طاهی!·۱ سال پیشسلاماز آخرین باری که اینجا چیزی نوشتم دوماه گذشته و وقتی به آن روزها فکر میکنم میبینم دغدغهای از آن روزها دیگر در ذهنم نیست. حتی غم آن روزها…
طاهی!·۱ سال پیش04سخت تر از امروز نبود اما خوب گذشت. کنت خریدم. ببخشید پراکنده مینویسم ولی این روزها ذهن آرامی ندارم.آنچه پیداست این است که من دیگر مثل سابق…
طاهی!درسَکّو!·۱ سال پیش03سلام،امشب برای نوشتن رو به راه نیستم. فاطمه سرش به کنج تختم برخورد شدیدی داشته و خودم هم انگار همینطور. امشب دلم بستنی میخواست ولی خب کسی…
طاهی!درنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ سال پیش00سلام یحیای من!امشب آن قدر غمگینم که پناه بردهام به نوشتن و خواندن. چند روز پیش وقتی بعد از پایان پروژه رفتیم قدم بزنیم،شهریار گفت راستی تو…