دکتر امروز در سالن جلسات تدریسش را این طور به پایان رساند: « متاسفانه در شرکتهای دولتی این موضوعِ تخصص رییس هیئت مدیره اصلا رعایت نمیشود. به طور مثال در یکی از شرکتهای پتروشیمی،رئیس هیئت مدیره دارای مدرک دکتری زبان و ادبیات فارسی است.» اگر این طور در نظر بگیریم متخصص ادبیات جای تدریس و کار در رشتهی خودش به سمت رشتههای مالی رفته است پس یعنی متخصص امور مالی هم ترجیح میدهد آرایشگر شود. شاید این نوشته اصلا به کام بعضیها خوش نیاید اما میدانید طبق قانون بورسی جدید در هیئت مدیره شرکتها باید حداقل یک فرد دارای تخصص مالی وجود داشته باشد. این قانون تحول خوبی است اگر اجرایی بشود. از لحاظ علمی این موضوع اگر اجرایی شود میتوانیم به اجرای قوانین نظام راهبری شرکت ها در ایران امیدوار باشم. امیدواری در این مسئله نصف راهی است که میتواند سود شرکتها را افزایش دهد. با این که جمله دکتر اصلا امیدوارکننده نبود اما تصویب آن قانون و اجرا شدنش میتواند نقطه شروع پیشرفت باشد البته همه اینها با وجود اجرا شدن همهی فاکتورهایی که برای نظام راهبری شرکتی و کنترلهای داخلی، تنظیم شده است...
حتی این جمله آخر من هم امیدوار کننده نیست...دردناک است ایران!