فرض کنید یه بیحس کننده زدین به دستتون و با چاقو شروع میکنین به بریدن دستتون! تا وقتی اون بیحس کننده وجود داره شما هیچ دردی رو حس نمیکنید اما میدونید که دارید به خودتون آسیب میزنید و بعد از اینکه اثر بیحس کننده بره قراره این درد رو حس کنید و عذاب بکشید! جسم، در طول عمر دقیقا همین نقش رو واسه روح ما بازی میکنه.
اگر کاری انجام میدیم که از نظر اخلاقی اشتباه هست ولی در اون لحظه بدون هیچ عذابوجدانی اون کارو انجام میدیم یعنی آسیبی رو به روح خودمون وارد کردیم اما اینقدر قدرت بیحسکنندهای به نام جسم زیاده که فکر میکنیم کار ما درست بوده و هیچ دردی و هیچ عذاب وجدانی رو در روح خودمون احساس نمیکنیم.
اگه ما داریم به روح خودمون با کارهای غیراخلاقی آسیب وارد میکنیم و هیچ دردی رو حس نمیکنیم چون هنوز زندهایم و هنوز نفس میکشیم! اما یه روزی میرسه که نفسمون بند میاد و مرگ میاد سراغمون.
بعد از مرگ، اثر بیحس کننده از بین خواهد رفت چون دیگه جسمی وجود نداره و ما بهطور تمام و کمال آسیبی که به روح خودمون وارد کردیم رو خواهیم چشید. بعد از مرگ دیگه بیحس کنندهای به نام جسم و دنیا وجود نخواهد داشت و تمام آسیبهایی که به روحمون وارد کردیم رو به وضوح خواهیم دید.
ما در طول عمرمون داریم بهشت و جهنمی رو واسه بعد از مرگ خودمون میسازیم که نه آتیشی داره واسه جهنمیا و نه حوری و نهر عسل داره واسه بهشتیا، چون آتیش، حوری و نهر عسل با جسم معنی میدن نه بدون جسم و ما بعد از مرگ هیچ چیزی تحت عنوان جسم نخواهیم داشت.
شاید خیلیا شنیده باشین که هیزم آتیش جهنمتونو خودتون آماده میکنین، بله جهنم ما بعد از مرگ عذابی خواهد بود که روح ما میکشه بخاطر آسیبهایی که بهش وارد کردیم و جسمی داشتیم که تمام این آسیبها رو مثل یه بیحس کننده قوی خنثی میکرد و بهشت ما حس خوبی خواهد بود که روح ما خواهد داشت از آزاد و رها بودن بعد از مرگ به دلیل آسیب نزدن بهش.
اگه در طول روز حق کسی رو پایمال میکنیم و هیچ حس بدی نسبت به این کار خودمون نداریم یعنی جسم ما اینقدر در بیحس کردن روح ما موفق بوده که باعث میشه آسیبی که به روح خودمون وارد میکنیم رو متوجه نشیم در طول عمرمون.
مراقب باشیم خیلی از این بیحس کننده استفاده نکنیم به فکر روزی باشیم که اثرش از بین خواهد رفت.