سلام سلام. من دوباره محو شدم رفتم. ولی دوباره برگشتم:)). پس شادی کنید(الکی مثلا خیلی خوشحالید از دیدنم😂😂😂)
این چند وقت خیلی درگیر المپیاد بودم و غوطه ور در سخنان جناب مولانا و سعدی و حافظ. به نظرم یکی از تجربه های خیلی خوب زندگیم بود. البته که هنوز تموم نشده منتها تا همینجا به نظرم به شدت تجربه ی قشنگیه. مخصوصا اینکه فضای ادبیات فارسی، به شدت فضای قشنگیه و ترکیبی از تمام فضاهاست. از فضاهای عرفانی گرفته تا فضاهای عاشقانه، حماسی، تعلیمی و... .
منتها، شاید مهم ترین چیزی که یاد گرفتم این بود:«ادبیات، راستگوترین راوی تاریخ و هویت یک ملته»
چرا؟
ادبیات از اعماق وجود آدما میاد. هر چقدرم که خفقان و سانسور باشه، بازهم از لای بندی، کلمه ای، اصطلاحی عبارتی، واقعیات اون زمانه درز میکنه بیرون؛ این در حالیه که تاریخ رو معمولا فاتحان مینویسن و همیشه حقیقت معلوم نیست تو گفته هاشون یا حداقل تشخیصش خیلی سخت میشه. ازین جهت، ادبیات بهترین راه برای شناخت یک ملته. به عبارت دیگه، ادبیات، شناسنامه ی یک ملته.
و اما یه سوال: به نظر شما، چرا ادبیات فارسی تا این حد غنیه و همه مدل موضوع و فضا توش پیدا میشه؟