همین الان خواندن را متوقف کن و جواب بده: وقتی اتفاق بدی برایت میافتد، اولین واکنشت چیست—این که ببینی تو چه کاری میتونی انجام بدی، یا این که برای کسی توضیح بدی چرا تقصیر تو نیست؟
جوابت نشان میدهد که با کدام یک از دو نگرش تحولآفرین زندگی میکنی. و اینجاست که ماجرا جالب میشود: یکیشان حرکت بیوقفه ایجاد میکند، دیگری تضمین میکند که همانجا بمانی.
وضعیت: رئیست جلوی همکاران از کارت انتقاد میکند.
واکنش الف: “باید بفهمم چه اشتباهی کردم و چطور میتونم بهترش کنم.” واکنش ب: “بذار برات توضیح بدم چرا این تقصیر من نیست و چه مشکلاتی داشتم که نتونستم…”
اگر الف را انتخاب کردی، با نگرش حملکننده عمل میکنی. اگر ب را انتخاب کردی، در نگرش حملشونده گیر کردهای.
و همین تفاوت مسیر تمام زندگیت را تعیین میکند.
تا حالا متوجه شدی که بعضی آدمها انگار همه چیزشان سر جاست؟ لزوماً باهوشتر یا باستعدادتر نیستند—فقط متفاوت عمل میکنند.
فرمول مخفیشان اینه:
✅ فقط روی چیزهایی تمرکز میکنند که کنترلشان دست خودشانه (نه چیزهایی که آرزو میکنند کنترلشان کنند)
✅ مراقبت از خود را غیرقابل مذاکره میدانند (چون آدم فرسوده به هیچ کس کمکی نمیکند)
✅ بدون احساس گناه مرز میگذارند (و واقعاً اجراشان میکنند)
✅ شکستها را اطلاعات میبینند (نه حمله شخصی به شخصیتشان)
✅ از روی فراوانی به دیگران کمک میکنند (نه از روی تهیدستی)
نتیجه؟ تبدیل میشوند به کسانی که همه دوست دارند کنارشان باشند. روابط محکمتری میسازند، در کار پیشرفت میکنند، و—اینجاست که مهم میشود—شبها راحت میخوابند.
از طرف دیگر، همهمان این آدمها را دیدهایم (شاید خودمان هم بودهایم):
❌ مشکلاتشان را با جزئیات خستهکننده توضیح میدهند
❌ منتظرند دیگران کاری را حل کنند که فقط خودشان میتوانند
❌ شرایط، دیگران، “سیستم” را مقصر میدانند
❌ با حالت بحران مداوم انرژی اطرافیان را میمکند
❌ تعجب میکنند چرا مردم از تماسهایشان طفره میروند
حقیقت تلخ؟ این نگرش نه تنها تو را عقب نگه میدارد—بلکه فعالانه همان آدمها و فرصتهایی را که میتوانند به رشدت کمک کنند، دور میکند.
سوالی که همه چیز را عوض میکند
همین حالا میخوام این کار را بکنی:
به آخرین باری فکر کن که ناراحت یا عصبانی بودی.
فوراً شروع کردی به برنامهریزی برای قدم بعدی؟
یا فوراً شروع کردی به توضیح این که چرا تقصیر تو نیست؟
صادق باش. جوابت همه چیز را درباره مقصدت فاش میکند.
چیز نگرانکنندهای در فرهنگمان متوجه شدم: داریم فعالانه نگرش حملشونده را جشن میگیریم. قربانیها را تمجید میکنیم، توضیحهای بیانتها را بهانه میآوریم، و آدمهایی که مرز میگذارند را شرمنده میکنیم.
اما واقعیت اینه: جامعه به شدت به حملکنندههای بیشتری نیاز دارد. ما به آدمهایی نیاز داریم که:
اول مسئولیت بپذیرند، هرگز بهانه نیاورند
خودشان را بسازند تا بتوانند دیگران را بلند کنند
راهحل بسازند به جای تقویت مشکلات
یادت هست که درباره افراد فداکار به عنوان ستونهای نامرئی جامعه چه گفتم؟ نگرش حملکننده راهی است که افراد فداکار از فرسودگی جلوگیری کنند و در عین حال تأثیر مثبتشان را حداکثر کنند.
میخوای برای خودت امتحانش کنی؟ آزمایش سادهای اینجا داریم:
برای ۴۸ ساعت آینده، هر بار که میخوای:
توضیح بدی چرا چیزی تقصیر تو نیست
منتظر بمونی کس دیگهای مشکلت را حل کند
شرایط بیرونی را مقصر بدونی
در عوض بپرس: “یک چیزی که در این وضعیت میتونم کنترلش کنم چیه؟”
بعد همان کار را انجام بده.
اکثر مردم این را میخوانند، سری تکان میدهند، و هیچ چیز عوض نمیکنند.
در حالت توضیح، قربانی، انتظار باقی میمانند.
اما عده کمی—شاید تو—متوجه میشوند که انتخاب نگرش حملکننده فقط درباره موفقیت شخصی نیست. درباره تبدیل شدن به نوع انسانی است که دنیا به شدت بهش نیاز داره.
سوال این نیست که آیا میتونی تغییر کنی. سوال این است که آیا تغییر خواهی کرد.
کدام نگرش را در ۲۴ ساعت آینده انتخاب خواهی کرد؟ آیندهات داره نگاهت میکنه.
بزرگترین چالشت برای رفتن از حالت “حملشونده” به “حملکننده” چیه؟ در نظرات بنویس—بیا به هم کمک کنیم تا سطحمان را بالا ببریم.