Mahmoudi
Mahmoudi
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

آس و پاس در لندن و پاریس



من. خدای من چقد خوشحالم شما را می بینم.

اورول. من باید بشناسمت.

من. نه ولی من می شناسم.

اورول. می توانی بنشینی.

من. البته با کمال میل

اورول. میخواهی حرف بزنی.

من. ترجیح می دهم شما حرف بزنید من گوش کنم

اورول. از چی باید حرف بزنم.

من. خیلی سوال دارم. جواب خیلی از سوالامو تو کتاباتون پیدا کردم ولی دوست دارم شما هم بگید از زندگی، از انسان...

اورول. ترجیح می دهم در مورد هوا حرف بزنم تا زندگی. به نظر شما هوا سرد نیست.

من. شاید ولی من حس نمی کنم. ذهنم درگیر است. اینکه کلی حرف داشتم ولی همش یادم رفت.

اورول. اینجوری بهتر شد شما بپرس من جواب می دهم ولی مطمئن نیستم بهترین جوابم باشد.

من. فکر می کنم شما در دوران زندگی درست عمل کردید.

اورول. اشتباهاتم کم نبود ولی شما فکر می کنی من درست عمل کردم.

من. آره حداقلش اینه که برای زندگی می جنگیدی و بر ناامیدی غلبه می کردی. چکیده زندگی شما را این می دانم. و احساس می کنم هر کی در خلاف شما قدم بر می‌دارد محکوم به شکسته. البته شاید شکست درست نباشد ولی کلمه جایگزینی ندارم.

اورول. شاید شما تصور می کنید اگر شخصی تا آخر داستان نیست یعنی مسیر ا اشتباه رفته.

من. یا شایدم من به مسیر شما اعتقاد دارم.

اورول. مسیری در جریان زندگی چیز ارزشمندی ندارم که به آن اعتقاد داشته باشی. شاید بگویم می توانی به سیگار کشیدن من اعتقاد داشته باشی چون برایم مهم بود. خنده دار . گاهی همه آنچه از زندگی می خواهیم به ما لبخند می زند و نزدیک نمی آید و ما هم از آن دوری می کنیم.

من. چیزی که شما می توانید به درستی مفهوم آن بیان کنید رنج است چون آن را حس کردید.

اورول. میخواهی تفسیرش کنم.

من. اگر ممکن است.

اورول. دست و پا زدن برای اینکه با زندگی پیش بری یا با زمان یا با مردم یا با حکومت یا با انسانیت. به نظر می رسد باید انتخاب کنی چطور می خواهی رنج بکشی. همه زندگی رنج است. ولی گاهی بعضی رنج ها همان خوشبختی هستند.

من. رنج مشکل انسان یا ایدئولوژی؟

اورول. هر دو و قطعا هر دو. ولی اراده انسان بالاتر است.

من. شما در کتاب آس و پاس در لندن و پاریس اوج بدبختی افراد رنج کشیده و خودتان رو به تصویر کشیدید.

اورول. رنج هایی فراتر از آن هم هست.

من. حتما هست و همیشه این برام سوال چرا آدمی اجازه میدهد به آن مرحله برسد یعنی هیچ تلاشی نمی کند و زندگی را همین قدر پوچ می داند.

اورول. نمی خواهی ولی تحت تأثیر همه زندگی همه اتفاقات، در آن نقطه قرار می گیری که یا امید به تغییر و زندگی بهتر داری یا در آن نقطه می مانی برای همیشه.

من. حق با شماست سرد است. من نمی خواهم در یک نقطه بمانم.

اورول. متوجه شده ام.

چیزی که مرا نکشد قوی ترم میکند. راهی به جز رسیدن به آرزوهایم ندارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید