این گفتگو بین طاهره خواجهگیری و محمدرضا آقایا صورت گرفته است. این گفتگو به مناسبت ده سالگی بازار انجام شده است.
«زمانی که در حال راهاندازی باسلام بودیم و اوضاع هم به وخامت امروز نبود، افراد زیادی به ما میگفتند که دیگر امکان کار وجود ندارد؛ چون استارتآپهای بزرگ راه افتادهاند و سرمایههای بزرگ هم هزینه شدهاند. اما ما کار خودمان را کردیم. الان هم باید به محالترینها و نشدنیترینها نگاه کرد؛ آن هم محالی که حداقل ۱۰میلیون نیاز پشتش خوابیده باشد.»
محمدرضا آقایا، مدیرعامل باسلام علاوه بر این نکات، حرفهای دیگری هم دارد؛ او معتقد است که برخلاف دوره رکود و سکونی که وجود دارد، زمان قیام کارآفرینان فرارسیده تا با ایدههای متهورانه و نوآورانه خود، کشور را در مسیر درست قرار بدهند. همبنیانگذار باسلام در ادامه به نقش غرفهداران در رشد این کسبوکار، مشکلات جذب سرمایه، نیاز مبرم به برنامهنویسان خفن و نوگرا و... سخنان اشارات متعددی داشته است که در ادامه میخوانید.
باسلام رشد سریع و شهرتش را مدیون پول زیادی است که سرمایهگذارانش برایش هزینه کردهاند یا عوامل دیگری در آن دخیل بوده است؟ مثلا بارها به مدت چندین ماه در حال دیدن باسلام روی بیلبوردهای شهری هستید و به نظر میرسد که هزینههای مارکتینگ بسیار زیادی در این کسبوکار صورت میگیرد و حتی این گزاره را ایجاد کرده که پولهای خیلی بزرگی پشت این کسبوکار وجود دارد و بنگاههای اقتصادی ویژهای از این استارتآپ حمایت مالی میکنند؛ نظر خودتان چیست؟ آیا باسلام پول خیلی زیادی دارد؟
ما پول بیشتری نسبت به کسبوکارهای دیگر در استارتآپمان سرمایهگذاری نکردهایم؛ چون در اکوسیستم استارتآپی ایران کسبوکارهای زیادی فاندهای خیلی بزرگی کردهاند به ویژه از زمانی که سرمایهگذاری خارجی هم در ایران امکان یافته بود و طبق دادههایی که خود ما داریم، سرمایهگذاری در باسلام و هزینههایی که در باسلام میشود نسبت به سایر کسبوکارها خیلی بالا نیست.
من معتقدم که اگر باسلام توانسته آگاهی از برند خوبی ایجاد بکند یا بر سر زبانها بیفتد، به خاطر کارهایی که در حوزه تبلیغات و آگاهی از برند انجام میدهیم، نیست بلکه من به شخصه مهمترین دلیل رشد باسلام را مربوط به غرفهداران آن میدانم و اعتقاد دارم که ما صرفا کمی ریسک میکنیم و تکنولوژی توسعه میدهیم و کار اصلی را غرفهداران انجام میدهند.
مثلا ما ۳۰هزار کسبوکار از ۳۰هزار نقطه ایران روی باسلام داریم که هر کدام یک نبوغی دارند. من هر هفته با یکی از غرفهداران، جلسه آنلاین برگزار میکنم و سوالم از آنها این است که اگر به جای مدیرعامل باسلام بودند، چه کار میکردند و معمولا از حرفهایی که میزنند، شگفتزده میشوم. خیلی از آنها برای ارسال محصول، جلب رضایت مشتری، پیگیری مشتری و... اقداماتی انجام میدهند که واقعا شگفتانگیز است.
اغلبشان نه تحصیلات دانشگاهی دارند و نه در حوزه مارکتینگ و تبلیغات درسی خواندهاند و نه تجربه قبلی دارند و من در عجبم که این همه دانسته از کجا میآید؟! پای حرفهای هر کدام از آنها که مینشینم، فقط یاد میگیرم و حرفهایی که میزنند، برق سه فاز از کله من میپراند! اینجاست که با خودم میگویم، چقدر در کشور ظرفیت وجود دارد و چقدر منابع انسانی نابغه دارای هوش و استعداد داریم و هیچ کاری برایشان نمیکنیم.
با راهاندازی باسلام به سراغ ایدهای نو و متفاوت رفتید؛ چقدر امیدوار بودید که موفق بشوید؟ الان چقدر زمینه برای حرکت به سمت ایدههای جدید و نوآورانه مساعد است؟
الان از کل خردهفروشی ایران ۲ تا ۳درصد آنلاین شده و کل کانالهای تبلیغاتی دیجیتال هم حول و حوش همین ۳درصد میچرخند. اما بیش از ۹۷درصد خردهفروشی ایران کماکان به صورت آفلاین اداره میشود و به نظر میرسد که برای رفتن به چنین سمتی، به اندیشههای متهورانه و شجاعانه نیاز است.
به نظر من اگهر کسی به دنبال اسکیل است الان زمان بدی برای اسکی نیست و حتی استارتآپهای بزرگی مثل اوبر در زمان رکود به وجود آمدند. بنابراین، دوره رکودی هم که ما الان در ایران شاهدش هستیم، حاوی ظرفیتهای خفته اقتصادی بیشماری است که میتواند زیرساخت راهاندازی کسبوکارهای زیادی باشد.
به نظر من این تصمیم خود ماست که به مسائل جامعه از چه زاویهای نگاه بکنیم؛ همه ما از این شرایط بدی که وجود دارد، متأثر میشویم و مثلا هر روز یک سرویس از دسترس خارج میشود یا محدود میشود و مشکلاتی از این دست. شما اشاره کردید به اینکه پولهای بزرگی که پشت باسلام است؛ اما الان یک سال است که به دنبال راند دیگری از سرمایه هستیم ولی نمیتوانیم سرمایهگذار بزرگ پیدا کنیم. یک سال است که انگار کشور فریز شده و آدمها محتاط شدهاند و کسی رغبتی به سرمایهگذاری ندارد.
به کسانی که در شرایط فعلی، کسبوکار راهاندازی نمیکنند حق میدهم چون به نسبت زمانی که ما کسبوکار راهاندازی کردیم و شور و هیجانی از طرف دکتر ستاری و معاونت علمی راه افتاده بود یا رهنما و سرآوا و... سرمایهگذاریهای بزرگی میکردند، رویدادهای مختلف و متنوعی برگزار میشد و رسانههای متعددی وجود داشت برای پوشش این اخبار و به طور کلی فضای زنده ای که وجود داشت، الان اوضاع سختتر شده است. الان با یک فضای بهخوابرفته مواجه هستیم و مشکل اصلی هم کمبود سرمایه است.
وقتی ما در حال راهاندازی باسلام بودیم و اوضاع هم به وخامت امروز نبود، افراد زیادی به ما میگفتند که دیگر امکان کار وجود ندارد؛ چون استارتآپهای بزرگ راهاندازی شدهاند و سرمایههای بزرگ هزینه شدهاند.
اما کارآفرینان بزرگ جهان هم معتقدند که نسل جدید کارآفرینان معمولا زمانی به روی کار میآیند که کارآفرینان بزرگ قبلی دیگر ایدهای ندارند؛ یعنی نوآوری، ایجاد تغییر و تحول و کارهای تحولی بزرگ معمولا در زمان رکوردهای اقتصادی_اجتماعی و سیاسی بهوجود میآیند. یعنی در شرایطی که نسل قبلی کارآفرین وارد مرحله احتیاط شده است. ما الان ۸۰ میلیون نفر جمعیت داریم که سرویسهای قبلی دیگر برایشان ناکارآمد است و بنابراین به سرویسهای جدیدتر و بهینهتر نیاز دارند. من اعتقاد دارم که الان بهترین فرصت برای نوآوری است اما نوآوری رادیکال. یعنی دیگر نباید کپی کسبوکار دیگری را راهاندازی کرد.
زمانی که ما باسلام را راهاندازی کردیم خیلیها به ما میگفتند محال است که کسی بتواند از یک روستا یا از یک شهر بدون اینکه گواهی خاص یا آموزش خاصی داشته باشد، کالایی را به موقع برای مشتری ارسال کند. یعنی چنین کاری را محال میدانستند. اما تجربه ما نشان میدهد که محالترینها هم شدنی هستند.
بنابراین باید به محالترینها و نشدنیترینها نگاه کرد؛ آن هم محالی که حداقل ۱۰میلیون نیاز پشتش خوابیده باشد. اما در هر صورت هر ایده نوآورانه و متهورانه و نشدنی نیاز به پول و سرمایه دارد. بنابراین ای کاش فضایی ایجاد شود تا با بمبارانکردن ذهن مسئولان، این آگهی به آنها منتقل شود که بخشی از سرمایهها را به سمت صندوقهایی که قبلا راهاندازی شدهاند، هدایت کنند؛ یعنی صندوقهایی که در شرایط فعلی، جسارت ریسکشان کم شده و اگر کمی پول به آنها تزریق شود، میتوانند روی ایدههای نوآورانه سرمایهگذاری بکنند.
نکته مهم این است که الان دیگر دکمه برگشت به عقبی وجود ندارد. همانطور که افرادی مانند دکتر ستاری از فضای نوآوری با جسارت و هوشمندانه دفاع کردند و اگر ایشان نبودند، شهرداریها امثال اسنپ را میخواباندند، در آینده هم باید از فضای نوآوری و کسبوکارهای نوآور حمایت شود.
من چند سوال شخصیتر هم میخواهم از شما بپرسم و آن اینکه در مسیر کارآفرینی چه ترسها و استرسهایی را تا الان متحمل شدهای؟
بزرگترین استرسی که من داشته و دارم، به تامین مالی برمیگردد و الان به کابوس و بیخوابی برای من تبدیل شده است.
چگونه از این ترس و استرس عبور میکنی؟
همیشه به این مسئله فکر میکنم که قطعا راهکاری وجود دارد و تجربه من در باسلام همین را نشان میدهد. حداقل الان به این صورت فکر میکنم شاید اگر یک سال دیگر با هم گفتوگو کنیم، از این حرفم، عقبنشینی کنم ولی حداقل در شرایط سخت فعلی فکر میکنم که قطعا راهحلهای زیادی برای عبور از مسائل مالی وجود دارد.
به غیر از بحث سرمایه، چه چالش عمدهای در کسبوکارتان دارید؟
یکی از چالشهای عمدهای که ما الان با آن مواجه هستیم، بحث کمبود منابع انسانی است؛ بهویژه در بخش فنی و توسعهدهندگان محصول. از آنجایی که ما در قم مستقر هستیم که این پیام را به دیگران منتقل میکند که احتمالا زندگی در قم و کار در باسلام جذابیت لازم را ندارد، برنامهنویسان و توسعهدهندگان قدری نتوانستهایم جذب کنیم.
من الان اعلام میکنم که اگر کسی از آبوهوای آلوده تهران و شلوغیهای آنجا خسته شده و... به تیم ما در باسلام بیایند و ما از توسعهدهندگان و برنامهنویسانی که میخواهند کارهای نوآورانه و عجیب و غریب بکنند، استقبال میکنیم و میزبان خوبی برای آنها خواهیم بود. به نظرم ساختار فنی باسلام برای برنامهنویسانی که عاشق چالش و نوآوری هستند، جذاب است. مثلا اگر به نقشه ارسال محصول باسلام نگاه کنید، میبینید که روزانه از هزاران مبدا ناشناخته، هزاران محصول که حتی کسی نامشان را هم نشنیده به هزاران مقصد ناشناخته ارسال میشود و مسائل فنی این نقشه برای توسعهدهندگان ممکن است جذاب باشد.
اگر به عقب برگردید، باز هم باسلام را راهاندازی میکنید؟
قطعا بله ولی حتما زودتر سریعتر و با قدرت و تلاش بیشتر. درواقع، اگر به عقب برگردم، بیش از آنچه تا الان ریسک کردهام، ریسک میکنم. حتما هم کلهشقی بیشتری به خرج میدهم و از مسائلی که در ابتدای کار میترسیدم اگر دوباره به عقب برگردم از آنها نمیترسم.
از چه چیزهایی در ابتدای کار میترسیدید؟
ما از سرعت و از رشد سریع میترسیدیم و بارها سرعتمان را کم کردیم. چون سرعت وقتی از یک حدی بیشتر میشود، همه چیز دیوانهکننده میشود. فشار روی تیم و روی سرورها بیشتر میشود، معماری کسبوکار پیچیدهتر میشود و حتی نرخ پولسوزی را زیاد میکند. با همه این اوصاف، اگر به عقب برگردیم کمتر میترسیم.
هدف از انجام این گفتوگوها انتقال تجربه و ایجاد شور و امید در اکوسیستم است نظر شما در مورد بازار و نقشی که توانسته در اکوسیستم داشته باشد، چیست؟
از نگاه من، بازار هوشمندترین استارتآپ ایران است؛ هم به لحاظ منابع انسانی و هم معماری سازمانی. از این جهت که بدون این که بترسد بیزینس های مختلف به نوعی شرطبندی کرده و آنها را به وجود آورده است.
راهاندازی کسبوکارهای متعددی چون دیوار، بلد و... ناشی از یک روح یاغیطور است که در بخش تصمیمگیر این کسبوکار حضور دارد. همچنین سیاستهایی که در حوزه منابع انسانی دارند به نظر من خیلی عالی است و من خودم اگر بخواهم از کسبوکاری الگو بگیرم، از بازار به لحاظ منابع انسانی الگو میگیرم.
من حتی ویژنی که برای آینده باسلام در ذهن دارم، چیزی شبیه بازار میتواند باشد. مثلا شما تشخیص میدهید که در کسبوکارتان ظرفیتهایی وجود دارد که بدون اینکه هسته بیزینس شما را تهدید بکنند و بدون اینکه تمرکز شما بر هم بخورد، بیزینس های دیگری روی این ظرفیت ولو با مشارکت دیگران امکان شکلگیری و رشد دارند.
این رویکرد، رویکردی دموکرات و ناشی از یک اندیشه گسترده است. الان از طریق بازار، هزاران بیزینس دیگر در حال ارتزاق و راهاندازی هستند. ضمن اینکه با وجود پلتفرمی مثل بازار در شرایط تحریم، برنامهنویسان ایرانی بستری بهدست آوردند که میتوانند کسبوکار خود را در بستر آن راهاندازی کرده و رشد بدهند و به کاربران میلیونی دسترسی داشته باشند. در واقع از طریق بازار بخشی از ظرفیتهای خفته اقتصادی بیدار شده و اینها ارزشهای بزرگی است که بازار خلق کرده است.
بین صحبتهای خود بارها به راهاندازی کسبوکار اشاره کردید؛ کارآفرینان انگار بیرمق شدهاند؛ آیا زمان تسلیم فرارسیده یا همچنان میتوان برای ارزشآفرینی جنگید؟
اتفاقا الان زمان قیام کارآفرینان است نه از منظر سیاسی بلکه از این نظر که آنها باید وارد گود راهاندازی کسبوکار بشوند و به نظر من اگر امیدی وجود داشته باشد به اینکه کشور در مسیر درستی قرار بگیرد، قطعا این کار به دست کارآفرینان انجام میشود. برای تولید اقتصاد و تولید دانش، به یک انقلاب بنیادین کارآفرینانه نیاز داریم که همه چیز را زیر و رو کند و یک بنیان ارزشآفرین بهوجود بیاورد. اگر این قیام کارآفرینانه اتفاق بیفتد، ثروتهای خفته هزاران نفر به سمت ایدههای کارآفرینان سرازیر میشود و از راهاندازی کسبوکارهای ریز و درشت انقلابی به پا خواهد شد.