عزیزحسینی
عزیزحسینی
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

عزیز حسینی

بی‌تو دلم تنگ است، هر لحظه در این غم
با بغض و اشک و آه، می‌سوزم از این هم

یاد تو در جانم، شعله‌ور است هر شب
در حسرت دیدار، بی‌تابم از این غم

چشمانم از اشک پر، دلخسته و تنها
در کوچه‌های سرد، می‌گردم از این غم

قلبم به یاد تو، هر ضربه‌اش فریاد
بی‌تو تمام روز، می‌میرم از این غم

آغوش تو رؤیاست، آرامش جانم
بی تو در این دنیا، می‌پوسم از این غم

هر شب به یاد تو، در خواب و بیداری
از دوری‌ات گویم، می‌نالَم از این غم

امید به دیدارت، هر لحظه‌ام روشن
اما تو دوری و، می‌لرزم از این غم

بی تو جهان تاریک، بی‌رنگ و بی‌معنا
در لحظهٔ جدایی، می‌شکنم از این غم

تا روز دیدار باز، در حسرت دیدار
با یاد تو هر لحظه، می‌سازم از این غم

بی‌تو دلم تنگ است، هر لحظه در این غم
با بغض و اشک و آه، می‌سوزم از این غم


عزیزحسینیغزلعاشقانهدرد و اندوهجدایی
🌱🤍 با کسی که دوست دارید ساعت‌ها حرف بزنید، چای بنوشید، او را از لابلای روزمرگی‌ها نجات دهید و نگذارید به همین سادگی بمیرد ‌ .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید