ترنج
ترنج
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

در ۱۸ آبان ۱۴۰۱ چه گذشت؟

سلاااام. سلام به همه‌ی کسانی که میتوانند فارسی بخوانند.

خب امروز یه روز ظاهرا معمولی بود.

صبح رفتم بیمارستان، نوت گذاشتم و مریض ارائه دادم و ABG تفسیر کردم. و خب خوشبختانه درست تفسیر کردم.

ظهر رفتیم سلف دانشگاه عدس پلو خوردم... قرار بود ماست باشه ولی از خانم مسئول خواستم بهم ترشی بده.. خدا خیرش دهاد که قبول کرد.

بعد چیزی حدود ۲ ساعت سر کلاسی نشستیم که هیچی ازش نفهمیدم. نه تنها من که احتمالا ۹۹ درصد باقی مونده‌ی کلاس هم چیزی متوجه نشدند. و اتفاق مهم بعد از برگشت از کلاس افتاد.

مدت زیادی بود که تصمیم داشتم یه کلاس ورزشی ثبت‌نام کنم. قبلا بدنسازی رفته بودم و به علت عدم جذابیت ماجرا، نیمه کاره رهاش کردم ( مثل هزاران چیز دیگه ) بعد تصمیم گرفتم با دوستم trx برم که خب راهش یه مقدار دوره و برگشت با خستگی ورزش از اون مسیر به خونه ساعت ۷ و نیم شب پاییز یه مقدار سخته. و اینجا من برای تحقق یکی از ۳۶ آرزوی داخل دفتر جلد سرمه‌ای اقدام کردم.

یادگیری پینگ پونگ

بله خوانندگان محترم. این کاربر، این نارسیده ترنج که اندر جهان نگنجد تصمیم گرفته پینگ پونگ یاد بگیره. نه برای موفقیت بلکه برای لاغری و هماهنگی عصب و عضله. اتفاقی که توی این بازی به خوبی میفته.

خب فعلا توی مرحله‌ی گرفتن شماره حساب مسئول باشگاه برای واریز هزینه هستم و احتمالا از شنبه کلاس‌ها رو شروع میکنم. این واسم شروع یه چالش جدیده... یه کار جدید که میخوام هر طوری هست ادامه‌ش بدم. حداقل ۴ ماه و نیم آینده رو ادامه بدم... تا به یه سطح قابل قبول برسم. مربی که باهاش صحبت کردم گفت ما برای مسابقات آماده میکنیم و هدفمون فقط بازی نیست.

خب هدف من چیه؟ لاغری و کاهش وزن دوست عزیز! من به عنوان یک ترنج نارس متاسفانه از مقادیر زیادی اضافه وزن رنج میبرم. همراه با عقده‌ی ناشی از بلد نبودن هیچ گونه ورزش حتی در سطح متوسط... چرا؟ دلیلش واضحه‌‌‌.. اونقدری که در دوران مدرسه، نمره‌ی ریاضی و علوم ما اهمیت داشت، ورزشمون اهمیت نداشت... من همیشه آرزو میکردم به جای زنگ ورزش، ریاضی داشته باشیم و هیچ رابطه‌ی خوبی با معلم ورزش مدرسه ام نداشتم. حتی تربیت۱ دانشگاه هم خوب نبود... ولی از بخت خوبم تربیت ۲ دانشگاه پینگ پونگ رو گرفتم و با مربی خیلی نایسی مواجه شدم. و این بود که من رو به ورزش تنیس روی میز علاقه مند کرد.

امیدوارم دوران خوبی رو بگذرونم... بتونم ادامه بدم و حداقل پول ۴۰۰ تومنی که قراره بابت هزینه‌ی راکت پرداخت کنم حلال بشه.

به عنوان یک پیشکسوت عرض میکنم: لطفا برای ورزش و تفریح فرزندانتون وقت بذارید. چون بزرگ میشن و روزی میرسه که توی اوقات تنهاییشون هیچ کاری بلد نیستند انجام بدن. من ورزش رو ادامه میدم... به دامان ویلون باز خواهم گشت... پیانو و سه‌تار و گیتار رو هم روزهایی خواهند رسید که یاد میگیرم... من کارهای زیادی برای زندگی انجام خواهم داد. عود روشن خواهم کرد و توی این چهاردیواری، از زندگی که برای خودم خواهم سخت لذت خواهم برد. چون این زندگی منه و من میخوام بسازمش... با تمام توان تلاش کنم و بسازمش....

تو موفق میشی ترنج. من اون روزهای خوب رو میبینم...

ورزشتنیس روی میزعصر پاییزیموسیقی
گفتا من آن ترنجم..‌ کاندر جهان نگنجم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید