شازده کوچولو از آن دسته کتاب های است که در هربار خواندنش حرفهای تازهای برای خواننده دارد
آنتوان دوسنت اگزوپری فرزند سوم ژان دو سنت اگزوپری سال ۱۹۰۰ در شهر لیون زاده شد.
اگزوپری نویسنده ای است انسان دوست، نازک خیال، باذوق و توانا. شیوه نگارشش بسیار ساده ،شیرین و روان است.
مطالب عمیق فلسفی را در قالب عبارت های بسیار ساده، کوتاه و تقریبا بچگانه ،چنان استادانه بیان کرده است که خواننده را مجذوب و مسحور زیبای کلام و بلندی فکر می کند.
شاهکار شازده کوچولو اثری زیبا و خیالی است که در آن فلسفه دوست داشتن ، علاقه و عواطف انسانی به ساده ترین و عمیق ترین شکل ممکن بیان شده است . نویسنده نیز با زیرکی در سراسر کتاب از کسانی که دلبسته به مادیات و خودخواهی های خود شدند و از پاکی و انسانیت به دور افتادند با نام آدم بزرگ ها یاد می کند .
مترجم معتقد است نیشی که این نویسنده ی نکتهسنج به آدم بزرگ های خود بین میزند در بسیاری موارد، برای ما فارسی زبانان یادآور نیش عارفانه حافظ شیرین سخن و مولانای بزرگ است.
برخلاف نثر روان و ساده ای که این کتاب دارد از ویژگی های عمیق فلسفی ،معنایی، جامعه شناختی و روانشناختی بهرهمند است.
برای خرید کتاب از سایت یونی بوک کلیک کنید.
داستان از جایی شروع می شود که مرد خلبانی پس از فرود آمدن در صحرای آفریقا به علت خرابی هواپیمایش، با پسر بچه ای روبه رو
می شود که از سیاره ای دیگر آمده است.و ۸ روز را اینگونه سر می کند
خلبان نام شازده کوچولو به او می دهد
شازده کوچولو داستان زندگی اش را برای خلبان تعریف می کند، از او می خواهد برایش نقاشی بکشد، از گل سرخش برای خلبان می گوید و …
تعریف می کند که غرور و خواسته های گل سرخ به قدری زیاد است که شازده کوچولو سرانجام او را رها کرده و سفرش به سیاره های دیگر را آغاز می کند.
شازده کوچولو در سفرش به هفت سیاره سفر می کند و با هفت بزرگسال عجیب روبه رو می شود:
در سیاره ی اول پادشاهی تک و تنها زندگی می کرده که حتی کسی را نداشته که برایش پادشاهی کند….
در سیاره دوم با مردی متکبر روبرو شد …
در سیاره سوم با فردی دائم الخمر آشنا می شود….
سیاره ی چهارم محل زندگی تاجری بود که پیوسته در حال شمارش تعداد ستاره ها بود…
در سیاره پنجم با فانوس بانی مواجه می شود…
و در سیاره ششم با جغرافی دانی آشنا شد …
جغرافی دان به شازده کوچولو توصیه می کند که به زمین سفر کند …
بخشی از کتاب :
شازده کوچولو گفت: اهلی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: اهلی کردن چیز بسیار فراموش شده است یعنی علاقه ایجاد کردن !
روباه گفت: تو برای من هنوز پسر بچه ای بیش نیستی مثل صدها هزار پسر بچه دیگر و من نیازی به تو ندارم ، تو هم نیازی به من نداری من نیز برای تو روباهی هستم شبیه به صدها هزار روباه دیگر! ولی تو اگر مرا اهلی کنی هر دو به هم نیازمند خواهیم شد تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود!.
نویسنده : مهلا فرخزاد
برای خرید کتاب از سایت یونی بوک کلیک کنید.
استفاده از مطالب با ذکر منبع (یونی بوک) بلا مانع است.