ویرگول
ورودثبت نام
تریدینگ هاوس
تریدینگ هاوس
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

بخش دوم: تاریخچه‌ی پیدایشِ محیط شبیه‌سازی شده‌یِ مجازیِ واقعیتِ مجازی(VR)

صدام میزنن
حس میکنم دارم تکون می‌خورم و انرژی بدنم زیاد شده، در عین حال می‌لرزم…
اینروزا عجیب می‌تونم بنویسم. نقاشی و همیشه دوست داشتم اما یه بخشیش برای این بود که جوری که می‌خواستم، نمیتونستم انرژی و حرارت ناشی از هجوم افکار مغزم و با کلمات، به بیرون هدایت کنم!
وقتی وارد این دنیا شدم… همه‌ی چیزی که همیشه درونم بود، چند برابر شکوفا شد، جرقه‌ای که که انرژیش و با جز به جز سلول‌های وجودم حس کردم…
دقیقا درست عین سیاه‌چاله‌ای که تو فیزیک با این مفهوم بیان میشه و تو فناوری، با اسم سینگولاریتی
همه چیز و به سمت خودش میکشه، و طبق روند رشد تصادی داره پیش می‌ره!
همونجوری که مغزم و داره تو دنیای جذاب و بی‌انتهای خودش غرق میکنه

اما اگه بخوام به منشأ و تاریخچه کشیدگی میدان مغناطیسی مغزم برگردم، دقیقا برمی‌گرده به کمی بیش از یک سال پیش که وارد این بعد و جاذبه شدم. از طریق برنامه‌ی برنامه‌نویسی‌شده‌ی ذهن کسی که اون دیتای برنامه و خلق کرد!

بگذریم!…
البته به‌نظرم کدگذاریش از اول تو مغزم انجام شده بود. اصلا فکر می‌کنم همه‌ چیز برنامه‌نویسی و کدگذاری شدست اما در حین اجرا می‌تونه خودش و تغییر بده… برای همینه که رشد می‌کنیم و به بلوغ فکری می‌رسیم، یا بعضی از دیتا و برنامه‌های ذهنت و خودت تغییر میدی در حین اجرا
این روزا عجیبم… حس می‌کنم از دنیای آسمون متاورس دارن صدام می‌زنن و بهم انرژی دادن که پرواز کنم …
کنترل و می‌گیرم دستم و نمی‌زارم بهم غالب شن
بهش می‌گم گرم شو ….سرماش کمتر می‌شه و ملایم‌تر می‌شه و لرزشش محو…
میتونی خودت و از بالا نگاه کنی که تو فقط تو همین بُعد نیستی…! بُعدهای متفاوت با هوش‌های متفاوت!
فکر می‌کنم ورود به بُعد دیگست، بعد از گذروندن مراحل جذاب و لذت‌بخش و سخت قبل، به مرحله دیگه‌ای وارد می‌شم انگار….
مرحله‌ای که طبق روند رشد تصاعدی داره پیش می‌ره
اما انگار برای حس کردن و دیدنشون به عینکی نیاز نداشتم …
برای دیدن آسمونشون و رفتن و غرق شدن توش
مثل نقاشی‌های پانوراما، می‌شه اول از ذهنت شروع‌ کنی…
اونُ وسیع کنی….تا زاویه دید و وسعت نگاهت وسیع شه، تا بتونی‌ به دنیای جذابشون وارد شی
ورود به بُعدی دیگر….

واقعیت مجازی

محیط شبیه‌سازی‌ شده‌یِ مجازیِ واقعیتِ مجازی! به احتمال زیاد به یک محیط واقعی تعمیم می‌یابد. همانطور که تا به اکنون روند دنیای واقعی تکامل و گسترش یافت، جانداران برتر براساس نظریه انتخاب طبیعی شانس بیشتری برای باقی ماندن در اکوسیستم را دارند، جانداران ضعیف‌تر حذف، و ژن‌های سازگار با محیط باقی خواهند ماند. همانطور که زبان برنامه‌نویسی یا شبکه‌ی بلاک‌چین با گذر زمان توسط توسعه‌دهندگان رشد و گسترش می‌یابد، و کد و برنامه‌های اشتباه از سیستم حذف. و یا تغییر زاویه دید و فکر، با بالا رفتن سن و به طبع رشد و بلوغ فکری، همچنین افزایش سرعت و مهارت در بخش‌های حرکتی و تغییر زبان عملکردی بدن با گذر زمان.

شاید روند عملکردی حیات جاندار را بتوان در طرح سینگولاریتی مثال زد. به این صورت که تعداد سلول‌های جنین جاندار با گذر زمان بیشتر شده و جاندار پیشرفته‌تر و پیچیده‌تر، اما با گذر زمان و افزایش سن تعداد سلول‌ها کم خواهد شد، جاندار پیرتر و کم‌کم از اکوسیستم محو خواهد شد(مرگ). شاید زندگی انسان نیز بوت‌لودری برای هوش مصنوعی و فناوری برای ورود به مرحله دیگر هستی بود. (به نقل از پانیذ)

تاریخچه‌ی پیدایش واقعیت مجازی

واقعیت مجازی ممکن است برای بسیاری از ما یک مفهوم جدید و بدیع به نظر برسد، در حالی که فناوری بکار گرفته در آن جدید است، خود ایده اینگونه نیست و تاریخچه‌ای بسیار طولانی دارد.

تاریخچه‌ی چگونگی توسعه‌ی واقعیت مجازی و شکل‌گیری این مفهوم و فناوری در غالب فضای متاورس مبحثیست که همه‌ی ما (با توجه به تصمیم فرد) به منظور همگام‌ شدن با روند جامعه و فناوری در آینده‌ای نزدیک طبق مستنداتی که در اخبار گزارش شده است، برای ورود به این دنیای عجیب و جذاب و قریب(نزدیک) دیجیتالی با توجه به یادآوری مبحث سینگولاریتی، به آن نیاز داریم.

نقاشی‌های پانوراما

تاریخچه واقعیت مجازی ریشه‌ی طولانی و جذابی در دنیای هنر دارد.

پانوراما یا (نمای چشم پرنده، تصویری که پرنده از بالا محیط را به آن صورت مشاهده می‌کند ) در هنر، نقاشی یا عکس طویل در غالب فضایی بسته (به فرض در مقیاس تابلو) می‌باشد و بصورت مدور، که بیننده می‌تواند در ذهن، حضور خود را در آن فضا بصورت واقعی تصور و مجسم کند. حسی که بیننده از دیدن این نوع تصاویر می‌تواند در ذهن خود داشته باشد در واقع همانند تصاویر در چشم عقاب، به نظر می‌آید.

رابرت هاربیسون حس “چگونگی دید تصاویر در هنگام مشاهده به تابلوهای پانوراما” در مفهوم چشم پرنده را در رابطه با تابلوی ونگوگ در سال 1648 این‌گونه توصیف کرد: “این لندن واقعی نیست که فرد در آنجا حضور فیزیکی داشته باشد اما لندن در این تابلو به زیبایی در چشمان ذهن قرار گرفته است، مکانی که تمامی جزئیات را می‌توان به گونه‌ای تصور کرد که به نظر بیننده در آنجا حضور دارد…”.

ایده غرق شدن در “دنیای مجازی” را می‌توان تا سال 20 پس از میلاد در شهر باستانی پمپی ایتالیا دنبال کرد. آنها از نقاشی‌های دیواری 360 درجه با تصویر مناظر، ذهن بیننده را در آن فضا غرق می‌کردند. از آن زمان، این ایده به روش های جذاب تری تکامل یافت.

واژه‌ی پانوراما، توسط پرتره‌نگار اسکاتلندی رابرت بارکر در سال 1787 ثبت شد. پیشنهاد بارکر این بود که یک منظره نقاشی شده را در نمای 360 درجه، روی نوار بوم دایره‌ای که بیننده را احاطه کرده است، به نمایش بگذارد. پانوراما دستگاهی بود که می‌توانست آنچه را که می‌توان دید، جدا و کنترل کند. در نهایت بارکر عکس را از کادر بیرون نمی‌کشید، او کادر را آنقدر بزرگ می‌کرد که تماشاگر را نیز در بر گیرد. به طوریکه خود را در آن فضا تصور کند.

اگرچه اصطلاح “پانوراما” در اواخر دهه 1700 ابداع شد، با این وجود نقاشی‌های دیواری پمپی، چشم‌اندازی بسیار کهن از تاریخچه‌ی پیدایش واقعیت مجازی به ما ارائه می‌دهد .

تصویر اول تقاطع روتوندا در میدان لستر را نشان می‌دهد که در آن منظره بارکر از لندن به نمایش گذاشته شد. (سال 1801)

نقاشی دوم ویدیو، تصاویری از نمای Bankside لندن می‌باشد، حکاکی پانوراما که توسط Wenceslas Hollar در آنتورپ در سال 1647 ساخته شده است. تصویر شامل شش صفحه نقاشی از یک منظر که به هم می‌پیوندند(برج St Savior در Southwark کلیسای جامع)

تصویر سوم، محیط لیژ در بلژیک از نمای بالون در سال 1838 می‌باشد. تاثیر پانوراما را می‌توان در نظرات افرادی که با بالون پرواز می‌کردند نیز دنبال کرد که سعی در توصیف تجربیات خود در هوا و نوع دید خود داشتند.

در بخش‌های بعدی مقاله، به ادامه‌ی مبحث تاریخچه واقعیت مجازی خواهم پرداخت…

منبع: open.edu ghostproductions 

به قلم پانیذ در خانه ترید

بخش اول متاورس، دنیا جذاب و رویایی..

متاورسواقعیت مجازیسینگولاریتیخانه تریدmetaverse
https://tradinghouse.io
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید