نویسنده: دکتر وحید رواقی، استادیار سلامت جامعهٔ دانشکدهٔ دندانپزشکی، دانشگاه بیرمنگام انگلستان
تصویر زیر بخشی از اساسنامهٔ سندیکای دندانپزشکان ایران است. تاریخ نگارش آن به شصت و شش سال پیش بازمیگردد. این اساسنامه نشان میدهد گروهی از نسل اول دندانپزشکان ایران باور داشتهاند حرفهٔ دندانپزشکی علاوه بر درمانگری وظایف دیگری نیز دارد. دههها پس از نگارش این اساسنامه، حرفهٔ دندانپزشکی تا چه اندازه توانسته است به اهداف نسل اول دندانپزشکان ایرانی پایبند بماند؟ در این یادداشت به دو مورد از وظایف ذکرشده در این اساسنامه اشاره میکنم.
یکی از وظایفی که این اساسنامه نگاشته است بازخواست دندانپزشکانی است که ضوابط لازم درارتباط با بیماران را رعایت نکردهاند. از یادگارهای دوران اقتدار حرفهٔ پزشکی اعطای حق داوری به صاحبان این حرفههاست. پزشکان این برتری را بر دیگر حرفهها دارند تا پیش از پاسخگویی به نهادهای قانونی در مورد خطاهای احتمالیشان، در پیشگاه همکاران خود مورد داوری قرار گیرند. این رابطه قراردادی است و تا ابد پابرجا نمیماند. در صورتی که جامعه احساس کند حرفهٔ پزشکی منافع اعضا و یا درآمد و تجارت خود را بر منافع جامعه و بیماران ترجیح داده است، دیر یا زود خواستار بازپسگیری این حق داوری خواهد شد. واقعیت آن است که روند استیضاح و محاکمه حرفهٔ پزشکی ایران مدتهاست آغاز شده است. اعتراضات فراگیر اجتماعی به این حرفه که در قالب درخواست نصب کارتخوان در مطبهای پزشکان دیده و شنیده میشود، پیام هشداری آشکار از سوی جامعه مبنی بر بیاعتمادی بخشی از جامعه به حرفهٔ پزشکی است. در صورت تداوم وضعیت فعلی، بازپسگیری حق داوری از حرفهٔ پزشکی کمترین سرانجام سلب اعتماد جامعه خواهد بود. این واقعیت که بخشی از جامعه نهادهای دولتی را از نهاد پزشکی قابل اعتمادتر میداند، احتمالاً بسیاری را شگفتزده و آزرده کرده است؛ از این رو، تمایلی به پذیرش واقعیبودن این بیاعتمادی ندارند. این نگاه خوشباورانه گمان میکند اعتراضات به حرفهٔ پزشکی توطئهای برای براندازی این حرفه از جایگاه رفیع مرجعیت اجتماعی است. این نگاه که نشانههایی از آن در حرفهٔ دندانپزشکی ایران نیز دیده و شنیده میشود، از توطئهٔ موهوم رسانهها و نهادهای ناشناخته برای آیندهٔ حرفهٔ پزشکی و دندانپزشکی خطرناکترست.
از دیگر وظایفی که نزدیک به هفتاد سال پیش سندیکای دندانپزشکی ایران برای خود در نظر گرفته، اظهار نظر در مورد مسائلی است که به حرفهٔ دندانپزشکی مربوط میشود. در حالی که باید از یک سو به هوشیاری تدوینکنندگان این اساسنامه افتخار کنیم، از سوی دیگر باید شرمسار باشیم که سالها پس از تدوین این اساسنامه، حرفهٔ دندانپزشکی هیچ سازوکاری برای ارتباط با افکار عمومی و پاسخگویی به جامعه طراحی نکرده است. این در حالی است که در سالهای حضور شبکههای اجتماعی، اطلاعات پزشکی دیگر گنجینهٔ سربستهای که کلید آن در اختیار پزشکان باشد نیست. شاید باورپذیر نباشد، اما واقعیت آن است که حرفهٔ دندانپزشکی در تمام این سالها و علیرغم ادعاهای بسیار، در پاسداری از سلامت جامعه حتی یک راهنمای سلامت دهان برای شهروندان معرفی نکرده است. اگر شهروندان ایرانی، سرگردان میان دریای اطلاعات درست و نادرست، بخواهند درباره بیخطربودن خمیردندان توسط کودکانشان سؤال کنند، دربارهٔ مضرات درمانهای زیبایی دندانپزشکی پرسوجو کنند یا بخواهند بدانند دندانهای شیری ارزش نگهداری دارند، از چه راهی میتوانند به این اطلاعات صحیح دست یابند؟ نتیجهٔ این سهلانگاری، واگذاری میدان به جاهلانی است که در این میدان بیرقیب یکهتازی میکنند، از خطرناکبودن خمیردندان میگویند یا در صداوسیما مالیدن عسل به دندان را ترویج میکنند. پاسخ حرفهٔ دندانپزشکی به این اطلاعات نادرست کجاست؟ کسی از حرفهٔ دندانپزشکی انتظار ندارد جاهطلبانه بهدنبال کسب مرجعیت در وقایع اجتماعی و سیاسی باشد، اما از حرفهٔ دنداپزشکی انتظار میرود به وظایف ذاتی خود که همانا دادن اطلاعات صحیح دربارهٔ سلامت دهان و دندانپزشکی است، عمل کند. از این رو تدوین راهنمای علمی سلامت دهان مشابه آنچه توسط نهادهای علمی در کشورهای دیگر تهیه شده است، ضرورت دارد. حرفهٔ دندانپزشکی ایران همچنین موظف است در مقابل نشر اخبار نادرست به گفتوگو با رسانهها بپردازد. معرفی نمایندهٔ علمی برای پاسخگویی و توضیح مطالب منتشرشده در رسانهها و اعلام نظر در مقابل اطلاعات نادرست گام دیگری برای مشارکت در سلامت دهان جامعه است.
در سالهای اخیر جامعهٔ دندانپزشکی ایران در قبال اتهام گرانفروشی به حرفه خود توانسته است در کمتر از یک روز نمایندگانش را به پربینندهترین برنامهٔ خبری سیما برساند تا از حیثیت حرفهٔ دندانپزشکی دفاع کند. در نتیجه، نداشتن نفوذ رسانهای بهانهٔ خوبی برای این مسئولیتگریزی و تنهاگذاشتن شهروندان در مقابل اطلاعات نادرست نیست. از زمان پذیرش حرفهٔ دندانپزشکی در میان رشتههای دانشگاهی در دو قرن گذشته، این حرفه روی رشتهٔ نازکی میان حرفهٔ سلامت و تجارت بندبازی کرده است. در حال حاضر، روی تجاری حرفهٔ دندانپزشکی ایران لمینیتفروشان اینستاگرامی، نابغههای خودخوانده، کاسبان لبخند و پدران نوظهور این حرفهاند، آنها که روی صحنههای کارگردانیشده توسط مدیران شرکتهای دندانپزشکی دربارهٔ فوتوفن زیبایی کامپوزیت و ایمپلنتهایشان سخنوری میکنند. درمانهایی که در خوشبینانهترین حالت مواهب آن نصیب گروه کوچکی از ثروتمندان جامعه میشود. آیا این حرفه روی دیگری که مردم عادی بدون پرداخت هزینهای از آن بهرهمند شود نیز دارد؟
مشارکت دندانپزشکان در مدیریت سلامت دهان کشور، آن گونه که انجمنهای دندانپزشکی مدام بر آن تکیه میکنند، میتواند اتفاق خوشایندی باشد. اما برای مشارکت در مدیریت سلامت دهان نیازی به نشستن پشت میزهای مدیریت وزارتخانه و دسترسیداشتن به بودجه های دولتی نیست. این گوی و میدان سالهاست برای نهادهای حرفهٔ دندانپزشکی ایران فراهم شده است. حرفهٔ دندانپزشکی ایران برای اثبات شایستگی خود برای مشارکت در سلامت دهان میتواند در اولین گام تدبیری برای پاسخگویی به سؤالات جامعه بیندیشد. تا زمانی که گوی و میدان فعلی به حال خود رها شده، تلاش برای بازی در میدانی دیگر، آن هم میدانی که پای میز و صندلیهای دولتی در میان است، بیش از آن که به دلسوزی برای سلامت دهان تعبیر شود، به تمنای وصال قدرت از سوی تشنهکامان نشسته بر دریای سیاست تعبیر خواهد شد.