vahid chakoshy (‫وحید چکشی‬‎)
vahid chakoshy (‫وحید چکشی‬‎)
خواندن ۵ دقیقه·۷ سال پیش

فهم، راه خودشناسی

انسان همواره به دنبال گمشده ای در عالم است، دوست دارد به حقایق عالم آشنا باشد و هر چیزی را در جایگاه واقعی خودش ببیند. این مسئله که هر چیزی در جایگاه واقعی خودش باشد را عدل می نامیم.

در واقع حق و عدل نیاز انسان و بهترین چیز در این عالم هستند. باید توجه داشت که هیچ چیز به جز عدل مطلق نیست. دلیل مطلق نبودن هیچ چیز به جز عدل در عالم هم کاملا مشخص است، چیزی را نمی توان یافت که همیشه و همه جا خوب باشد. به عنوان مثال صداقت و راستگویی خیلی خوب است ولی آیا می توان گفت که صداقت همه جا خوب است؟!

عده ای می گویند دروغ گفتن بد است و همیشه بد است ولی با کمی دقت در میابیم که بعضی اوقات دروغ گفتن واجب میشود. در میدان ها جنگ اگر قرار باشد که انسان با دشمن هم صادق باشد تمامی امکانات جبهه اسلام تضعیف شده و شکست در جنگ حتمی است.
رسول خدا فرمود: «لیس بکذاب من اصلح بین اثنین فقال خیرا» . «هر که میان دو تن اصلاح دهد و سخن نیکوئی بگوید دروغگو نیست».
قتل و کشتن انسانها یکی از بزرگترین گناهان است ولی در جایگاه خودش که قصاص باشد موجب حیات جامعه و نجات می شود. در جنگ هم به همین صورت می توان قتل را تعریف کرد. عمل همان عمل است ولی جایگاه و محلی که اتفاق می افتد متفاوت است.

اولیاء خدا تمام تلاش خود را کرده اند تا ما فهیم و عاقل بشویم و از نفهمی نجات پیدا کنیم و برای عدل در زندگی خود حساب باز کنیم. قدرت تشخیص عدل و اینکه آیا چیزی در جایگاه واقعی خودش قرار گرفته یا نه را عقل میگوییم.

نتیجه اینکه هیچ چیزی در عالم همیشه خوب نیست به جز عدل. اگر در جای واقعی خود دروغ گفته شود ثواب هم دارد. به جز عدل و حق همه چیز نسبی است. ما اگر عدل و حق را پیدا کنیم و بفهمیم به خودشناسی میرسیم و خدا شناس میشیم خود شناسی و شناخت خدا فهمیدنی است و عقل می خواهد.

خدا یعنی عدل ---- خدا یعنی حق

فهم با عمل فرق دارد بقیه چیزهایی که در اطراف ما هستند را باید به چشم وسیله دید به عنوان مثال نماز، روزه، حج و جهاد را اگر بخواهیم با نگاه درست ببینیم فقط وسیله هستند. تلاش ما باید به سمتی باشد که موجب رشد کردن فهم و عقل ما بشود و توجه داشته باشیم به اندازه ای که میفهمیم خدا را می شناسیم. در غیر اینصورت بقیه مسایل صرفا حجاب هستند چه نورانی و یا ظلمانی

باید قبول و باور داشت که اعمال خوب هستند ولی در حد وسیله، انسان الهی دنبال عمل نیست. عمل را جز وظایف و تکالیف ظاهری خود می بیند.

امیرالمومنین علی علیه السلام بر روی قبر سلمان می نویسد:
وفدت علی الکریم بغیر زاد *** من الحسنات والقلب السلیمی
وحمل زاد اقبح کل شیی *** اذا کان الوفود علی الکریمی
ترجمه:بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم بر شخص کریمی وارد شدم
و در پیشگاه کریم بردن زاد و توشه زشت ترین کار است

امام العارفین چقدر زیبا و دقیق می فرماید که اوج خداشناسی این است که اعمال خویش را جز وظایف نبینیم. یعنی آنهایی که در بالاترین سطح از حضور در محضر پروردگار هستند اعمال خویش را نمی بینند و آنها را هدف نمی دانند. و اصلا پیش کش کردن اعمال را در محضر پروردگار زشت و قبیح می دانند.

نباید صرفا به دنبال عمل بود، باید به دنبال فهم بگردیم. تنها چیزی که راه به خدا دارد فهم و شعور و عقل است. اعمال و وظایف در جایگاه واقعی خود هستند ولی فهم شاه کلید است.

اطراف ما پر از حکمت است.

حضرت امیرالمؤمنين عليه‌السّلام مي‌فرمايند: ما رَأَيتُ شَيئاً اِلاّ وَ رَأَيتُ اللهَ قَبلَهُ وَبَعدَهُ وَ مَعَهُ وَ فيهِ؛ «به هیچ چیز نظر نينداختم مگر آن که خدا را پیش از آن، پس از آن، همراه آن و درون آن مشاهده کردم»

حکمت هایی برای فهمیدن و درک کردن وجود دارند اما قدرت محدود و حجاب هایی که جلوی چشم ما قرار گرفته اجازه فهمیدن را به ما نمی دهد. و به تعبیر عامیانه زور ما به درک و فهم این مطالب نمی رسد، باید کسی باشد که کمک کند و دست ما را بگیرد و آیینه ی ما باشد.

پیامبر اکرم (ص) فرمودند:  «المومن مرآه المومن» مومن آیینه ی مومن است. یکی از معانی این حدیث یعنی دنبال کسی باش که آیینه شما باشد و خودت را در آن آیینه ببینی و به فهمت اضافه شود. مثل اولیای خدا که به محضرشان میرویم و خود را در آیینه آنها می بینیم.

اولیای خدا کمک می کنند تا بفهمیم که هستیم و چطور موجودی هستیم و زمانی که از این مرحله عبور کردیم و اشراف واقعی نسبت به خود و خدای خویش پیدا کردیم و هر چیزی را در عالم در جایگاه واقعی خودش یافتیم، انشاءالله کار تمام است و وارد در بهشت سعادت خویش می شویم. هیچ هدفی در عالم اگر ابزارها و امکاناتش در اختیار ما قرار بگیرد دست نیافتنی نیست. بسیاری از هدفهایی که در دنیا داریم و مربوط به دنیای ما می شود الزامات و مقدمات فراوانی دارند، ولی پیدا کردن خود و شناخت خدا همیشه و همه وقت ابزارش در اختیار ماست چرا که ابزار خود ما هستیم که باید قدم به قدم در این مسیر حرکت کنیم و دقت کنیم که همه چیز در درون ماست.

همه چیز یعنی عدل و حق.. یعنی خدا.

انسان غافل که گم شده ای دارد همواره به دنبال ابزار های جدید و امکانات جدید و سرگرمی های جدید برای خویش می گردد، به هر چیزی هم که می رسد باز تشنه است. در حقیقت انسان به دنبال خود می گردد و خودش را گم کرده اما گمشده ی او که به دنبالش می گردد در هیچ کجا نیست...
در کتاب ها نیست...
در نماز نیست...
در فلسفه نیست...

باید برای خودمان وقت بگذاریم، یعنی برای فهم خود تلاش کنیم و سعی کنیم بر فهم ما افزوده شود. فهم هم آیینه میخواهد. به دنبال آیینه ای برای خود باشیم تا چشم ما به روی حقایق عالم باز بشود و کمک کند تا پرده ها از جلوی چشم ما کنار برود.

پرده ی اول جسم و اعصاب ماست که مربوط به ظاهر ما می شود و غالبا انسانها در همین مرحله هستند.
پرده دوم روان ماست که شامل بُعد برزخی ما می شود.
بعد از اینها به روح می رسیم که همان فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا است.
جان کلام این که ما با روح کار داریم و باید با آن ارتباط برقرار کنیم.

وسیله ی شناخت روح هم فهم و عقل می باشد.

فهمخودشناسیعقلعدل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید