برای خیلی از ماها، از دبیرستان تا دانشگاه، از محل کار تا اتاق جلسات و سالن همایشها، همیشه یکی از زمانهای خاص، ایستادن روبروی جمع و ارائه یک سخنرانی یا پرزنت (presentation) بوده.
این روزها تا دلمان بخواهد، پستهای مختلفی را میتوانیم در بلاگستان فارسی و انگلیسی در مورد تکنیکها و راههای اجرای یک پرزنت خوب پیدا کنیم. اما در این نوشته کوتاه، دوست دارم به 3 نکته جالب که از نگاه من در بیشتر جلسههای سخنرانی و پرزنت دور از ذهن میماند اشاره کنم.
1- نورِ مناسب و انسانهایی خوب! (بر اساس صحبتهای برِنی بران +)
اگر قرار است در یک سالن متوسط یا بزرگ صحبت کنید، حتما قبل از شروع جلسه، از مسئول نور سالن بخواهید نوری که بر روی شما میافتد حدود 50درصد ظرفیت پروژکتورها باشد. با اینکار، شما میتوانید چهره مخاطبان خودتان را به راحتی ببینید، ریاکشنهایشان را درک کرده و با آنها تعامل چشمی داشته باشید.
خاطره: دو سال قبل، در رویداد TEDx Tehran که در سالن رودکی برگزار میشد شرکت کردم. خاطرم هست تقریبا همین مشکل نورِ زیاد، باعث شد چند نفر از سخنرانها در زمان صحبت کردن به مشکل بخورند. مدام به جلوی صحنه میآمدند، چشمشان را باریک میکردند تا بتوانند حال شرکت کنندگان را درک کنند، که آخرش هم نشد.
خانم برِنی بران (Brené Brown) در جایی از صحبتهایش میگوید:
شجاعانهترین کاری که ما در زندگیمان میتوانیم انجام دهیم، گام برداشتن در راهی است که به آن عشق داریم و البته، داشتن داستانی* منحصر به فرد در آن راه. (اهمیت «داستان گویی» در بخش دوم همین نوشته)
خانم برنی، به غیر از نور محیط، به مورد جالب دیگری هم اشاره میکند: چگونگی غلبه بر ترس مواجه شدن با مخاطبهای خاص!
شاید در خیلی از جلسات، افراد مهمی روبروی ما نشسته باشند، مثل مدیرهای چند بانک خصوصی، روسای چند شرکت بزرگ و... برای اینکه تحت تاثیر نام و عنوان این افراد نباشیم، میتوانیم آنها را در ذهنمان مثل بچههای سرتق دبستانی تصور کنیم! نگاهشان کنیم و چندبار با خودمان بگویید: "بهع! اینها هم که مثل خودم هستن". فقط مراقب باشید خندهتان نگیرد.
2- سفر کردن مخاطبان با شما (بر اساس نوشته هاروارد بیزنس +)
غالب انسانها، علاقه زیادی به شنیدن داستانها دارند. علاوه بر نقل داستان، ارائه تشبیهات جذاب در حین پرزنت، به شدت بر روی مخاطبان ما اثرگذار است.
لطفا یک لحظه تمام جلسات خوابآور و یکنواخت و بیدلیلی که دیدهاید را از ذهنتان دور کنید. باور کنید تا وقتی داستان ارزشمندی برای نقل کردن نداشته باشیم، ارزش صحبت کردن در آن مورد را هم نخواهیم داشت.
ما با داستانی که در پرزنتمان نقل میکنیم، شنوندههایمان را به یک سفر خواهیم برد. پس باید نقطه شروع و پایان داستانمان را از قبل خوب بدانیم.
فرمول مهم: موفقترین سخنرانان، سریع موضوع صحبتشان را برای مخاطب توضیح میدهند، شرح میدهند که چرا آن موضوع آنقدر برای آنها اهمیت داشته است و بعد از آن، مخاطب را قانع میکنند که چرا آن موضوع برای مخاطبانشان هم باید مهم باشد.
به یاد داشته باشید که قرار نیست در سخنرانی، از تمام مراحل کارمان حرف بزنیم، مخاطب ما خسته میشود. ما باید سخنرانیمان را محدود کنیم. پس بهتر است دقیقا یک مثال خاص از کارمان را که جذابیت بالایی دارد انتخاب کنیم و سپس در آن عمیق شویم.
3- پسزمینه اسلایدها و سایز فونت (بر اساس تجربه شخصی نویسنده)
اجازه دهید نکته سوم را از تجربه خودم در اختیارتان قرار دهم. پیش از تهیه اسلایدهای پرزنتتان، از مسئول برگزاری رویداد سوال کنید که پسزمینه صحنه (background)، روشن است یا تاریک!
این یکی از مهمترین عوامل نمایش جذاب اسلایدهای شما خواهد بود. برای مثال، در سخنرانیهای TED، غالبا صحنه تاریک است. پس اگر به رویدادی مشابه با رویداد TED دعوت شدید، پسزمینه اسلایدهایتان را مشکی قرار دهید و نوشتههایتان را به رنگ روشن، مثل سفید یا زرد. با اینکار، هم مخاطب شما به خوبی میتواند نوشتههایتان را ببیند و هم حواسش از صحبتهایتان پرت نخواهد شد.
همچنین، یادتان باشد که از فونت ریز استفاده نکنید. کلاسهای سرد و استادان ضعیف دانشگاهتان را فراموش کنید، دیگر قرار نیست کل مطلب را در اسلایدهایتان قرار دهید. یادتان باشد که فقط عناوین و اطلاعات مهم برای مخاطب شما جذاب است.
بعلاوه، از افکتهای متنی و تصویری و هر نوع background تصویر-دار جدا دوری کنید. به غیر از ویدیوها و یا تصاویری که به صورت کامل قرار به پخش آن است، شما فقط و فقط، باید چند لغت و جمله را در اسلایدهایتان نشان دهید.
پینوشت 1: داستان منحصر به فرد خودتان را پیدا کنید و آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. مردم، عاشق شنیدن داستان شما خواهند بود، چه در جمعی دوستانه، چه در سخنرانیهای شناخته شده TED.
پینوشت 2: راستی، دوست دارید که مخاطبانتان از ابتدا در برابر شما موضع نگیرند؟ پس لبخند زدن را فراموش نکنید، هیچوقت :)