جنبش عزت نفس در آمریکا با کتابی که در سال 1969 منتشر شد، آغاز شد و در آن کتاب ناتانیل براندن، روانشناس، استدلال میکرد که بیشتر مشکلات ذهنی یا عاطفی افراد را میتوان در عزت نفس پایین ردیابی کرد. براندن با ادعای خود مبانی جنبش عزت نفس را پایه گذاری کرد که بهبود عزت نفس یک فرد نه تنها می تواند منجر به عملکرد بهتر شود، بلکه حتی می تواند آسیب شناسی را نیز درمان کند.
از آن زمان تاکنون هزاران مقاله منتشر شده و مطالعاتی در مورد رابطه بین موفقیت و عزت نفس انجام شده است. این یک ایده محبوب نه تنها در ادبیات، بلکه در رسانه های رایج تر است. قبل از شروع بررسی پیچیدگی های عزت نفس، ضروری است که تفاوت های بین مفاهیم همپوشانی خودکارآمدی ، اعتماد به نفس و عزت نفس را باز کنیم .
زمانی که خودمان را باور کنیم، میتوانیم کنجکاوی، شگفتی، لذت خود به خود یا هر تجربهای که روح انسان را آشکار میکند، را دوباره از نو بسازیم .
تعریف تفاوت خودکارآمدی، اعتماد به نفس و عزت نفس
در حالی که اکثر مردم عموماً عزت نفس و اعتماد به نفس را دو نام برای یک چیز میدانند، و احتمالاً به ندرت به اصطلاح «خودکارآمدی» فکر میکنند، این سه اصطلاح برای روانشناسانی که آنها را مطالعه میکنند، معانی متفاوت دارند .
آلبرت بندورا روانشناس معروف خودکارآمدی را به عنوان باورهای افراد در مورد ظرفیت آنها برای تأثیرگذاری بر رویدادهای زندگی خود تعریف می کند .
این امر از جنبه مهمی با عزت نفس متفاوت است: تعریف عزت نفس اغلب بر ایده هایی در مورد ارزش یا شایستگی یک فرد استوار است، در حالی که خودکارآمدی ریشه در باورهایی درباره توانایی های فرد برای مدیریت موقعیت های آینده دارد . از این نظر، عزت نفس بیشتر یک باور متمرکز بر حال است در حالی که خودکارآمدی بیشتر یک باور آینده نگر است.
این احتمالاً پرکاربردترین اصطلاح برای مفاهیم مرتبط با توسعه شخصی است، اما هنوز در مورد اینکه اعتماد به نفس دقیقاً چیست، سردرگمی وجود دارد. یکی از پراستنادترین منابع در مورد اعتماد به نفس به آن به عنوان صرفاً اعتقاد به خود اشاره می کند .
مقاله معروف دیگری اعتماد به نفس را به عنوان انتظارات فرد از عملکرد و خود ارزیابی توانایی ها و عملکرد قبلی تعریف می کند .
در نهایت، دیکشنری آنلاین روانشناسی اعتماد به نفس را به عنوان اعتماد فرد به توانایی ها، ظرفیت ها و قضاوت های خود یا اعتقاد به اینکه می تواند با موفقیت با چالش ها و خواسته های روزانه روبرو شود، تعریف می کند .
همچنین اعتماد به نفس باعث شادی بیشتر می شود. به طور معمول، زمانی که به توانایی های خود اطمینان دارید، به دلیل موفقیت های خود شادتر هستید. وقتی نسبت به توانایی های خود احساس بهتری دارید، انرژی و انگیزه بیشتری برای اقدام و رسیدن به اهداف خود خواهید داشت .
پس اعتماد به نفس از این جهت شبیه خودکارآمدی است که بر عملکرد آینده فرد تمرکز دارد. با این حال، به نظر می رسد بر اساس عملکرد قبلی است، و بنابراین به یک معنا، آن را نیز بر گذشته تمرکز می کند.
بسیاری از روانشناسان هنگام در نظر گرفتن باورهای یک فرد در مورد توانایی های خود در مورد یک کار خاص یا مجموعه ای از وظایف، تمایل دارند به خودکارآمدی اشاره کنند، در حالی که اعتماد به نفس بیشتر به عنوان یک ویژگی گسترده تر و پایدارتر در مورد ادراک فرد از توانایی کلی نامیده می شود.
تأثیرگذارترین اشخاص در تحقیقات عزت نفس، بدون شک موریس روزنبرگ و ناتانیل براندن بودند. روزنبرگ در کتاب خود، برداشت خود را از عزت نفس مورد بحث قرار داد و مقیاس عزت نفس مورد قبول خود را معرفی کرد..
تعریف او از عزت نفس بر این فرض استوار بود که این یک باور نسبتاً پایدار در مورد ارزش کلی فرد است. این یک تعریف گسترده از عزت نفس است و آن را به عنوان یک ویژگی تعریف می کند که تحت تأثیر عوامل مختلف است و تغییر آن نسبتاً دشوار است.
در مقابل، براندن معتقد است که عزت نفس از دو مؤلفه متمایز تشکیل شده است: خودکارآمدی، یا اعتمادی که به توانایی خود برای مقابله با چالش های زندگی داریم، و احترام به خود، یا اعتقاد به اینکه ما شایسته شادی، عشق هستیم. و موفقیت .
تعاریف مشابه هستند، اما شایان ذکر است که تعریف روزنبرگ بر باورهایی در مورد ارزش خود تکیه دارد، باوری که می تواند معانی بسیار متفاوتی برای افراد مختلف داشته باشد، در حالی که براندن در مورد اینکه کدام باورها در عزت نفس نقش دارند، مشخص تر است.
در مورد کسانی که عزت نفس بیش از حد دارند چطور؟ آیا خودشیفتگی می تواند نتیجه داشتن عزت نفس بیش از حد باشد؟ یک تعریف روانشناختی می تواند این باشد که خودشیفتگی یک مقدار افراطی از خودخواهی است، همراه با دیدی بزرگ به استعدادهای خود و میل به تحسین.
عزت نفس در سطوح بالا و پایین می تواند آسیب زا باشد، بنابراین مهم است که تعادل را در وسط ایجاد کنید. دیدگاه واقع بینانه اما مثبت نسبت به خود اغلب ایده آل است.
عزت نفس از کجا می آید؟ چه تأثیری بر زندگی ما دارد؟ عزت نفس اغلب به عنوان یک ویژگی شخصیتی دیده می شود، به این معنی که تمایل به پایداری دارد.
معمولاً سه مؤلفه وجود دارد که عزت نفس را تشکیل می دهند:
• عزت نفس یک نیاز ضروری انسان است که برای بقا و رشد طبیعی و سالم حیاتی است
• عزت نفس بر اساس باورها و آگاهی فرد به طور خودکار از درون ناشی می شود
• عزت نفس در ارتباط با افکار، رفتارها، احساسات و اعمال فرد رخ می دهد.
عزت نفس یکی از انگیزه های اساسی انسان در سلسله مراتب نیازهای آبراهام مزلو است. مزلو پیشنهاد می کند که افراد هم به احترام دیگران و هم به احترام درونی نیاز دارند. این نیازها باید برآورده شوند تا یک فرد رشد کند و شکوفا شود.
این نیازها باید برآورده شوند تا فرد رشد کند و به خودشکوفایی دست یابد . اعتماد به نفس و عزت نفس دو پدیده روانشناختی نزدیک به هم هستند که هر دو بر اساس تجربیات گذشته هستند و هر دو به عملکرد آینده نگاه می کنند.
با در دست داشتن این تعاریف، میتوانیم نگاه دقیقتری به باورهای رایج و نظریههای رایج پیرامون اعتماد به نفس و عزت نفس بیندازیم.
همانطور که قبلا ذکر شد، نظریه عزت نفس براندن به یک نظریه به طور گسترده ارجاع و قابل درک تبدیل شد، اما نظریه ها و چارچوب های دیگری نیز برای درک عزت نفس در ادبیات روانشناختی وجود داشت.
سلسله مراتب نیازهای مزلو
به گفته مازلو، انسان ها باید قبل از اینکه بتوانند عزت نفس سالمی داشته باشند، نیازهای خود به ثبات فیزیولوژیکی، ایمنی، عشق و تعلق را برآورده کنند. او همچنین خاطرنشان کرد که دو نوع عزت نفس وجود دارد، یکی "بالاتر" و "پایین تر"، عزت نفس پایین از احترام دیگران ناشی می شود، در حالی که عزت نفس بالاتر از درون می آید.
در سالهای پس از معرفی سلسله مراتب نیازها، مزلو نظریه خود را برای سازگاری با نمونههای افراد بسیار خودشکوفایی که بیخانمان هستند یا افرادی که در یک منطقه خطرناک یا منطقه جنگی زندگی میکنند، اما از عزت نفس بالایی نیز برخوردار هستند، اصلاح کرد.
این سلسله مراتب دیگر به عنوان یک نظریه سختگیرانه در مورد رشد یک طرفه در نظر گرفته نمی شود، اما توضیح کلی تر از چگونگی برآورده شدن نیازهای اساسی به افراد اجازه می دهد تا آزادی و توانایی دستیابی به نیازهای پیچیده تر خود را داشته باشند.
تئوری مدیریت ترور
یک نظریه تاریکتر که برای توضیح اعتماد به نفس کمی عمیقتر در تجربیات انسانی میکاود، نظریه مدیریت ترور است .
تئوری مدیریت ترور (TMT) بر این ایده استوار است که انسان ها دارای پتانسیل زیادی برای پاسخ دهی با وحشت به آگاهی از مرگ و میر خود هستند و جهان بینی هایی که بر اعتقادات مردم در اهمیت خودشان تاکید دارند زیرا انسان ها از آنها در برابر این وحشت محافظت می کنند .تئوری مدیریت ترور معتقد است که عزت نفس به عنوان راهی برای محافظت و محافظت در برابر اضطراب شکل می گیرد متعاقباً، افراد برای اعتماد به نفس تلاش می کنند و نسبت به هر کسی یا هر چیزی که می تواند باورهای آنها را در جهان بینی آرامش بخش آنها تضعیف کند واکنش منفی نشان می دهند .
نظریه جامعهسنج
تئوری جامعهسنج نشان میدهد که عزتنفس معیاری درونی برای درجهای است که فرد در مقابل حذف دیگران توسط دیگران لحاظ میکند . این نظریه بر مفهوم عزت نفس به عنوان یک ادراک درونی فردی از پذیرش و طرد اجتماعی استوار است.
شواهد قوی برای صحت و کاربردی بودن این نظریه وجود دارد. به عنوان مثال، مطالعات نشان داده اند که نتایج رویدادهای مربوط به عزت نفس افراد به طور کلی با مفروضات آنها در مورد اینکه چگونه رویدادهای مشابه باعث می شود دیگران آنها را بپذیرند یا رد کنند مطابقت دارد .
در نهایت، شواهد نشان می دهد که طرد اجتماعی بر اساس ویژگی های شخصی باعث کاهش عزت نفس می شود .
"به خودت اعتماد کن: هر قلبی به آن ریسمان آهنی می لرزد."
رالف والدو امرسون
صرف نظر از اینکه شما شخصاً کدام نظریه را می پذیرید، نتایج اعتماد به نفس بالا عموماً مورد توافق محققان است.
یک بررسی گسترده از همبستگی های عزت نفس نشان داد که عزت نفس بالا با سلامتی بهتر، زندگی اجتماعی بهتر، محافظت در برابر اختلالات روانی و مشکلات اجتماعی، مقابله سالم و رفاه روانی مرتبط است .
کودکان با اعتماد به نفس بالا در مدرسه عملکرد بهتری دارند و در مراحل بعدی زندگی، رضایت شغلی بالاتری در میانسالی دارند. عزت نفس نیز به شدت با شادی مرتبط است، به طوری که سطوح بالاتر عزت نفس سطوح بالاتری از شادی را پیش بینی می کند. حتی مشخص شده است که اعتماد به نفس بالا شانس زنده ماندن را پس از یک عمل جراحی جدی افزایش می دهد .
همانطور که قبلا ذکر شد، هزاران مقاله در مورد اعتماد به نفس یا عزت نفس منتشر شده است، و بسیاری از این مقالات اعتماد به نفس را با موفقیت در زندگی مرتبط می کنند.
برخی از مطالعات رابطه قوی بین اعتماد به نفس و سلامت روان مثبت نشان می دهند . موفقیت افراد با عزت نفس بالا در این شش ویژگی نهفته است:
1. احساس عزت نفس بیشتر
2. لذت بیشتر در زندگی و فعالیت ها
3. رهایی از شک و تردید به خود
4. رهایی از ترس و اضطراب، رهایی از اضطراب اجتماعی و استرس کمتر
5. انرژی و انگیزه بیشتری برای عمل کردن
6. زمان لذت بخش تر در تعامل با افراد دیگر در مجامع اجتماعی. وقتی آرامش دارید و مطمئن هستید دیگران در اطراف شما احساس راحتی می کنند.
اعتماد به نفس یا عزت نفس در 25 سال گذشته در جامعه غربی مورد ستایش قرار گرفته است. در این دوران اعتقاد بر این بود که تصویر مثبت از خود، کلید یک زندگی شاد و موفق است که منجر به تولد دوران عزت نفس آموزش و پرورش شد.
به کودکان این نسل در مدارس و در خانه آموزش داده میشود که خود را خاص بدانند، فقط بر ویژگیهای مثبت خود تمرکز کنند و برای موفقیتهای بسیار کم مورد تحسین قرار گیرند.
با این حال، تحقیقات اخیر نشان می دهد که این اعمال و باورها، به جای محافظت از افراد در برابر افسردگی، ممکن است به انگیزه پایین و کاهش رفتار هدفمند کمک کنند .
اگر تقویت اعتماد به نفس در افزایش خودشیفتگی و جاه طلبی بهتر از موفقیت و موفقیت است، چه باید بکنیم؟ آیا ما ایده بهبود اعتماد به نفس را کنار می گذاریم؟
باومایستر و همکارانش پاسخی دارند. زمینه های خاصی وجود دارد که افزایش اعتماد به نفس می تواند عملکرد را بهبود بخشد و این فرصت ها را نباید نادیده گرفت.
آنها افزایش عزت نفس را توصیه می کنند، اما به شیوه ای سنجیده تر و محتاطانه تر . آنها والدین و معلمان را تشویق می کنند تا کودکان را به منظور افزایش اعتماد به نفس آنها تحسین کنند ، اما فقط به عنوان پاداشی برای رفتارهای اجتماعی مطلوب.
این روش تضمین میکند که کودکان مورد توجه مثبت قرار میگیرند و فرصتی برای رشد عزت نفس سالم دارند و این خطر را ندارد که کودکان را متقاعد کند که چه به سختی کار کنند یا نه، تواناییهای بسیار بالایی دارند.
استیو باسکین حرکت مثبت دیگری را که والدین می توانند انجام دهند بیان می کند: اجازه دادن به فرزندانشان با شکست. اخیراً والدین در محافظت از فرزندان خود در برابر دردها و مشکلات و ایجاد حباب محافظ عشق و احترام در اطراف آنها بسیار دقت کرده اند. این اغلب پیامد ناخواسته ای دارد که نه تنها از کودکان در برابر مبارزه، بلکه از رشد نیز محافظت می کند.
باسکین پیشنهاد می کند که به عنوان والدین یک گام به عقب بردارید و به کودکان اجازه دهید بفهمند چگونه با ناامیدی و درد کنار بیایند، کاری که احتمالاً منجر به توسعه انعطاف پذیری و مهارت های مقابله ای موفق خواهد شد. اگر بخواهیم همه کودکان را تشویق کنیم که نه تنها بهترین احساس خود را داشته باشند، بلکه بهترین کار خود را نیز انجام دهند، اینها راه حل های خوبی به نظر می رسند.
ترس برای محافظت از ما در برابر خطر فیزیکی وجود دارد. غریزه ما این است که از خورده شدن خود توسط یک شکارچی جلوگیری کنیم. با این حال، در غیاب چنین شکارچیانی و با محافظتی که در خانهها، اتومبیلها و شیوههای فرزندپروری ما طراحی شده است، ترس به جای آن به استرسهای امروزی واکنش نشان میدهد، که میتواند احساسات منفی گذشته از شرم ، آسیب یا ترس را تحریک کند.
این تجربیات در پسزمینه روان ما عمل میکنند و پهنای باند ذهنی و حافظه را اشغال میکنند، درست مانند برنامههای موبایلی که با استفاده از حافظه و باتری در پسزمینه تلفن شما اجرا میشوند.
هنگامی که ما در منطقه آسایش خود می مانیم و با آشنایی با فعالیت های معمول از این تجربیات محافظت می کنیم، زندگی را بدون آگاهی از توانایی خود برای رشد و توسعه قدرت ها و مهارت های جدید به سر می بریم. هر چه کمتر فرصتهای اشتباه و شکست را تجربه کنیم، بیشتر از اینکه اگر از منطقه امن خود خارج شویم، میترسیم.
با این حال، هنگامی که ما این غوطه ور شدن را انجام می دهیم، حتی بدون اعتماد به توانایی های خود، شجاعت بر ما حاکم می شود. در قلمرو دانسته ها، اعتماد به نفس بدون هیچ مانعی عمل می کند، اما در قلمرو ترس از شهامت ناشناخته است.
شجاعت معمولاً یک ویژگی اصیلتر از اعتماد به نفس است زیرا به قدرت بیشتری نیاز دارد و معمولاً یک فرد شجاع فردی بدون محدودیت برای رشد و موفقیت است.
ما می توانیم از ترس سپاسگزار باشیم. میتوانیم یاد بگیریم که مشتاقانه آن را در آغوش بگیریم، منشأ آن را درک کنیم و از آن بهعنوان نشانهای برای آنچه باید با آن برخورد کنیم، استفاده کنیم، ابزاری قدرتمند برای از بین بردن گنجههای ذهنی. و درست مثل تمیز کردن کمدهایمان، میتوانیم چیزهایی را که میخواهیم نگه داریم و چیزهایی که دیگر مناسب ما نیستند را مرتب کنیم . و وقتی پاک شد، می توانیم احساس تجدید و انرژی کنیم.
اما همیشه نمیتوان بر ترس غلبه کرد، فقط با انگشتان دست خود و امید به بهترینها.
ما انسانها موجودات عجیبی هستیم. ما انتظار داریم که ترس ما در یک لحظه ناپدید شود .
"برای ایجاد اعتماد به نفس، باید اعتماد به نفس را تمرین کنید"
مارتین سلیگمن به ما یادآوری می کند که یک تصویر مثبت از خود به خودی خود چیزی تولید نمی کند. احساس امنیت پایدار در خود از رفتار مثبت و مولد ناشی می شود .
این بدان معنا نیست که احساس امنیت و اعتماد به خود برای رفاه مهم نیست. اعتماد به نفس بالا یا خودکارآمدی با بسیاری از پیامدهای مثبت سلامت جسمی و روانی مرتبط است .
بسیاری از ما دوست داریم اعتماد به نفس بالاتری داشته باشیم، اما برای غلبه بر ناامنی، ترس و خودگویی منفی تلاش می کنیم. با کمی تأمل، سخت کوشی و شاید تغییر در ادراک، می توانیم به سمت یک باور قوی و پایدار به خود حرکت کنیم.
«بهتر زیستن نمی تواند فقط در ذهن ما وجود داشته باشد. این ترکیبی از معنای واقعی، روابط خوب و موفقیت است.»
مارتین سلیگمن
1. در حالت اعتماد به نفس بایستید یا بنشینید
ایمی کادی، روانشناس هاروارد و دیگران اثرات مثبت وضعیت بدنی مطمئن بر هورمون های ما را مورد مطالعه قرار داده اند.
به دنبال احساسات اعتماد به نفس باشید و تمرین کنید که آنها را بیشتر در بدن خود احساس کنید. پاهای خود را روی زمین احساس کنید، بدن خود را آرام و باز نگه دارید. سلطنتی فکر کن
زبان بدن شما ممکن است شخصیت شما را شکل دهد - امی کادی
پیام اصلی امی کادی در گفتگوی تد این است که وضعیت بدن فرد فقط نشان دهنده سطح اعتماد به نفس یا ناامنی نیست. وضعیت بدن پیام هایی را به مغز می فرستد که در واقع می تواند احساس شما را تغییر دهد. بنابراین، اگر میخواهید احساس قدرت بیشتری داشته باشید، صاف بنشینید، لبخند بزنید یا در یک «ژست قدرت» بایستید، و این پیام به مغز شما ارسال میشود.
2. حضور را تمرین کنید
ثابت شده است که ذهن آگاهی مزایای قابل توجهی برای سلامت جسمی و روانی شما دارد . شما می توانید ذهن آگاهی را در هر زمان و هر مکان تمرین کنید. با دنبال کردن مراحل زیر می توانید همین الان آن را امتحان کنید:
• از آگاهی خود آگاه شوید؛ یعنی شروع به مشاهده خود و اطراف خود کنید.
• با احساسات بدن، احساس پاها و دست ها، شکم و سینه، بازوها، گردن و سر خود شروع کنید.
• به جریان درون و بیرون نفس خود توجه کنید، احساسات بسیاری را که تجربه می کنید.
• اجازه دهید چشمان شما متوجه آنچه در میدان بینایی شما وجود دارد، گوش های شما، آنچه می شنوند. شاید حس بویایی و چشایی نیز به آگاهی برسد.
• از این احساسات ساده فراتر بروید تا انرژی، سکوت یا صداهایی را که شما را احاطه کرده اند، احساس کنید. حضور خود را احساس کن
3. ظرفیت خود را برای انرژی ایجاد کنید
این یعنی چی؟ کمی استرس می تواند برای هوشیار نگه داشتن ما مفید باشد و انرژی اضافی لازم برای انجام کار را به ما بدهد. سعی کنید لرزش های عصبی خود را به عنوان هیجان دوباره در نظر بگیرید! دانستن اینکه چگونه با این احساسات در بدن خود درگیر شوید، حضور شما را به جای کاهش آن گسترش می دهد.
4. به طور منظم ورزش کنید
ورزش تاثیر قوی بر اعتماد به نفس دارد. ورزش منظم باعث آزاد شدن اندورفین می شود که به نوبه خود با گیرنده های مواد افیونی در مغز ارتباط برقرار می کند، که حالت ذهنی لذت بخشی ایجاد می کند و به نوبه خود، خود را با دید مثبت تری می بینید.
هنگامی که به طور منظم ورزش می کنید، نه تنها از نظر بدنی بهتر می شوید، بلکه انگیزه بیشتری خواهید داشت تا به روش هایی عمل کنید که اعتماد به نفس شما را افزایش دهد.
5. تجسم کنید: اعتماد به نفس را تصور کنید
چشمان خود را ببندید و بدن خود را کاملا شل کنید. محکم با احساس آرامش در ارتباط باشید و در چشم ذهن خود، خود را در حال صحبت در مقابل دوربین ببینید یا هر فعالیتی را انجام دهید که برای آن اعتماد به نفس بیشتری می خواهید. اجازه دهید احساسات یک حضور راحت در بدن و ذهن شما نفوذ کند.
6. به خود اجازه دهید که در جریان باشید، ریسک کنید و اشتباه کنید
از بیرون، ما اغلب فکر می کنیم، "وای، همه از من شادتر، زیباتر، خلاق تر، موفق تر، فعال تر و غیره هستند. من آنقدر خوب نیستم که مثل آنها باشم." چیزی که ما تمایلی به در نظر گرفتن آن نداریم این است که شکست ذات موفقیت است و برای دنبال کردن اهداف خود باید سخت کار کنیم و با نقاط ضعف خود روبرو شویم. حتی کسانی که در برخی از زمینههای زندگی استثنایی هستند، احتمالاً در برخی دیگر دچار مشکل هستند.
به خودتان اجازه دهید که یادگیرنده باشید، تازه کار باشید. باور داشته باشید که خوب نیست که کامل نباشید. در واقع، شما احتمالاً در موقعیت های مشابه به دیگران الهام می دهید.
وقتی از منطقه راحتی خود خارج می شوید و چیزی جدید را شروع می کنید، محدودیت های خود را گسترش می دهید. وقتی کاری را که خارج از محدوده اعتماد شماست با موفقیت تکمیل می کنید، در حال ایجاد اعتماد به نفس در خود هستید.
7. اهداف خود را روشن کنید
پیشرفت در جهت اهداف شخصی معنادار داربستی است که اعتماد به نفس سالم بر روی آن ساخته می شود. فلوریش سلیگمن در کتاب خود PERMA را پیشنهاد میکند ، چارچوبی پنج عاملی برای رفاه که در آن حرف A به معنای موفقیت است.
سیستم اهداف SMART دستورالعملی را برای هدف گذاری ارائه می دهد که در آن اهداف خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان هستند. این سیستم مبتنی بر تحقیقاتی است که نشان می دهد این نوع اهداف منجر به دستیابی بیشتر و سازگارتر می شود .
وقتی در نظر می گیرید که چه اهدافی را می خواهید برای خود تعیین کنید، ممکن است مفید باشد که با توجه به ارزش های اصلی و اهداف زندگی خود شروع کنید . سپس میتوانید گامهای عملی برای کار در این زمینه بردارید. نوشتن بیانیه ماموریت شخصی یک راه عالی برای هدایت کردن به خودتان است.
"خوشبختی به سادگی برای ما اتفاق نمی افتد. این چیزی است که ما آن را به وقوع میپیوندیم و از انجام بهترین کار ناشی میشود.»
8. با خودتان خوب صحبت کنید
دریافت بازخورد خوب از دیگران همیشه لذت بخش است. با این حال، همیشه به دنبال تایید از بیرون خود یک دام آسان است.
«خودت را تأیید کن؛ کسی باش که کلمات تشویق کننده ای را که آرزوی شنیدن آن را داری می گوید."
با خود دلسوزی ، مهربانی و تشویق صحبت کنید . به هر حال، مهمترین رابطه ای که در زندگی تان دارید با خودتان است - آن را به یک رابطه خوب تبدیل کنید!
9. کمک بخواهید و کمک خود را به دیگران پیشنهاد دهید
بسیاری از ما به دلیل ترس از رد شدن یا ناتوان دیده شدن برای درخواست کمک تلاش می کنیم. و بسیاری به دلیل ارزش بالایی که برای اتکا به خود قائل میشود، مانع از دستیابی به دیگران میشود، حتی اگر این بخشی ضروری از تلاش برای رسیدن به اهداف ما باشد. با این حال، برعکس، یکی از ویژگی های اصلی اعتماد به نفس نیز در ارزش گذاری توسط دیگران نهفته است.
احساس تعلق در سیستم اجتماعی ما برای رفاه شخصی اساسی است .
همکاری بین مردم قوی ترین نتایج را ایجاد می کند. وقتی به دیگران نزدیک می شویم، می توانیم شاهد شکوفایی تلاش هایمان به گونه ای باشیم که هرگز به تنهایی نمی توانیم به آن دست یابیم.
"انجام مهربانی نسبت به هر تمرین دیگری که آزمایش کرده ایم، تنها قابل اعتمادترین افزایش در رفاه لحظه ای را ایجاد می کند."
مارتین سلیگمن
نکته اصلی این است که یک حس سالم اعتماد به نفس چیزی نیست که یک بار به آن دست پیدا کنیم و بعد فقط تا آخر عمر داشته باشیم. اگر شما یک والدین، معلم یا شخص دیگری هستید که به طور مکرر با کودکان ارتباط برقرار میکنید، توجه کنید که آیا میخواهید از طریق محافظت و تمجید از کودکان، عزت نفس آنها را تقویت کنید.
آنچه را که کودک را تشویق میکنید از اعمالش بیاموزد را در نظر بگیرید، فرصتهای کافی برای یادگیری ایمن از طریق شکست در اختیار آنها قرار دهید و به آنها فضایی برای ایجاد شجاعت و ابراز خودکارآمدی خود بدهید.
مهم نیست که چقدر اعتماد به نفس دارند، لحظه ای وجود خواهد داشت که باید از چاه عمیقی از عزت نفس، انعطاف پذیری و حل مشکلات استفاده کنند تا بتوانند با موفقیت در یک دنیای پیچیده و چالش برانگیز حرکت کنند.
اعتماد به نفس افزایش می یابد و از بین می رود و برای ساختن، توسعه و حفظ کار نیاز است. همه ما لحظاتی را تجربه می کنیم که اعتماد به نفس ما را به چالش می کشد. با این حال، وقتی منابع اعتماد به نفس سالم را درک می کنیم، همیشه می توانیم روی پرورش آن در درون خود کار کنیم.