وحید
وحید
خواندن ۲ دقیقه·۷ سال پیش

زنده با سانسور

شاید در برخی صنایع از قبیل صنعت هواپیماسازی، خودروسازی و ... از کشورهای غربی و آمریکای جهان‌خوار عقب باشیم اما در کار سانسور حداقل سه قرن از کل جهان جلوتر هستیم. همین فناوری سانسور بلادرنگ که برای سانسور مسابقات زنده والیبال توسعه داده شد را در نظر بگیرید. خیلی از کشورها که خودشان را جهان اولی می‌دانند هنوز با صرف بودجه‌های میلیاردی و جذب نخبگان سایر کشورها نتوانسته‌اند به آن دست پیدا کنند. حالا درست است که نمونه اولیه این فناوری ایراداتی دارد و ممکن است در ست چهارم مسابقه صحنه آبشار ست اول را ببینم اما باکی نیست که در نسخه‌های بعدی جوانان ما که فعل خواستن را صرف کرده‌اند این ایراد را هم رفع خواهند کرد.

با جهانگردی ژاپنی که به تازگی از ایران بازدید کرده بود به صحبت نشستم. او به من گفت ایرانی‌ها واقعا زیرک هستند که سانسور را از ابزار قهریه دولت‌ها به کانالی برای بروز و ظهور خلاقیت‌ها تبدیل کرده‌اند. گفتم چطور؟ گفت درکش برای شما سخت است، ما که اوشین را سانسور نشده تماشا کردیم متوجه کار سترگ آن سانسورچی که داستان فیلم را به کل عوض کرد می‌شویم. اما شما ایرانی‌ها با تمام زیرکی بسیار ساده هستید. گفتم چطور؟ گفت چطور برای شما سوال نشده است که چرا هر وقت پدر سوباسا به ماموریت می‌رفت عموش می‌آمد. گفتم شاید با برادرش قهر بود.

گفت این هیچی دوقلوهای افسانه‌ای را چی می‌گی؟ برای عقل سلیم‌تان سوال نشد که چطور یک خواهر و برادر دوقلو یکی‌شان فرانسوی و موبور و چشم رنگی اون یکی تنگ نظر و زرد پوست و چشم و مو مُشکی، اصلا عقل سلیم هیچی جواب علم ژنتیک را چی می‌دید؟!




وقتی پیش نویس این یادداشت را دید گفت کمی خودسانسوری هم خوب است. گفتم وقتی سانسورچی حقوق می‌گیرد که نوشته من را سانسور کند چرا خودم این کار را بکنم. گفتم می‌ترسم حکایتت مثل تصویری بشه که برای این مطلب انتخاب کردی، گفتم:

«گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام/مُهر است بر دهانم و افغانم آرزوست».

سانسورسانسورچیفناوریسوباساژاپنی
تمرین نویسندگی میکنم. شاید روزی، جایی، نویسنده‌ای باشم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید