خوب این پستی که الان دارم مینویسم رو قرار بود جمعه نوشته بشه... اما واقعا اینقدر خسته بود که نتونستم این کار رو جمعه انجام بدم....طبق تعهدی که به خودم دادم قرار بود جمعه برم دوندگی، تا ظهر لفتش دادم، حال نداشتم برم، هی با خودم سر رفتن یا نرفتن، کلنجار می رفتم ...
تا اینکه ساعت حدود ۶ونیم عصر یه دوش آب سرد گرفتم (که رکورد قبلی رو زدم،۴۷ثانیه) و با همین دوش واقعا اوضاع روحی خیلی مساعد شد و عصر راه افتادم....
توی مسیر اولش تا بدنم گرم شد، خیلی خسته شدم ... ?
و همین اولش حدود ۳۰ دقیقه طول کشید تا دیگه گرم شدم و فشار کم تر شد...
چند تا از دوستای ویرگول هم بهم پیام دادن، یکی موزیک پیشنهاد داد و دیگری گفت مگه مرتاض هندی هستی که داری خودت رو با این چالش ها اذیت می کنی و دیگری هم آرزوی موفقیت کرد....
خلاصه واقعا توی این مسیر بر خلاف سری ها قبل که خیلی راحت این مسافت ۸ کیلومتری رو می رفتم، اما واقعا این سری آخر اذیت شده بودم و شاید دلیل این بود که بین دوندگیم یک هفته تاخیر افتاد ....
بهر حال به مقصد رسیدم و یه استراحت ۱۰دقیقه ای کردم و به سمت خونه حرکت کردم ...
اون ۲۰ دقیق آخر هم واقعا بهم سخت گذشت و دیگه مثل یه اسب جنگی، نفس هام به شماره افتاده بود
هی وسوسه می شدم که آژانس بگیرم برم خونه اما با این فکر و پیشنهاد مبارزه کردم و در نهایت شکستش دادم ...
الان که دارم اینو مینویسم به این فکر میکنم که این داستان که یه برنامه می چینیم، و تا بیام بهش عمل کنیم و اوایل عمل کردن به اون برنامه چقدر سخته (مثل گرم شدن من برای دوندگی) و بعدش یه مقدار فشار کمتر میشه و بعد قسمت آخر که میخوای نتیجه رو بگیری وکار رو تموم کنی، فقط باید استقامت کنی و با وسوسه تسلیم شدن مبارزه کنی ... دقیقا این فرآیند فلسفه موفقیت توی هر کاریه به نظرم...
حرفی دیگه ای نیست، فقط یه بار دیگه از حمایت ها و نقد کردناتون ممنونم ...
۱۴۰۰٫۰۶٫۱۵
تایم فرد(امین)