شارژ گوشی ام روبه اتمام است و من هم مانند گوشی ام نیاز به شارژ شدن دارم، نیاز به همان فرارهایی که همیشه از آن مینویسم. نیاز به مفر دارم. جایی که خودم باشم و خودم، هیچ کس و هیچ چیز خلوتم را به هم نریزد، آسوده باشم بدون افکاری که درباره بدعهدی زندگی و بدعهدی مردمانش. من بارها گفته ام بزرگترین دشمن انسان زندگی است، به سازش نباید رقصید بلکه با سازش باید جنگید. زندگی بوق جنگ مینوازد و حتی گاهی بدون اینکه متوجه شوی به تو حمله میکند، تو یا تسلیمی و یا کوتاه نمی آیی. نمیخواهم جزو عده ای باشم که از ترس مرگ خودکشی میکنند یا در برابر آنچه میتوانند تغییر دهند منفعل مینشینند تا زندگی سرنوشتشان را رقم زند. سرنوشت آدمی که میجنگد را خودش تعیین میکند. حتی اگرجانش را هم از دست دهد خواسته خودش بوده و نه جبر زندگی. زندگی را اگر بخواهم قضاوت کنم آن را قصی القلب میدانم ومجازاتش را جنگیدن و از نفس انداختنش، طوری که آخرش دست تو به عنوان پیروز بالا رود. یا دیگر واقعا کارت تمام شود و در حال مبارزه تمام کنی. همین است که هرگز دوست ندارم مرگم در بستر باشد، دوست دارم زمانی که جلاد مرگ به سرغم می آید در حال نبرد باشم، درحال تلاش برای رسیدن به هدفی جمعی که منافع خودم هم در آن تعریف شده باشد. من از چرخ فلک زبونی نمیکشم، همه تلاشم را میکنم تا چرخ را بر زیر کشم. ازینکه در این راه تنها نیستم خوشحالم و به خودم میبالم. ازینکه نیک اندیش و افرادی که زیر پرچم آن و زیر پرچم کشورمان در حوزه های مختلف تلاش میکنند و میجنگند، هم عموما بر این باورند باید به هرچه میخواهند برسند، امروز در مراسم اهدای دو واحد آپارتمان به دو تن از همکارانم و خانواده شان باز هم تاکید کردم برای نیک اندیش تعهد مهمتر از تخصص است. برای ما و در فرهنگ سازمانی ما آنان که با همه وجود خود را وقف اهداف نیک اندیش کرده اند مقامی به مراتب بالاتر از کسانی دارند که کار میکنند که زندگی کنند،
ما باور داریم میتوانیم در دنیا تغییری مثبت ایجاد کنیم ، پس زندگی میکنیم با زندگی میجنگیم تا کار کنیم و ارزش خلق کنیم برای خودمان، کشورمان و تمام موجودات جهان. کار کردن برای اهدافمان امری است نهادینه و تصمیم امروز و دیروز نیست، سالهاست دست به دست هم داده ایم و تعهدمان را به نیک اندیش و آرمانهایش نشان داده ایم، خوشحالی ام امروز از آن بابت است که میبینم روز به روز به تعداد این افراد متعهد افزوده میشود و من شاهد سازمانی هستم که خشت بنایش را با شرکایم گذاشتم و الان هر تیکه از آن به دست فرد یا گروهی متعهد و با تیمی منسجم از افراد متعهد و متخصص اداره میشود.
شاید همین است که میخواهم برای خودم هم کمی وقت بگذارم به خلوتی بروم ، به کنج ازلتم بخزم و برای فرداهایی بهتر و خونین تر آماده شوم.
در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
بگشا پسته خندان و شکرریزی کن
خلق را از دهن خویش مینداز به شک
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک