امروز ابرآوران دچار اختلال شده بود. به عنوان شرکتی که از خدماتشون استفاده میکنیم خیلی تحت تاثیر این اختلال قرار گرفتیم که البته بعد از دقایقی سرویس ها به حالت عادیشون برگشتن. از بقیه دوستانم در بقیه شرکت ها هم شنیدم که دچار همچین اتفاقی شدند و کلی سر و صدا کردند راجب این موضوع. بعد از این اتفاق با خودم فکر کردم چطور و کی ابرآروان تونست انقدر تو دل شرکت های ایران جاش رو باز بکنه که حالا نبودش برای دقایقی اینطور دلهره تو دل سرویس های آنلاین انداخته و ناخودآگاه یاد چندتا خاطره دیگر افتادم:
چند وقت پیش هم صحبت از خدماتدهی بد علیبابا به مسافران بود. خیلی ها مسخره میکردن، فحش می دادند که این چه سرویسی هست اومده ما داریم استفاده می کنیم.
حتی چند وقت قبلترش هم گیر داده بودن به سایت دیوار کلی از به خدماتی که میده حمله کرده بودند. یا کلی به خاطر نشت اطلاعات تپسی رو مورد حمله قرار داده بودند
چند سال پیش هم یادمه از سرویس های اوبر ایراد میگرفتند تا جایی که مدیرعاملش استعفا کرد یا همین دیروز بود که مدیرعامل ایربیانبی بابت اتفاقات تلخ اخیر در خانههای اجارهایشون معذرت خواهی کرد.
جالبتر اینکه مدیران این محصولات هیچوقت همچین اتفاقاتی رو کتمان نکردند و خطا رو پذیرفتند و بعد از معذرتخواهی قول دادند که تمام تلاششون برای جلوگیری از این اتفاقات رو بکنند.
موضوعی که مرور اتفاقات بالا نظرم رو جلب کرد، این بود که در این مدت بهندرت از بیکیفیت بودن خدمات رقبای این محصولات شنیده بودم. بله، واقعیت این است که خدماتی که همه گیر میشود و همه استفاده میکنند همیشه در معرض خطای بیشتری قرار گرفته و چون تعداد بیشتری از مردم از این خدمات استفاده میکنند قاعدتا بازخورد بد هم در مورد این خدمات بیشتر است.
با اینکه ابرآروان امروز دچار اختلال شد و اتفاق ناراحت کننده ای بود، اما بهم یادآوری کرد که توسعه یک محصول واقعی یعنی وقتی اعتقاد داری به چیزی نباید ناامید بشی ، یعنی زمین خوردن و بلند شدن دوباره و هربار بار به سبکی جدید که یک محصول پیشرو خلق میکند که بعدا همه ما توسعه دهندگان محصول، باید به عنوان یک بهروش توسعه محصول ازشون یاد کنیم.
خلاصه که هم جنبه داشته باشیم، هم دائما یکسان نباشد حال دوران :)