وهاب خوشمقام
وهاب خوشمقام
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

بازی Prince of Persia 2008 بعد از حدود 10 سال

الان که بحث بازی جدید شاهزاده ایرانی داغ است، شاید بد نباشد سری به بازی‌های قدیمی این سری دوست داشتنی بزنیم. باید از همان اول بگویم که من این بازی را زمانی که در سال 2008 عرضه شد، تمام نکردم و نیمه تمام گذاشتم. حدود دو یا سه هفته پیش، دوباره بازی را نصب کردم به امید این که بازی را تمام کنم.

داستان این بازی در ادامه سری‌های قبل نیست و بدون بازی کردن نسخه‎‌های قبل می‌توانید آن را تجربه کنید. بازی روایتگر داستان شاهزاده (Prince) است که با الاغی پر از طلا که از قمار به دست آورده، به سمت خانه‌اش در حال حرکت است، اما ناگهان گرفتار طوفان شن شدیدی می‌شود. شاهزاده به دنبال الاغ خود که فرح نام دارد (فرح در نسخه‌های قبلی دختری زیبارو بود ولی در این نسخه اسم خر شاهزاده است) از طوفان شن خارج می‌شود و اتفاقی دختری به اسم الیکا سر راهش سبز می‌شود. شاهزاده الیکا را تا معبد بزرگی که زیر درخت قرار داشت دنبال می‌کند. در این قسمت از داستان پدر الیکا (پادشاه) فرا می‌سد و علیرغم مخالفت الیکا درخت حیات (درختی نورانی که در معبد قرار داشت و اهورامزدا اهریمن را در آن زندانی کرده بود) را قطع می‌کند. بعد از قطع شدن درخت تاریکی شهر را فرا می‌گیرد و اهریمن بر شهر سایه می‌افکند. بعد از این اتفاق پدر الیکا به همراه سربازانش از معبد فرار می‌کند. شاهزاده از الیکا دلیل این اتفاق را می‌پرسد. الیکا می‌گوید که سرنوشت او و درخت حیات در مقابل هم هستند و اگر او زنده بماند درخت از بین می‌رود و مردم هم نابود می‌شوند و اگر او بمیرد درخت و مردم زنده می‌مانند. پدرش هم می‌خواست درخت را نابود کند تا دخترش زنده بماند. الیکا می‌گوید برای اینکه درخت دوباره زنده شود باید تمام زمین‌های پر برکت سرزمینش را با استفاده از قدرتی ماورایی که اهورامزدا در اختیارش قرار داده، زنده کند.

کاراکتر الیکا قطعا از به یاد ماندنی‌ترین شخصیت‌های سری شاهزاده ایرانی است.
کاراکتر الیکا قطعا از به یاد ماندنی‌ترین شخصیت‌های سری شاهزاده ایرانی است.

داستان بازی برداشتی آزاد از ماجرای سرو کشمر است. کاراکترهایی بازی به شدت جذاب‌اند و گفت و گوها و دیالوگ‌هایی که بین شاهزاده و الیکا صورت می‌گیرد واقعا به یادماندنی و زیبا هستند. نکته جالب اینجاست که الیکا گاها فارسی هم حرف می‌زند و زمانی که از او می‌خواهید مسیر را برایتان نشان دهد، الیکا با اتکا به قدرتی که از اورمزد (اهورامزدا) گرفته راه را برایتان روشن می‌کند و به فارسی جملاتی همچون «راه درست»، «فاش کن»، «با راهنمایی اورمزد» ادا می‌کند.

من با داستان بازی مشکلی نداشتم تا این که به پایان بازی رسیدم و با پایانی نسبتا نا‌امیدکننده رو به رو شدم. توجه داشته باشید که پاراگراف بعدی داستان را لو می‌دهد.

سرانجام بعد از تلاش‌های بسیار شاهزاده و الیکا درخت را دوباره زنده می‌کنند و تاریکی از میان می‌رود اما الیکا که به نابودی درخت وابسته بود می‌میرد و بازی به نظر می‌رسد که تمام شده و شاهزاده در حالی که تن بی‌جان الیکا را در آغوش گرفته و به سمت حیاط معبد می‌رود و موسیقی بازی و فضا شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. پایان تراژیک و صد البته حماسی. ولی یوبیسافت یک پایان دیگر برای این بازی در نظر گرفته است. در ادامه بازی اهریمن که می‌خواست دوباره برگردد به شاهزاده می‌گوید که اگر چهار درختی که در بیرون از معبد هستند را از بین ببرد الیکا دوباره زنده می‌شود. پسر هم که عاشق الیکا شده بود تصمیم می‌گیرد با اهریمن معامله کند. شاهزاده اهریمن را دوباره آزاد می‌کند (همان اهریمنی که کل بازی مشغول به دام انداختنش بودیم) و الیکا زنده می‌شود و دوباره تاریکی بازمی‌گردد. اینجا گیمر انتظار دارد که شاهزاده پلن بی را رو کند ولی خبری از این کار نیست. شاهزاده الیکا را در آغوش می‌گیرد و در حالی که همه چیز در حال نابودی است به مقصدی نامعلوم حرکت می‌کند و بازی تمام می‌شود. به همین دلیل است که بازی در برخی از نقدها ناامیدکننده نامیده شده ‌است.

بهترین قسمت بازی گرافیک آبرنگی (چیزی مشابه گرافیک بازی بوردرلندز) و چشم‌نواز آن است. همان اول که چشمتان به منو بازی می‌افتد متوجه می‌شوید که با یک بازی زیبا از نظر بصری مواجهید. این که سرزمین‌ها بعد از بازسازی به شکل رنگی درمی‌آید، واقعا حس خوبی به گیمر می‌دهد. طراحی فضاها تنوع بسیاری دارد و ترکیب جذابی از نور و رنگ است که بعد از حدود 11 سال اصلا اذیت کننده نیست. انیمیشن‌های بازی به شدت نرم و دلنشین‌اند؛ برای مثال انیمیشنی که برای برخورد دو کاراکتر شاهزاده و الیکا با یکدیگر در موقعیت‌های مختلف در نظر گرفته شده جذاب و دیدنی است.

تصویری از منوی جذاب بازی
تصویری از منوی جذاب بازی

موسیقی زیبای بازی به فضا قدرت بخشیده و موسیقی‌هایی که در مواقع مختلف می‌شنوید زیبایی فضای بازی را دوچندان کرده است.

گیم‌پلی بازی شاید بدترین قسمت بازی باشد. سیستم مبارزه این نسخه از شاهزاده ایرانی با نسخه‌های دیگرش فرق دارد و خبری از درگیری شاهزاده با 10 یا 20 دشمن به صورت همزمان نیست. شما باید با استفاده از پارکور و حرکات آکروباتیک خودتان به نقطه مورد نظر برسانید و به حساب یک دشمن برسید. بازی کم کم تکراری می‌شود و تنوعی که سازندگانش تلاش می‌کنند در طول بازی ایجاد کنند هم زیاد فکر شده نیست. حتی معماهایی که در بازی وجود دارند، گیمر را به چالش نمی‌کشد و اغلب آن‌ها زیر 5 دقیقه قابل حل‌ شدن‌اند. در قسمت‌هایی که باید دانه‌های نور را جمع کنید تا مرحله بعد برایتان باز شود، بازی کمی کسل کننده می‌شود. تنوع دشمنان هم کم است و همان 4 نوع دشمنی که وجود دارند به غیر از ظاهر تفاوت چندانی باهم ندارند.

بهترین قسمت گیم‌پلی شاید حرکت‌های آکروباتیک زیبا شاهزاده باشد که واقعا جالب طراحی شده است؛ مخصوصا حرکت‌های ترکیبی که به کمک الیکا انجام می‌دهد. البته در مورد خوبی‌های گیم‌پلی نباید از کاراکتر الیکا چشم‌پوشی کرد. الیکا به عنوان یک همراه هم در نبرد کمک حال شماست و هم در جاهای مختلف بازی راهنمایی‌تان می‌کند. نکته دیگری که باید ذکر کرد این است که در این بازی شما به هیچ وجه نمی‌میرید. مثلا اگر پایتان لیز بخورد و از جای بلندی پرت شوید الیکا دست شما را می‌گیرد و شما را نجات می‌دهد و یا اگر دشمنی بخواهد شما را بکشد الیکا سریعا دست به کار می‌شود؛ که البته بعد از نجات، قسمتی از سلامتی دشمن هم برمی‌گردد.

در کل بازی شاهزاده ایرانی نسخه 2008، بعد از حدود 10 سال از نظر زیبایی بصری همچنان خوب به نظر می‌رسد، ولی گیم‌پلی تکراری بازی و پایان بندی ضعیف داستان باعث می‌شود که این بازی، بهترین بازی این فرنچایز محبوب نباشد.

شاهزاده ایرانینقد و بررسی بازی
تصویرساز، طراح گرافیک و انیماتوری که که اصول نگارشی را زیاد بلد نیست ولی می‌خواهد بنویسد!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید