عزیزحسینی
عزیزحسینی
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

بیصدا

مسلمان به درگاهِ مسلمانی آمد
با زخمی از تازیانه‌ی طالبان،
اما تو،
با مرزهایی آهنین،
با نگاه‌هایی سردتر از بیابان.

طالبان،
از آن سوی مرز با گلوله می‌کُشد،
و تو
در این‌سوی مرز،
با تحقیر و بی‌اعتنایی.

نامت "ایران"،
رفتارت "دشمن".

اینجا آغوشی نیست،
فقط دیوارهایی بلند،
که بر پیشانی‌اش نوشته‌اند:
"ورود مسلمانانِ بی‌وطن، ممنوع."

اینجا،
همه‌ی خنجرها
از پشت،
و همه‌ی زخم‌ها
از یک دست.

افغان،
در این خاک غریب‌تر از هر بیگانه
و مظلوم‌تر از هر دشمن.

به کدامین گناه؟
که تنها جرمش،"مسلمان بودن" است
"بی وطن بودن"است
"زنده بودن" است.
یا "افغانستانی بودن" است ....؟!


عزیزحسینی


عزیزحسینیبیصداشاعرانهافغانستانظلم
🌱🤍 با کسی که دوست دارید ساعت‌ها حرف بزنید، چای بنوشید، او را از لابلای روزمرگی‌ها نجات دهید و نگذارید به همین سادگی بمیرد ‌ .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید