ارزیابی در فرهنگ فارسی معین “بهای چیزی را معین کردن” تعریف شده است. لغت جایگزین آن در زبان فرانسه نیز “évaluer” به معنی “پیدا کردن ارزش” است. بنابراین فرایند تعیین ارزش یا اهمیت چیزی را ارزیابی گویند.
اولين تعريف ثبت شده از ارزيابي به نام رالف تايلر است. وي ارزيابي را وسيلهاي جهت سنجش ميزان رسيدن برنامه به اهداف ميداند. در اين تعريف اهداف به تغييرات مطلوب اشاره ميكرد كه انتظار ميرفت در اثر اجراي یک برنامه آموزشی در رفتار فراگيران حاصل آيد.
اندیشمندان دیگری نیز معتقد بودند كه ارزيابي به تجزيه و تحليل هزینه-فایده يك طرح پس از اجراي آن ميپردازد. اگر ارزیابی حین اجراي طرح انجام گیرد هدف آن بهبود مديريت برنامه يا اتخاذ تصميم براي ادامه، گسترش يا تجديدنظر در طرح خواهد بود. اما اگر در پايان طرح انجام شود هدف آن مشخص کردن عوامل موفقيت يا عدم موفقيت طرح است.
ارزیابی به عنوان یک فرایند ذهنی در طول تاریخ همواره با انسان بوده. اما ارزيابي در معناي رسمي آن نسبتاً جوان است و از اواخر سال هاي 1800 ميلادي به کار میرود. در طول زمان از ارزیابی تعابير و تفاسیر زيادي شده است. مثلا معلمان و كساني كه به نحوي با آموزش سرو كار داشتهاند براي اطلاع از ميزان موفقيت ياد گيرندگان از آزمون استفاده میکردند.
اولين فعاليت قابل توجه در خصوص ارزیابی مطالعه 8 ساله تابيلرواسميت (2)در سالهاي 1930 بود. اين فعاليت به نوعي آغاز يك دوره خاص در ارزيابي محسوب ميشود. اين دوره از فعاليتهاي ارزيابي مصادف با پرتاب سفينه «اسپوتنيك» توسط روسها به فضا بود كه باعث شد اصرار بر ارزيابي برنامههاي آموزشي در آن زمان و بعداً در اواخر دهه 1950 و دهه 1960 به حداكثر برسد. هدف عمده اين ارزيابيها بررسي ميزان وصول به اهداف بود.
ويس (1988) ميگويد: ما ارزیابها مطالعه خود را با اين قصد انجام ميدهيم كه به تصميمگيرندگان كمك كنيم عاقلانهتر تصميم بگيرند، شواهدي به دست ميآوريم كه موفقيتها و تنگناهاي برنامه را نشان ميدهند. برخي عاملها را كه به پيامدهاي بهتر و بدتر همراه است تشخيص ميدهيم و اغلب توجه ميكنيم كه برنامه مورد نظر چگونه در عمل كار ميكند و چرا به نتايج و اثراتي كه مشاهده كرديم منجر شده است و انتظار داريم اين دادهها در فرايند تصميمگيري وارد شود و اعمالي را كه مردم در سطح ستاد، سطوح بالاي مديريت يا سطوح بالاتر سياستگذاري انجام ميدهند زير نفوذ و تأثير قرار دهد.
برای این کار در ابتدا مجموعهای از معیارها یا هنجارها بعنوان شاخصهای ارزیابی مشخص میشوند. ارزیابی در زمینههای مختلف فعالیتهای انسانی مانند آموزش، صنعت، بهداشت، روانشناسی، مدیریت تجارت، اقتصاد، امور مالی، فناوری و سایر موارد کاربرد دارد. چند نمونه از فعالیتهایی که می توان ارزیابی کرد: ارزش یک کالا در بازار، عملکرد کاری یک فرد، کیفیت یک محصول، توسعه یک پروژه، وضعیت یک بیمار، وضعیت اقتصادی یک سازمان و غیره.
به نقل از بال و آندرسون فعاليتهاي ارزيابي را میتوان بر اساس شش هدف عمده فهرست کرد:
برای درک اهمیت مقوله ارزیابی جمله معروف پیتر دراکر را به خاطر آورید که گفت: «چیزی که نمیتوانید اندازه بگیرید، نمیتوانید مدیریت کنید». ارزیابی بیشتر قضاوت در مورد توانایی فرد یا کیفیت چیزی است. هدف اصلی ارزیابی نتیجهگیری سطح، کیفیت یا استانداردهای موجود در مورد چیزی یا شخصی است. از نتایج برای توسعه بیشتر همان چیز یا در تصمیمگیریهای مربوط به آن استفاده میشود. برای مثال، کالاها قبل از اینکه اجازه فروش در بازار را پیدا کنند توسط مقامات مورد از لحاظ کیفی مورد آزمایش قرار میگیرد. لازم به ذکر است که ارزیابی فرآیندی مستمر است.
به روشهای مختلفی میتوان ارزیابی عملکرد را سنجید که در ادامه آنها را بیشتر توضیح دادهایم:
مطالعات زیادی نشان میدهند که هم مدیران و هم کارمندان از ارزیابی سالانه طفره میروند زیرا آن را نوعی خودانتقادگری میپندارند. اما باید در نظر داشت که برای رشد و شکوفایی سازمان از آن گریزی نیست. خودارزیابی کار سادهای نیست اما در صورت انجام مزایای آن در تمام وجوه زندگی به وضوع قابل مشاهده خواهد بود. این طبیعی است که عدهای در ابتدای مواجهه با این نوع نظارت مضطرب شوند اما جای نگرانی نیست چرا که پس از مدتی به آن عادت خواهند کرد. در واقع شناخت سریع شایستگی میتواند در متوازن کردن شرایط منجر شود و به لحاظ کیفی عملکرد تیم را بهبود بخشد.
اگر کارکنان احساس کنند از طریق فرآیند خودارزیابی دیده و شنیده می شوند، به احتمال زیاد به بازخورد مدیران توجه بیشتری خواهند کرد. چرا که به این ترتیب احساس استقلال میکنند و متوجه میشوند در مورد نحوه انجام مسئولیتهایشان آزادند. همین موضوع موجب میشود شادتر، متعهدتر، سازندهتر و وفادارتر باشند.
مدیران در نتیجه خودارزیابی کارکنان به بینشهایی در مورد احساس کارکنان به کارشان، اینکه چه جایگاهی در تیم خود دارند و اینکه آیا نسبت به آن رضایت دارند یا خیر دست پیدا میکنند. درنتیجه احتمال سوء تفاهم به حداقل میرسد. همیشه بین دیدگاه یک کارمند و مدیر تفاوت وجود داشته اما بسیاری از ایدههای عالی که منجر به بهرهوری شدهاند، از سوی کارمندان ارائه شده است. خود ارزیابی کارکنان، به صاحبان و مدیران کسبوکار کمک میکند مسائل را از زاویه دید کارمندان هم ببینند.
در سایت تست پرو میتوانید با ارزیابی خود در حوزههای تخصصی و عمومی دانش خود را محک بزنید اما از نقطه نظر کسبوکاری، روشنبینی نسبت به وضعیت سازمان به مدیران کمک میکند تا نقاط ضعف و قوت نیروهای خود را به خوبی شناسایی کنند و تعیین وظایف را بر اساس شناخت انجام دهند. همچنین میتوانند با استفاده از این آگاهی حاصل شده، برنامههای آموزشی مورد نیاز برای نیروها را فراهم کنند.
یکی از تستهای خود ارزیابی معروف است که توسط ادگار شاین از اسطورههای حوزه رفتار سازمانی برای اولین بار در سال ۱۹۸۵ ارائه شد و تا به امروز توسط مدیران و محققان متعددی مورد استفاده قرار گرفته است. تست لنگرگاه شغلی ترکیبی منحصربهفرد از موارد زیر است:
تست لنگرگاههای مسیر شغلی با شناسایی حوزههای رغبتی-گرایشی به شما کمک میکند جهتگیریهای اصلی شغلی خود را کشف کنید. ۸ گرایش اصلی شغلی طبقهبندیشده در این آزمون عبارتند از:
با شناخت لنگرگاههای شغلی خود خواهید دانست که واقعا از شغل خود چه انتظاری دارید و این امر زمانی که به صورت شفاف بدانید شما در چه کارهایی خوب هستید، ارزشهای شما چیست و محرکهای شما کدامند، محقق خواهد شد.
پس از تأسیس شرکت کلیه دارایی جاری و غیر جاری آن ارزشگذاری شده و در صورتهای مالی ثبت میشوند. هر 5 سال یک بار ارزش داراییهای یک شرکت چه استهلاکپذیر و چه استهلاکناپذیر به روز میشوند که به این کار تجدید ارزیابی میگویند. طی عملیات تجدید ارزیابی کلیه داراییهای غیر نقدی و مستهلک شفافسازی میشوند. افزایش مبلغ دفتری داراییهای شرکت که نتیجه تجدید ارزیابی است دوباره در دفاتر به عنوان مازاد تجدید ارزیابی ثبت میشود و به عنوان بخشی از حقوق صاحبان سرمایه نشان داده خواهد شد.
موضوع تجدید ارزیابی ابتدا در کشورهای پیشرفته صنعتی و در دورانی که تورم کم سابقهای بر اقتصاد آنها حاکم بود مطرح شد و به تدریج واحدهای تجاری این کشورها هم به شکل اختیاری تصمیم به استفاده از آن گرفتند. علیرغم ناسازگاری که میان این مدل و مفاهیم زیربنایی نظام بهای تمام شده تاریخی وجود داشت، اجتماعات کاری این کشورها نسبت به انتشار استانداردهایی در این زمینه اقدام کردهاند. زیرا به فواید و کاربردهای آن پی برده بودند برای مثال در شرایط مشابه شرایط زیر تجدید ارزیابی بسیار راهگشا خواهد بود:
در واقع بهبود کیفیت اطلاعات ترازنامه شرکت و به روزکردن استهلاک داراییها و افزایش شفافیت مالی از مهمترین مزایای تجدید ارزیابی است.
از معایب تجدید ارزیابی هم میتوان به تفسیر نادرست افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی در بازار سرمایه اشاره کرد. چرا که مطابق استانداردهای حسابداری افزایش سرمایه، نباید از محل تجدید ارزیابی باشد؛ مگر آنکه قانون اجازه این کار را به شما داده باشد، زیرا مازاد تجدید ارزیابی از دسته درآمدهای تحقق نیافته به حساب میآید.