عشق
واژه ای پر از داستان هایی به قدمت تاریخ
پر از درد، پر از رسیدن و نرسیدن، پر از رنج بودن و نبودن
پر از همه آنچه ما را به صعود و سقوط نزدیک می کند
هر کدام تفسیری از عشق داریم به اندازه تمام کلمات ذهنمان عشق را داریم یا میخواهیم داشته باشیم
خیلی از ما عشق مادرمان عشق پدرمان را لمس کردیم از آنجا بود که متوجه شدیم تنها نیستیم تکیه گاهی را به اندازه کوه حس می کردیم و از دنیای اطرافمان فارغ بودیم ولی انسان هایی هم هستن که این عشق را تجربه نکردند هر کدام از ما زندگی متفاوت داشتیم پس به اندازه تمام افراد دنیا ما تصاویر متفاوتی از عشق داریم یک مادر چنان از عشق فرزندش لبریز می شود که هستی خودش را در گرو هستی فرزندش می داند و هر شخص دیگری که ما می توانیم عشق را با وجود او تفسیر کنیم ولی به اعتقاد خیلی از بزرگان سنگ بنای جهان عشق و محبت است که موتور محرک ما در زندگی به سوی همه آنچه از دنیا می خواهیم و همه آنچه از خود انتظار داریم، هست.
عشق را نوری می دانم که فراتر از هر قانونی ما را به جلو هل می دهد برای بیان فردی به نام من