بعد از ۶ روز کامل استراحت امدم سر کار .
جالب هاست بدونید که من ویرگول رو بیشتر وقتی که سر کارم هستم و بیکارم میخونم و مرور میکنم
برای همین نتونستم در ۶ روز به ویرگول سر بزنم .
هفته گذشته با چندی از دوستان برای صرف شام در بیرون قرار گذاشته بودیم .
کمی زود بود برای رفتن به رستوران برای همین به پیشنهاد دوستم به خانه ایشان رفتیم و باز به پیشنهاد ایشان قرار شد کمی از فیلم "ساعت ۵ عصر " مهران مدیری را ببینیم .
خیلی وقت بود که دنبال فرصتی بودم که یک فیلم اجتمایی ببینم . کار های عطاران هم جزو همین گروه کار هاست که واقعن نیاز هست گاهی ۳ بار ببینی .
خلاصه یتویوب را به تلویزیون لینک دادیم و فیلم آغاز شد
بماند که دوستم قبل از آغاز فیلم با نقدی کاملا مطمئن نسبت به اینکه از مهران مدیری این انتظار را نداشت , عنوان کرد که اصلن فیلم خوبی نیست و بسیار درهم برهم است .
فیلم شروع شد , من که با نظری که دوستم داده بود اتفاقن با یک بک گراوند منفی شروع به دیدن فیلم کرده بودم , با گذشت کمی از فیلم شاید ۱۰ دقیقه کاملا نظرم مخالف با نظر دوستم بود .
به نظر من شخصی که از فیلم "ساعت ۵ عصر " مدیری انتقاد میکند که طنز نبود یا اصلن چی بود ما که نفهمیدیم :
۱- ان شخص ایران زندگی نکرده
۲- ان شخص در ایران زندگی کرده و در حال زندگی در ایران است
۳- ان شخص در ایران زندگی کرده و بعد به جیبوتی مهاجرت کرده
۴- ان شخص جز سریال های کانال GEM و سریال های ترکی چیزی ندیده .
به عنوان شخصی که تا ۲۹ سالگی در ایران زندگی میکردم ,
باید عنوان کنم که بدون اغراق مهران مدیری زندگی کنونی و در هم بر هم ایران را به تصویر کشیده بود.
طنزی بسیار تاریک بر فیلم حاکم است .
حتا رنگ فیلم هم کاملا از روحیه فیلم خبر می دهد
تمام دیالوگ ها بسیار هوشیارانه و کاملا حرفه ای انتخاب شده اند
اگر واقعن فکر میکند کسی که که این فیلم حرفی برای گفتن نداشت , حتمن باید از ان افراد خواست که سفری به جوامع دیگر هم بکنند تا بفهمند که چرا برای من فیلم پر از پیام بود.
لطف کنید که نظر خودتون رو بنویسید شاید من اشتباه میکنم ,