امیدوار بود و افسرده و ناامید نشد. این هم فقط مخاطبش دانشجو نیست، مسئولین و آنهایی که وظیفه دارند باید تلاششان را بکنند تا شرایط مهیا بشود برای دانشجو؛
مقام معظم رهبری دانشگاه را موظف میداند که دانشجوهایی “معتقد به تواناییهای کشور، معتقد به موفقیتهای کشور -چه موفقیتهای داخلی، چه موفقیتهای خارجی- معتقد به پیشرفت کشور و توانایی کشور و قدرت کشور بر آیندهسازی” تربیت کند.
دانشجو باید علاوه بر تهذیب نفس خود، سطح دانش و بینش خود را هم در مسائل علمی و هم در مباحث سیاسی و روز جامعه رشد دهد. یعنی "در کنار حرکت فکری علمی، به سمت یافتن قدرت تحلیل سیاسی کشانده شوند. قدرت تحلیل که نبود، انسان فریب تحلیلِ فریبگرِ بیگانه را میخورد”، “این جوان بایستی در نگاه دینی و نگاه سیاسی عمق داشته باشد تا به هر شبههی کوچکی پایش نلغزد، یا اشتباه نکند در زمینههای مسائل سیاسی."
“این جوان را ما برای فردای ادارهی کشور لازم داریم.” “منتها آنچه که لازم است، قدرت تحلیل و فهم سیاسی است.”
پس دیدیم که جایگاه دانشجو بسیار ویژه است و وظیفهی سنگینی به روی دوش ما قرار دارد و مسیر هم مشخص است. اما باید دانست که همین حالا هم دیر شده. باید سریعتر شروع به حرکت کرد.
«تکیه به شما جوانهاست، امید به شما جوانهاست؛ این را بدانید.»