Mahmoudi·۳ سال پیشمن ...زمینی که روی آن زندگی می کنم دنیایی درون دنیاهای بی شمار ذهنم است. اگر به روی شما لبخند می زنم در جنگی تمام عیار در ذهنم شرکت دارم. درست ح…
Mahmoudi·۳ سال پیشمن هم ...من هم می بینم، می شنوم، بو می کنم، می چشم و لمس می کنممن هم شب را شب می دانم و روز را روزمن هم از وسط همین فصل ها می گذرممن هم از بوی نان د…
Mahmoudi·۳ سال پیشامروز، آخرین روز زندگی من است.گفتنش هم ترسناک است. کل عمر یک طرف، امروز یک طرف. شاید فکر کنم کاش همین امروز را هم فرصت نداشتم. و اصلا صبح از خواب بیدار نمی شدم. دقیقا ن…
Mahmoudi·۳ سال پیشهر انسانی ارزش شنیدن دارد.ما در زندگی واقعی خود روش ها و قانون های که برای بهبود مکالمات به کار می بریم. گاهی با اصول طبقه بندی علمی و آکادمیک متفاوت است. همه ما بار…
Mahmoudi·۳ سال پیشمرگ را تشبیه می کنم در حالی که می دانم غیر ممکن است.مرگ مثل درخت در زمستان هست.مرگ مثل فرو رفتن آب در زمین است.مرگ مثل بلعیده شدن توسط جانوری است. مرگ مثل تولد است.مرگ مثل زندگی بدون آزادی اس…
Mahmoudi·۳ سال پیشآنچه می دانیم اندک است و آنچه نمی دانیم عظیم.گاهی تصوری از چیزی داریم که به نظرمان کاملا درست است. ولی در حالی که شاید کاملا برعکس باشد. تازمانی که اطلاعات ما از چیزی کامل نباشد نمی…
Mahmoudi·۳ سال پیشآس و پاس در لندن و پاریسمن. خدای من چقد خوشحالم شما را می بینم.اورول. من باید بشناسمت. من. نه ولی من می شناسم.اورول. می توانی بنشینی.من. البته با کمال میلاورول. می…
Mahmoudi·۳ سال پیشگاهی می پرسیم چرا من؟با حالتی آشفته وارد شد از دیدنش خوشحال نشدم لبخندی به لب داشت ولی لبخندی تلخ بود.هر چقدر سعی داشت آنچه در درونش می گذرد. روی صورتش به نمایش…
Mahmoudi·۳ سال پیشهمه ما گاهی آتش بدون دود هستیمماجرا از عشق آتشین دختر و پسر ترکمن، گالان و سولماز شروع می شود. که هر دو غروری بر پایه خشم علیه همه قوانین زمان خود داشتند. و هیچ کدام نمی…
Mahmoudi·۳ سال پیشعشق، هزاران راه رفته و نرفتهعشق واژه ای پر از داستان هایی به قدمت تاریخ پر از درد، پر از رسیدن و نرسیدن، پر از رنج بودن و نبودنپر از همه آنچه ما را به صعود و سقوط نزدی…