Vahid_s
Vahid_s
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

حرفی برای گفتن

من و کول‌باری از کارها
من و کول‌باری از کارها


داشتم همین طوری برای گذران وقت(شایدم از روی عادت ) به سایت های مورد علاقم سر میزدم سایت هایی مثل zoomg که درمورد فیلم و بازی و سرگرمیه یا طاقچه که یه برنامه کتاب خوان هستش که رسیدم به ویرگول . یهو دیدم ویرگول ازم میپرسه حرفی یا فکری برای گفتن داری ؟ (به بقیه اینو نمیگه فقط منو دوس داره حالا شما هم ناراحت نشید ) با خودم گفتم من که خودم رو زدم به بیکاری حداقل یه چیزی بنویسم بقیه هم فیض ببرن

خوب حالا به چی فکر می کنم ؟

خب اولا به امتحان ریاضی عمومی 2 فردا که هیچیم نخوندم و انگار مغزم نمی خواد بفهمه که الان شب امتحان و طبق عهد دیرین وقت درس خوندنه

از طرفی عذاب وجدان هم دارم ، چون میدونم قراره در آینده نزدیک معلم ریاضی چنتا آدم بد شانس بشم و وطیفه خودم میذونم حداقل ریاضیاتمو قوی کنم ولی فعلا گشادی اجازه همچین کاری رو نمی ده . حالا بقیه درسا یه طرف این ریاضیو باید برم بخونم . اگه همین الان شروع کنم انشالله ترم آینده پاسم ولی از اونجایی که خودمو میشناسم بار بعد که به فکر درس خوندن میوفتم شب امتحان ترم بعده . راستی اسم این بیماری چیع؟؟ درمانی هم داره ؟

دوما دارم درباره سریال خفن فرندز فکر می کنم

سوم کتابایی که باید بخونم

بعد نوشتم بولت شورنالم

بعد مرگ

بعد ..



بیکارینوشتنفرندزدرسریاضی
وَأَن لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید