ویرگول
ورودثبت نام
tannaz
tannazگهی گریان ، گهی خندان ، گهی چون ابر سرگردان ، گهی عاقل‌تر از عاقل ، گهی نادان‌تر از نادان!
tannaz
tannaz
خواندن ۴ دقیقه·۲ روز پیش

ایا امروز یک رویا نیست که به حقیقت پیوسته؟

واژه "رویا" در لغت به معنای آنچه در خواب دیده میشود آمده است و از نظر روان شناختی «رویا» حاصل فعالیت ناخودآگاه ذهن و داستانی از آرزوها،ترس ها،و تجربه های پراکنده است و این پروسه تولید رویا چنان پیچیده است که هنوز در نوروساینس به پاسخی مشخص برای آن نرسیده اند اما تمام آن چیزی که راجبش میدانیم این است که نیرویی درونی برا خودشکوفایی و محرکی پیش برنده است و پیش تصویری ذهنیست که هر فرد از آینده مطلوب خود دارد؛ در واقع بدون رویا رشد روانی متوقف میشود چون ذهن ذاتا جست و جو گر انسان هدف والایی برای دنبال کردن ندارد و به پوچی میرسد و تاب آوری ادامه حیات را ندارد ؛همانطور که ویکتور فرانکل روانشناس فرانسوی و نویسنده کتاب انسان در جست و جوی معنا میگوید:«کسی که چرایی زندگی را یافته با هر چگونه ای خواهد ساخت» و انسان تنها با رویاست که زنده است و به تعبیری اکسیر زندگی ،رویاست که به وجود بشر معنا می بخشد.

به طور کلی با شنیدن کلمه «رویا» توصیفاتی چون بی نقص ،حیرت آور،ستودنی و... را به خاطر میاوریم پس میتوان گفت «رویای هر شخص بی نقص ترین حالتی است که برای خودش متصور میشود.»

گوتفرید لایب نیتس،فیلسوف و ریاضی دان آلمانی در قرن 18 در کتاب «تئودیسه» مطرح کرد :خداوند خیر مطلق است و موجودی که کامل باشد نمیتواند کاری را بدون حکمت و ناقص انجام دهد، و خداوند می توانست بی شمار جهان مختلف با شرایط و قوانین مختلف خلق کند؛ اما این جهان را خلق کرده و این به این معناست که جهانی که در ان زندگی میکنیم بهترین حالت ممکن را دارد.

از بزرگترین ایراد هایی که به این نظریه مطرح است این است که« اگر این بهترین جهان ممکن است ،چرا انقد شر،ظلم،بیماری و رنج وجود دارد؟» پاسخ این فیلسوف به این نقد این بود که« وجود شر در این جهان وسیله ای برای رسیدن به خیری بزرگتر است برای مثال ؛سختی ها و محدودیت ها باعث رشد اخلاق و نبوغ انسان میشود و شر نسبی بخشی از کمال کل جهان است ،و هر شر در عمق خود خیری مطلق است. و جهان مثل یک قطعه موسیقی یا اثر هنری است،شاید یک رنگ یا نت به تنهایی ناخوشایند باشند اما وقتی در ترکیب قرار بگیرند عضوی ضروری برای هماهنگی هستند؛ و شر مانند ان نت گوش خراش یا رنگ هارمونیک منفی است که وجودش برای کمال جهان ضروری است.» و این دیدگاه اوپتیسمیم نام دارد.

اگر تصور کنیم در چنین جهانی هستیم،پاسخ این سوال اساسی این است،بله؛نه تنها امروز بلکه کل این جهان یک رویاست!

آرتور شوپنهاور،نویسنده و فیلسوف آلمانی در کتاب «جهان همچو اراده و تصور» ایده دیگری را مطرح میکند.او معتقد بود جهان اساساٌ محکوم به درد و رنج است و زندگی نتیجه اراده ای کور و بی هدف است که همیشه نارضایتی و رنج تولید میکند و از نظر او جهان در بدترین حالت ممکن است یا دست کم بسیار ناکامل و دردناک است و این دیدگاه را پسیسمیم مینامد.

پسیسمیم و اوپتیسمیم دو دیدگاه کاملا متضاد هستند که یکی جهان را در بهترین حالت ممکن و دیگری دربدترین حالت ممکن توصیف میکند،و صاحب نظران هر نظریه ایده خود را بر اساس تجربیات زیسته خود ارائه داده اند و تفاوت دیدگاه هایشان به این دلیل است که هرکسی در این جهان تجربیات خیر و شر خود را دارد و این جهان خیر یا شر مطلق نیست وبه کلی تعریف خیر و شر مطلق کاری غیر ممکن است زیرا اتفاقی که برای فردی خیر مطلق است میتواند برای دیگری شر باشد و بلعکس.

این جهان ؛با تمام خیرو شرهایش زیبا است و جهانی است که در آن زندگی میکنیم و قادر نیستیم جهان دیگری را انتخاب کنیم. اگرچه این جهان هم نواقص دارد و یا میتوانست کامل تر باشد مثل جهان مثل ،افلاطون فیلسوف یونانی نظریه ای راجب دنیای کامل داشت که آن را جهان مثل نامیده بود و آن جهان را، جهانی کامل و بی نقص معرفی میکند و معتقد است تنها با ذهن و تفکر فلسفی میتوان به آن پی برد و این جهان در پشت سایه های جهانی است که در آن زندگی میکنیم.

همانطور که جهان میتواند حالت های دیگری داشته باشد ، روزی که میگذرد هم میتواند حالت های دیگری داشته باشد و چه بسا که در سایه ها حالت های دیگر آن در حال سپری شدن هستند؛اما جهان و امروز ما در حال گذشتن هستند و ما با خوردن حسرت کامل ترین حالت آن فرصت تجربه کردن خیر و شر را از خودمان دریغ میکنیم و این را در نظر نمیگیریم که ما خود نویسنده لوح سرنوشتمان هستیم و باید از تک تک لحظاتش لذت ببریم و با چشمانی باز انتخاب کنیم و از تجربیات خود درس بگیریم زیرا لحظات میگذرند و هرگز برنخواهند گشت.

این جهان و امروز شاید رویایی نباشد که ما در ذهن خود پرورانده ایم اما با لذت بردن از آن میتوان آن را به خاطره ای شیرین و تجربه ای ارزشمند بدل کرد که از رویای ما نیز دلنشین تر باشد .

به قولی شاید این دنیا مهمانی نباشد که دوست داشتی به آن دعوت شوی اما حالا که امده ای لذت ببر.

جهانآرتور شوپنهاورروان شناختینویسنده کتابرویاپردازی
۳
۰
tannaz
tannaz
گهی گریان ، گهی خندان ، گهی چون ابر سرگردان ، گهی عاقل‌تر از عاقل ، گهی نادان‌تر از نادان!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید