داشتم کتاب کیمیاگر پائولو کوئیلیو را میخواندم که رسید به جایی که سانتیاگو روایاهای تکرار شونده ای میدید که نوید یک زندگی جدید را میداد. او رویایی در سر داشت که هر روز بی تاب ترش میکرد و اما شهامت حرکت به سمت آنرا نداشت. تا اینکه روزی در کنار گوسفندان خود در خرابه ای متروک به خواب رفت و وارد سفر بزرگی شد. شما این داستان را بخوبی میدانید اما داستان کیمیاگر چه ربطی به یافتن رسالت فردی دارد؟
اگر اکنون هیچ محدودیتی در زندگی نداشتید، چه کاری انجام میدادید؟ در چه فعالیتی گذر زمان و خستگی را متوجه نمی شوید و با تمام وجود به آن می پردازید؟ آیا این فعالیت با زندگی و شعل فعلی شما همخوانی دارد؟ اگر ندارد شما یک " زندگی نزیسته" دارید که دیر یا زود انگیزه زندگی را از شما خواهد گرفت.
در بسیار از افراد دیده ام که آرزویی چند ساله را در خود دفن کرده اند و هرگاه که از آن صحبت میکنند، آهی از ته دل میکشند و با حسرت درباره آن صحبت میکنند. آیا شما هم آرزویی در سر دارید که منتظر شرایط مناسب باشید تا آنرا پیگیری کنید؟
در سفر زندگی فراز و نشیب های زیادی وجود دارد که ما ار از رسیدن به مدینه فاضله باز میدارد و این وظیفه ماست که چگونه به رویای خود برسیم. اگر موارد زیر به وفور در زندگی شما تکرار میشود، شاید وقت آن رسیده که به سفر بزرگی بروید و خود حقیقی را کشف کنید.
اگر سردرگم هستید و از سبک زندگی خود لذت نمی برید.
اگر دائم شغل یا رشته دانشگاهی خود را تغییر میدهید.
اگر دنبال رو دیگران هستید و به توصیه آنان گوش میدهید.
اگر آرزویی در کودکی داشتید و هنوز هم شهامت بازگویی آنرا ندارید و میترسید قضاوت شوید.
اگر به دنبال یک فرصت برای رهایی از وضعیت فعلی هستید.
در جایی از داستان سانتیاگو از پیر فرزانه می پرسد، بزرکگترین فریب زندگی چیست؟
او پاسخ میدهد: بزرگترین فریب این است که مالکیت و تسلط خود در زندگی را از دست بدهیم و همه چیز را به اتفاقات و سرنوشت بسپاریم. آری اینکه در زندگی تاج قربانی به سر بزنیم و خود را اسیر سرنوشت بدانیم، راهی به سمت رسالت اصلی خود نخواهیم داشت.
یتیم شدن در مسیر زندگی
اگر به مباحث سفر زندگی یونگ آشنایی داشته باشید، او از واژه ای بنام " یتیم شدن" نام می برد. یتیمی زمانی است که فرد تنها به توانایی ها و استعدادهای خود تکیه میکند و به تنهایی وارد سفر زندگی میشود. اغلب ما علاقه داریم در این سفر کسی در کنار ما باشد و بخشی از بار سفر زندگی را به دوش بکشد اما همین وابستگی و متکی به غیر بودن، بسیاری از توانایی های ما را در نطفه خفه میکند و اجازه نمایان شدن آنرا نمی دهد.
اما یونگ معتقد است هنگامی که بعنوان یک فرد یتیم وارد دنیای جدید شوید و به تنهایی به کشف رسالت زندگی بپردازید، بسیاری از غول های نهفته شما بیدار میشوند و به کمک شما می آیند. فردی را تصور کنید که با زحمت بورسیه دانشگاهی در خارج از کشور شده و با کار نمیه وقت و تلاش بسیار سعی در گذرندان زندگی دارد. این فرد را با یک دانشجوی دیگر مقایسه کنید که بواسطه حمایت های خانواده و ثروت عظیمی به همان دانشگاه آمده است و در امنیت کامل است.
حتما بسیاری از این افراد را میشناسید که در میانه راه انگیزه خود را از دست داده اند زیرا رویایی در سر نداشته اند و بطور جدی به چنین شرایطی فکر نمی کردند. حتما حدس میزنید که احتمال موفقیت کدامیک بیشتر است؟
در زندگی نیز این اتفاق بارها و بارها تکرار میشود و فردی در سفر زندگی به موفقیت میرسد که بدانید به کدام سمت میرود. در داستان آلیس در سرزمین عجایب هنگامی که آلیس به دوراهی رسید از گربه سئوال کرد از کدام طرف باید بروم، گربه پاسخ داد به کجا می خواهی بروی؟
آلیس گفت نمیدانم. گربه جواب داد: برای تو که نمی دانی به کجا می خواهی بروی چه فرقی دارد که از سمت راست بروی یا چپ؟
این دقیقا داستان بسیار از ما را روایت میکند که بی هدف به هر سو می رویم تا رسالت اصلی خود را در زندگی بیابیم. در این بین افرادی پیدا میشوند که نقشه مسیر موفقیت خود را به ما میدهند اما این نقشه فقط برای انها کارساز بوده و ما باید نقشه خود را بیابیم.
حال ببینید به چه سمتی حرکت خواهید کرد؟ خوب به اتاق خود نگاه کنید. شاید در آن چند کتاب آموزش زبان، یک ساز و یا لباس ورزشی باشد که در گوشه ای خاک میخورند. این همان چیزی است که در اکثر خانه ها یافت میشود. اما در این بین چه کسانی میتوانند موزیسین معروفی شوند؟ چه افرادی ورزشکار حرفه ای میشوند؟ چه افرادی به یک زبان خارجی مسلط میشوند و میتوانند موقعیت های شغلی خوبی محیا کنند؟ چرا شما در میانه راه آنرا رها کردید؟
اینجاست که نقش انگیزه های اصیل فردی مطرح میشود. افرادی که دارای یک رسالت و یک ارزش مهم در زندگی هستند، به راحتی میتوانند بر مشکلات چیره شوند و در مسیر بمانند اما افرادی که نمی خواهند به تنهایی وارد سفر زندگی شوند، ناچارا با نردبان دیگران بالا می روند اما باید بدانند نردبان را روی دیوار اشتباه قرار داده اند.
برای کشف رسالت فردی به فعالیت هایی فکر کنید که معنای زندگی شما را تشکیل میدهند. مثلا کمک کردن به دیگران یا خانواده و یا امنیت کشور و....
اینها مواردی هستند که معنای زندگی شما را مشخص میکنند. ارزش ها چیزهایی هستند که فرد حتی حاضر است بخاطر آن جان خود را از دست بدهند.
اگر همین الان 50 میلیار داشتی آیا در سبک زندگی و شغل فعلی می ماندی؟
این سئوال میزان علاقه شما را به شغل فعلی نشان میدهد. بسیاری از افراد می گویند اگر چنین پولی داشتم حتی یک ساعت هم در شغل فعلی نمی ماندم. این همان جوابی است که رازهای درونی یک فرد را آشکار میکند. حال اگر این پول را داشتید، چه کاری انجام میدادید؟ چه موانعی باعث شده اند که نتوانید به ان فکر کنید؟
از او میپرسم فکر میکنی چه موانعی وجود دارد تا به آن سبک زندگی نرسی؟ چه ترس هایی وجود دارد؟
او می گوید: خب سن من بالا رفته و نمیتوانم برگزدم رشته مورد علاقه ام را بخوانم و مسیر زندگی خود را عوض کنم. مردم چه می گویند؟ اگر این کارها را انجام دهم، پولی برایم نمی ماند و…
در اینجا به او می گویم تو 2 انتخاب در زندگی داری: اول” یک قدم به عقب برداری و امنیت و روزمرگی را تجربه کنی “همانند رحم مادر که از طریق بند ناف غذایی به تو برسد و تو هم بتوانی بصورت محدود زندگی کنی…
و انتخاب دوم اینکه ” یک قدم به جلو برداری و رشد را تجربه کنی” البته فرآیند رشد و پیشرفت رنج دارد و به همین دلیل است که فقط تعداد محدودی از افراد چنین کاری را می کنند. هنگامی که فرد از حیطه امن خود خارج میشود، ناخودآگاه ناامن شده و از آنجایی که وظیفه آن اینست که بقا و زنده بودن ما را تضمین کند لذا ما را می ترساند و به خانه اول باز می گردیم. باید بدانیم حفظ شرایط فعلی یکی از مشخصات ضمیر ناخودآگاه است و این ضربه بصورت ناخواسته از این ضمیر به ما وارد میشود.
نتیجه گیری
اگر به موارد بالا به درستی عمل کنید و علایق شخصی خود را در نظر بگیرید، قطعا میتوانید به موفقیت و رضایت در زندگی دست یابید. حال در هفته آتی به این سئوالات به دقت جواب دهید و با خود عهد ببندید که یک هفته همانطور که میخواهید زندگی کنید.
اگر هیچ محدودیتی نداشتید، چگونه زندگی می کردید؟ لطفا برنامه خود را از صبح تا آخر شب بنویسید.
اگر 2 ماه به انتهای زندگی شما مانده باشد، دوست دارید این دو ماه را چطور سپری کنید؟
پس از شما، دوست دارید اطرافیان چگونه از شما یاد کنند؟
از خواندن چه کتاب و دیدن چه فیلم هایی لذت میبرید؟
به تمام این سئوالات پاسخ دهید و به مرور زندگی دلخواه خود را بیافرینید. منتظر شرایط مناسب نباشید زیرا هیچوقت نخواهد رسید.